مطالب ویژه

<< >>

*سفره همه کارگران یکی است (۳۲) کمپین همیشه قدرتمند ۱۴-۱۴*

به گزارش خبرنگار پیام سندیکا، در ۳۶ مین روز از اعتصاب قدرتمند ۱۴-۱۴ با خبر شدیم پیمانکاران خیانتکاری برای درهم شکستن کمپین و سودجویی و نوکری بیشتر به مافیای نفت

*سفره همه کارگران یکی است!(۳۱) کمپین قدرتمند و پیروز ۱۴-۱۴*

کمپین قدرتمند و پیروز ۱۴-۱۴* به گزارش خبرنگار پیام سندیکا، در ۳۵ مین روز از اعتصاب قدرتمند و پیروز کمپین ۱۴-۱۴ کارگران همچنان مصمم هستند تا کمپین را به پیروزی

*سفره همه کارگران یکی است!(۳۰) کمپین پیروزمند ۱۴-۱۴*

به گزارش خبرنگار پیام سندیکا، در ۳۴ مین روز از اعتصاب قدرتمندانه کمپین ۱۴-۱۴ کارگران جوشکار و کمکی های پیمانکار محسن گلزاری در پروژه ذخیره نفت بندر جاسک ( کوه

مدیریت مدرن!!! در ذوب آهن!

به گزارش خبرنگار پیام سندیکا، از ماهها قبل از ۱۴ خرداد ۱۴۰۳ که شیر کارگران ذوب آهن قطع شده بود، مطلع شدیم از ۱۹ تیرماه دوباره ارایه سهمیه شیر به

*سفره همه کارگران یکی است (۲۹) کمپین قدرتمند و پیروز ۱۴-۱۴

به گزارش خبرنگار پیام سندیکا، در ۳۱مین روز از کمپین سراسری ۱۴-۱۴ ، اعتصاب با ثابت قدمی کارگران قدرتمندانه به پیش می رود. خبرها حاکی است بخشی از پیمانکاران با

چهره ضد بشری مافیا در قانون هفتم توسعه!

تفکر ضد بشری که با قانون کار توکلی در سال 60 انسانها را در حکم حیوان و یا ابزار می دید و با اتحاد زحمتکشان به زباله دان تاریخ انداخته شد، این بار با تلاش مافیای موسسه نذر و اشتغال اصفهان در قالب برنامه هفتم توسعه با همکاری مافیای مالی اتاق بازرگانی دوباره برای نابوی زحمتکشان سر بر آورده است. مافیای موسسه نذر و اشتغال اصفهان که سالهاست به دنبال حذف حداقل حقوق، نابودی سازمان تامین اجتماعی و مقررات زدایی از قوانین کار و کارگری است، با نفوذ 5 ساله در اتاق بازرگانی به دنبال اجرایی کردن منویات شوم خود است.
با توجه به اینکه برنامه جامعِ سیاست‌های کلی تامین اجتماعی باید ظرف مدت شش ماه از زمان ابلاغ در فروردین ماه امسال تدوین می‌شد، با برنامه ریزی مافیا به سرانجام نرسید تا برنامه هفتم مبتنی بر این سیاستها نه تنها تدوین نشود بلکه بر ضد منافع سازمان تامین اجتماعی نوشته شود.
برنامه هفتم توسعه جهت کنار گذاشتن قانون کار، ورشکسته کردن سازمان تامین اجتماعی و در یک کلام حذف کلیه خدمات عمومی تنظیم شده است. امپراتوری دروغ که از سه سال پیش به میدان آمده و با دستکاری در آمارها و کوچک کردن سفره های مردم و مهمتر از همه بی اعتنایی به قوانین، روی کار آورده شده، دست به خیانتی بزرگ زده است. بی تردید نویسندگان برنامه هفتم توسعه اطلاع کافی از قانون اساسی، قانون کار و سازمان تامین اجتماعی دارند. بی دلیل نیست که شوهای برگزار شده در صداوسیما توسط موسی غنی نژاد تئوریسین مافیا از دوماه قبل برای کوبیدن خدمات اجتماعی طراحی و به میدان آورده شده است.
برنامه هفتم توسعه به لحاظ قانونی نمی تواند قوانین مادر و بالا دستی را نقض کند. توسعه به معنای رفاه و آبادانی بیشتر است نه به معنای نابودی رفاه. این برنامه اصول 3، 29، 43 قانون اساسی را نقض کرده و مواد 41 و فصل سوم قانون کار و به ویژه ممنوع بودن استثمار و بهره کشی را عمدن زیر پا نهاده است.
در پیشگفتار می خوانیم:« برنامه هفتم توسعه چهارمین برش از سند چشم‌انداز 20ساله کشور و اولین برنامه در راستای تحقق بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی است که برای تحقق عدالت و با رویکرد مسئله‌ محوری بر موضوعات انسانی و مهم کشور تمرکز نموده است این برنامه با اتکا به اسناد بالادستی از جمله؛ سند تحول دولت، برنامه‌‌های اولویت‌دار مشخصی را بر اساس پیشران‌‌های توسعه ‌محور انتخاب و مبنای حرکت توسعه مستمر و با ثبات در جامعه تنظیم و تدوین نموده است.»
در اولین گام، انحراف آغاز می شود:« اتکا به اسناد بالادستی » نمی تواند «سند تحول دولت» باشد بلکه اسناد بالا دستی اول قانون اساسی است و سپس قانون کار. از سوی دیگر در این برنامه:« مسئله‌ محوری بر موضوعات انسانی » صورت نگرفته است چرا که حداقل دستمزد را نصف کردن و گرسنه نگه داشتن انسانها موضوعی غیرانسانی است و بی تردید« تحقق عدالت » صورت نخواهد گرفت.
در ماده 15 برنامه هفتم توسعه می خوانیم :« به منظور رفع موانع موثر بر به کارگیری نیروی کار جدید توسط کارفرمایان و توسعه کسب و کارها و همچنین جذب تازه واردین به بازار کار و احیای نظام استاد و شاگردی و ترویج آموزش های عملی حین کار در سه سال اول ابتدای اشتغال افراد، مقررات زیر حاکم است: الف- حداقل دستمزد مزایا برای این افراد معادل یک دوم حداقل دستمزد و مزایای مصوب شورای عالی کار است و بر همین اساس کسورات بیمه پرداخت می شود. در این حالت سنوات شاغل بر مبنای یک دوم محاسبه می شود. ب- کارفرما در طول این دوره اختیار لغو قرارداد را به صورت یک طرفه دارد»
تدوین کنندگان هنوز در دوره قاجار مانده اند که احیای نظام استاد و شاگردی و ترویج آموزش های عملی حین کار را که ضد قانون کار و اصول قانون اساسی را در اینجا آورده اند. آیا می توان باور کرد که تدوین کنندگان از مراکز فنی و حرفه ای خبر ندارند؟ که شیوه استاد شاگردی دوران قاجار را می خواهند احیا کنند؟
چرا باید حداقل دستمزدی که 4 برابر زیر خط فقر است برای کارگران جدید نصف شود؟؟ کجای قانون کار و قانون اساسی چنین اجازه ای داده شده است؟؟ و چرا اسناد بالا دستی به نفع سودجویان کارفرمایی تغییر می یابند؟ از سوی دیگر با این نصف کردن حقوق، حق بیمه هم نصف خواهد شد که بازهم فقط به نفع کارفرمایان است و باعث کم شدن منابع ورودی تامین اجتماعی و تسریع در ورشکستگی آن است. کارفرما در دوره آموزشی می تواند بطور یکطرفه کارگر را اخراج کند. یعنی کارفرمایان می توانند مثلن هر 5/2 سال کارگر را بیرون کرده کارگر جدید با نصف مزد دوباره استخدام کنند. آیا این ماده کرامت انسانی مندرج در قانون اساسی را رعایت کرده و یا اینکه اسناد بالا دستی چون قانون اساسی را به سخره نگرفته است؟
چرا تدوین کنندگان عمدن قانون اساسی و قانون کار را نادیده گرفته اند؟ آیا این همان تلاشی نیست که می خواهند قانون اساسی و قانون کار را چراغ خاموش حذف کنند؟
برای آنکه ایران را به بهشت کارفرمایان و مافیای ضد قانون اساسی و قانون کار کنند ماده 16 را چنین تنظیم کرده اند: « به منظور تقویت انگیزه بنگاه‌ها برای به کارگیری افراد متقاضی کار با توانمندی‌ها یا شرایط خاص که تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی و سازمان بهزیستی کشور بوده یا از طرف سازمان زندان‌ها و اقدامات تأمینی و تربیتی معرفی‌ می‌شوند و به منظور توان افزایی این افراد و تسهیل ورود آنان به بازار کار در صورت درخواست افراد مذکور، انعقاد قرارداد با آن‌ها با پرداخت‌‌های کمتر از حداقل دستمزد و مزایای مصوب سالیانه مجاز است.»
برای آنکه قند در دل مافیا آب شود، در تکمیل مواد ضد بشری بالا ماده 298 را نیز چنین فرموله کرده اند:« زندانیان و کارآموزان شاغل در کارگاه‌ها و مراکز اشتغال حقیقی و حقوقی در طول دوران محکومیت از شمول قانون کار و قانون تامین اجتماعی مستثنی بوده و صرفاً تابع ضوابط و مقررات ‌‌‌‌آیین‌نامه اجرایی سازمان زندان‌ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور‌ می‌ باشند» یعنی بی قانونی کامل. کارگر استخدام کن، بیمه نکن و هر چقدر دوست داشتی حقوق بپرداز.
حتا به معلولان مظلوم هم رحم نکرده در ماده 20 چنین می گویند:« به منظور تقویت انگیزه بنگاه‌‌‌‌ها برای به کارگیری افراد متقاضی کار با (ره) توانمندی‌ها یا شرایط خاص که تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی بهزیستی کشور بوده یا از طرف سازمان زندان‌ها و اقدامات تأمینی و تربیتی معرفی‌ می‌شوند و به منظور توان افزایی این افراد و تسهیل ورود آنان به بازار کار، در صورت درخواست افراد مذکور انعقاد قرارداد با آن‌ها با پرداخت‌‌های کمتر از حداقل دستمزد و مزایای مصوب سالیانه مجاز است»
یعنی کارفرمایان عزیز می توانید انسان های نگون بخت کمیته امداد و بهزیستی و معلولان مظلوم را نیز با کمتر از پرداخت‌‌های کمتر از حداقل دستمزد و مزایای مصوب سالیانه استخدام کنید. خجالت کشیده اند بگویند با هر دستمزدی که دلتان خواست استخدام کنید. تازه زندانیان« هم مشمول قانون کار و قانون تامین اجتماعی » نخواهند بود یعنی تا می توانید سود ببرید و حداقل دستمزد 4 برابر زیر خط فقر را هم ندهید، بیمه نکنید و حق بیمه هم ندهید در ضمن کمک کنید تا سازمان تامین اجتماعی هم ورشکست شود.
تدوین کنندگان به شدت « مسئله ‌محوری بر موضوعات انسانی » را رعایت!!! کرده اند. در حقیقت با یک برنامه می خواهد قانون اساسی و قانون کار را از عرصه اجتماعی حذف کنند اما رویشان نمی شود صریح بگویند.
برای آنکه ضربه نهایی به سازمان تامین اجتماعی وارد کنند و این سازمان را منهدم کنند در ماده 17 چنین گفته اند:« به منظور تسهیل فضای کسب و کار و تسریع و تسهیل در فرایند‌‌های پرداخت و وصول مالیات و کسور بیمه از طرف واحد‌‌های کسب و کار فرایند وصول دریافت حق بیمه توسط سازمان امور مالیاتی کشور انجام‌ می‌پذیرد وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی مکلف است با همکاری وزارت امور اقتصادی و دارایی ضمن شروع انتقال فرایند وصول حق بیمه به سازمان امور مالیاتی کشور در قالب تنفیذ اختیارات اجرایی در چارچوب قوانین، فعلی، حداکثر ظرف شش ماه پس از تصویب این قانون ترتیبات قانونی لازم جهت انتقال کامل این فرایند را انجام دهد. از ابتدای سال دوم ،برنامه وصول حق بیمه سازمان تامین اجتماعی صرفا توسط سازمان امور مالیاتی کشور مجاز خواهد بود» و برای محکم کاری « ماده 283- در راستای بهبود محیط کسب و کار فرایند وصول حق بیمه سازمان تامین اجتماعی بر اساس افلام فهرست حقوق سازمان امور مالیاتی کشور حداکثر تا پایان سال سوم برنامه به سازمان امور مالیاتی منتقل‌ می‌شود لوایح قانونی لازم برای انجام این کار حداکثر ظرف شش ماه پس از تصویب این قانون توسط وزارت امور اقتصادی و دارایی و با همکاری وزرات تعاون، کار و رفاه اجتماعی انجام‌ می‌پذیرد از شهریور ماه سال 1304 وصول حق بیمه سازمان تامین اجتماعی صرفا توسط سازمان امور مالیاتی مجاز خواهد بود.»
انقدر ذوق زده هستند که حتا یادشان رفته است که برای تصویب این موضوع باید مجلس وارد عمل شده و مصوب کند، لذا مجلس را هم نادیده گرفته و به جای مجلس وزارت امور اقتصادی و دارایی و با همکاری وزرات تعاون، کار و رفاه اجتماعی… از شهریور ماه سال 1304 وصول حق بیمه سازمان تامین اجتماعی صرفا توسط سازمان امور مالیاتی مجاز خواهد بود. دولت با این کار یک سازمان را به عنوان قانون گذار و مجری انتخاب کرده است و بی قانونی را به حد اعلای خود می رساند.
به خواستاران نئولیبرالیسم پیام می دهند خیالتان راحت ترتیب سازمان تامین اجتماعی را هم با این ماده داده ایم. حق بیمه کارگر دیگر نه به عنوان اندوخته برای روزهای پیری بلکه به عنوان وصول مالیات اخذ خواهد شد تا فرزندان دهه 60 و هفتادی که تا 20 سال آینده بازنشسته بشوند از اندوخته های پدران محروم شده و دیگر چیزی به نام سازمان تامین اجتماعی هم وجود نداشته باشد تا آنان خواستار تامین روزهای پیری شوند.
در همین راستا برای کم کردن توان معیشتی کارگران سهم حق بیمه‌ی کارگر از ۷ درصد به ۸ درصد افزایش یافته و سهم دولت هم به دو درصد کاهش یافته است. در سایر سطوح نیز سهم کارگران ۹ درصد و سهم دولت و کارفرما یک درصد کاهش پیدا کرده است.
این خواب هایی است که برای شاغلین و سازمان تامین اجتماعی و قانون کار دیده اند و بطور کل دولت را همه کاره امور مملکتی دانسته و مجلس را هم دور زده اند تا هر کاری خواستند بکنند.
در بخش بازنشستگی نیز مواد ۶۶ و ۶۷ لایحه برنامه توسعه هفتم پیشنهاد افزایشِ سن و سابقه‌ی بازنشستگی و از طرفی دیگر، افزایش مبنای محاسبه‌ی مستمری بازنشستگی از دو سال به ۵ سال را مطرح کرده است. ماده 67‌«میزان مستمری بازنشستگی در تمامی صندوق‌ها و سازمان‌‌های بازنشستگی از سال اول برنامه عبارت است از یک سیام متوسط حقوق یا دستمزد ماهیانه مشمول کسور فرد در پنج سال آخر بیمه پردازی ضرب در سنوات پرداخت حق بیمه مشروط بر آن که از سی و پنج سیام متوسط مذکور بیشتر نباشد معادل یک دوم جمع قدر مطلق درصد افزایش ضریب سالانه حقوق یا دستمزد طی سه سال آخر به حقوق یا مستمری محاسبه شده فوق اضافه‌ می‌گردد» این لفاظی ها یعنی اینکه مستمری یک شاغل در دوران بازنشستگی به نصف برسد. از سوی دیگر سن بازنشستگی را هم هر ششماه اضافه خواهند کرد. ماده 66« سابقه قابل قبول در تمامی حالات احراز شرایط بازنشستگی در کلیه سازمان‌ها و صندوق‌‌های بازنشستگی در طول برنامه هفتم به ازای هر سال شش ماه افزایش‌ می‌یابد »
برای ماست مالی کردن این خرابکاری «رئیس سازمان برنامه و بودجه در روزهای اخیر از پیش‌بینی افزایش پلکانی سن بازنشستگی در برنامه هفتم توسعه خبر داد. داوود منظور، هدف از این تصمیم را «حل مشکل ناترازی صندوق‌های بازنشستگی» دانسته است. او در این مورد توضیح داده: صندوق‌های بازنشستگی، ناترازی‌های شدیدی دارند و منابع و مصارف آن‌ها با هم سازگاری نداشته و دچار کسری هستند؛ اصلاحات سنجه‌ای می‌تواند به افزایش منابع صندوق‌های بازنشستگی کمک کند» کسی نیست به این آقا بگوید که باباجان مگر با دسته کورها طرفید؟ در برنامه هفتم با نصف کردن بیمه کارگران جدید خودتان این ناترازی را بیشتر کرده و عملن ورودی منابع مالی را به نصف تقلیل داده اید و نابودی صندوق را رقم می زنید.
از سوی دیگر به ادغام صندوق‌های بیمه‌ای کشوری و فولاد به تامین اجتماعی اشاره شده است، درحالیکه این به ضرر صندوق تامین اجتماعی است. مرز تاب آوری صندوق فولاد با فروش تمام دارایی‌هایش بدون کمک دولت ۳ ماه است. این زمان برای صندوق کشوری ۱۸ ماه و برای صندوق تامین اجتماعی سه سال و نیم است. یعنی بعد از 3 سال در منظر خوش باید فاتحه سازمان تامین اجتماعی را خواند و درش را تخته کرد.
برای آنکه طبقه محروم بیشتر در فشار معیشتی باشند در ماده 49« از ابتدای اولین دوره مالیاتی موضوع ماده (1) قانون مالیات بر ارزش افزوده مصوب سال 1400 در سال دوم اجرای برنامه نرخ موضوع ماده (7) قانون مذکور، به عنوان مالیات سهم دولت هر سال یک واحد درصد تا سقف سیزده درصد (13٪) اضافه‌ می‌شود.» یعنی ارزش افزوده از 9 درصد به 13 درصد افزایش می یابد تا دست سرمایه داری مالی تجاری برای فشار بر زحمتکشان باز باشد و کالاها را گران تر به دست مصرف کننده برسد.
در همین حال برای تجار معافیت مالی قائل می شوند. ماده 106«سازمان امور مالیاتی کشور با همکاری دبیرخانه شورای عالی مناطق آزاد و ویژه اقتصادی موظف است اعطای معافیت مالیاتی در مناطق آزاد و ویژه اقتصادی برای واحد‌‌های جدید را صرفاً برای صادرات به خارج از کشور اعمال نماید»
تدوین کنندگان یادشان نرفته است که خصوصی سازی را باید به ضرر مردم ایران در برنامه خود بگنجانند. ماده 108« شرکت راه آهن جمهوری اسلامی ایران به عنوان متولی اداره ترافیک و زیر ساخت شبکه ریلی کشور موظف است تا پایان سال دوم ،برنامه کلیه واگن‌ها و لوکوموتیو‌‌های تحت اختیار خود را به بخش غیردولتی واگذار نماید این شرکت همچنین مکلف است قطار‌‌های باری را به صورت برنامه‌‌‌ای مبدا مقصد سیر دهد و مجوز تشکیل و سیر «قطار کامل» را به بخش غیردولتی اعطا کند» این واگذاری ها چگونه عمل خواهد شد و این خصوصی سازی چه امتیازی برای زحمتکشان ببار خواهد آورد در این برنامه مسکوت مانده است. البته در جای جای این برنامه دستور به فروش اموال مردم داده شده است که ما فقط نمونه ای را ذکر کردیم. خصوصی سازی که فقط آقازاده ها تاکنون از آن سود برده اند و کارخانه ها را تعطیل و زمینش را فروخته اند و یا اینکه مانند هفت تپه وام کلان گرفته و در خارج سرمایه گذاری کرده اند و کارخانه و کارگرانش را به امید خدا گذاشته اند. این خصوصی سازی و زیر پا گذاشتن اصل 44 قانون اساسی است.
جالب اینجاست که با نصف کردن حقوق جوانان آنان را به رشد ازدواج و تولید مثل هم تشویق کرده اند. ماده 166:« دولت مکلف است در اجرای بند 16 سیاست‌‌های کلی برنامه پنجساله هفتم جهت اجرای کامل قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت منابع لازم را با رعایت ماده (72) قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت بر اساس تقسیم کار ملی توسط ستاد ملی جمعیت در برنامه سالیانه و بودجه سنواتی دستگاه‌‌های ذیربط تأمین و برنامه‌‌های خود را به گونه‌‌‌ای تدوین نماید که با رشد سالیانه ازدواج و موالید و کاهش سالیانه سقط جنین و ناباروری و‌ میانگین سن ازدواج و فاصله بین تولد فرزندان و فاصله تولد فرزند اول از ازدواج و نیز مدیریت مهاجرت داخلی و خارجی به طور‌ میانگین نرخ باروری با حداقل رشد سالانه 10 ، به هدف حداقل نرخ باروری 2.5 در پایان برنامه پنج ساله هفتم برسد» کارگری که نانش نصف شده است، درمان و آموزشش که می بایست رایگان بوده باشد با تصمیمات دولت پولی شده است و هزینه مسکن سر به آسمان می ساید چگونه می تواند نرخ رشد جمعیت را افزایش دهد. این کلمات سفیه فقط از مغزهای معیوب تراوش می کند.
این برنامه ضد بشری، ضد زحمتکشان و ضد آبادانی و بهبود وضعیت معیشتی و درمانی و مسکن است. این برنامه دست واسطه ها، دلالان، تجار را باز گذاشته است و به کارفرمایان اجازه می دهد هرگونه بلایی را بر سر زحمتکشان بیاورند.
مافیا چهره زشت و کریه خود را در برنامه هفتم عریان کرده است و از سه سال پیش تاکنون با اقدامات فرا قانونی از جمله آزاد کردن قیمت ها در تابستان گذشته، مقاومت در برابر افزایش مستمری 38 درصدی سایر سطوح بازنشستگان و شاغلین در سال گذشته، افزایش ندادن حق مسکن بازنشستگان به 650 هزار تومان، پیام خاصی را به جامعه داده است: من قانون هستم!
این طرز فکر را می شناسیم و در کشورهایی چون شیلی این طرز فکر کودتای خونین راه اندازی کرد و سندیکالیست ها و عناصر مترقی طرفدار زحمتکشان را دسته دسته کشت. در کشور ما هم از سال 67 این طرز فکر با عنوان سازندگی همین کارها را انجام داد. طرفدران نئولیبرالیسم که در اتاق بازرگانی ایران و موسساتی چون نذر و اشتغال اصفهان گرد هم آمده اند جز نابودی صنعت کشور، گرسنگی دادن به زحمتکشان، پولی کردن درمان و آموزش و در یک کلام «پول نداری بمیر» می خواهند دستاوردهای پدرانمان و زحمات سندیکاهای کارگری را نابود کنند. اندوخته سال های سال پدربزرگ ها، پدران و خودمان را به جای آنکه صرف بهبودی درمان و معیشت و آموزش کنند به وزارت دارایی منتقل کرده تا آقازاده ها به بهشت کانادا ببرند.
حمله به سندیکاهای کارگری، کوشندگان مدنی، فعالین خوشنام سیاسی، تلاشگران عرصه محیط زیست همه از این منظر است که کسی به مخالفت با این طرز فکر نباشد تا غارت آسانتر صورت گیرد. سرکوب خشن جنبش « زن زندگی آزادی » برای آ صورت گرفت تا دستورات صندوق بین المللی پول را اجرایی کنند. نه کرامتی بر مادران، دختران، زنان، و خواهران ما باقی بماند، نه زندگی انسانی برای آحاد ملت رقم بخورد و نه آزادی باقی بماند تا اختلاسگران و مافیا را افشا کند.
زحمتکشان ایران در مقاطع تاریخی بارها سیلی محکمی به چهره زشت سرمایه داری زده است و این بار نیز چنین خواهند کرد.

سندیکای کارگران فلزکارمکانیک ایران
بازنشستگان سندیکای بافنده سوزنی
بازنشستگان صنعت چاپ
بازنشستگان شهاب خودرو
بازنشستگان مستقل قزوین
بازنشستگان مستقل بابل
بازنشستگان مستقل رامهرمز

24 خرداد 1402

نان برای زندگی، نه جان برای نان! (٢٧)

کارگران پروژه ای اعتصابی را آزاد کنید!

به گزارش خبرنگار پیام سندیکا، پس از ٢٧ روز زندانی بودن زلفعلی تارازی کارگر پروژه ای اهل ایذه، این کارگر هفته گذشته از زندان اهواز سر در آورده است. تارازی بعد از کمپین ١٤٠٠ تاکنون بیکار بوده است و در کمپین ٢٠/١٠ امسال فعالانه شرکت کرد. ٢٧ روز پیش با هجوم ماموران لباس شخصی به خانه اش دستگیر و تاکنون از وضعیت پرونده اش اطلاعی در دست نیست.

دستگیری ٢٨ کارگر پروژه ای و زندانی کردن آنان به دلیل حق خواهی محکوم است و این کارگران باید آزاد شوند.

محمد اسدی خیانتکار بزرگ!

محمد اسدی، که در کانون بازنشستگان قزوین جا خوش کرده است اگر نماینده بازنشستگان بود که نیست، نمی گفت اعتراض بازنشستگان از خارج از کشور هدایت می شود. بازنشستگان خوزستان، اصفهان، تبریز…. زحمتکشانی هستند، که جوانی خود را برای پیشرفت و تعالی کشور خرج کردند. جناب اسدی این شمایید که وابسته و دست نشانده عوامل ضد کارگر هستید. شمایید که به کارگر و بازنشسته ها برای منافع شخصی خود خیانت کردید، شما با داشتن چندین کارگر و کارخانه های رنگ و وارنگ معلوم است که به دنبال حق و حقوق بازنشسته ها نخواهید رفت و هرچه در توان دارید بر علیه بازنشستگان به کار می گیرید. اگر حکومت تن به قانون می داد شما باید محاکمه می شدید. شما کارخانه دارها به چه نیرنگی به این مقام رسیده ای؟

در کجای دنیا دیدید بانک مرکزی نرخ تورم اعلام کند حدود ۴۷ درصد ، دولت مستقر افزایش حقوق ۲۷ درصد اعلام کند؟ دولت با داشتن نمایندگان ضد کارگری مثل شما خیالش راحت است. شما چطور بخود اجازه میدهید اعتراضات کارگران و بازنشستگان را تحریک اجانب بدانید، شرم نمیکنی خود را نماینده ما می دانی؟

اصل ۲۷ قانون اساسی هر نوع اعتراضی که مخالف با مبانی اسلام و مسلحانه نباشد را به رسمیت شناخته ، اما مصداق شاه می‌بخشد شاه قلی خان نمی بخشد، شده اید.

تاریخ شما را قضاوت می کند،دلخوش به بادمجان دور قاب چین ها نباش.

بازنشسته ای از قزوین

فشار کاری در ذوب آهن بیداد می کند!

به گزارش خبرنگار پیام سندیکا، با بازنشسته شدن بیش از ٥٠ کارگر ذوب آهنی فقط در هفته اول خرداد ماه و جایگزین نشدن برای کار آنان، فشار کاری بر روی کارگران شاغل در ذوب آهن بیداد می کند. به عنوان مثال کارگاه چدن ریزی ذوب آهن از کمبود نفرات رنج می برد. این کارگاه در سال گذشته مجبور شد در تغییر طرح قالب های ریخته گری جهت ارتقای راندمان و کیفیت چدن که باعث صرفه جویی اقتصادی برای ذوب آهن شد، از جان مایه بگذارد.

در بخش ١١٦ مدیریت فناوری اطلاعات کمبود نیروی متخصص به ٥٠ درصد رسیده است. این در حالی است که مدیریت ذوب آهن موضوع طبقه بندی را با ٥ میلیون افزایش پرداختی می خواهد به فراموشی به گذراند و از استخدام نیروی جدید هم طفره می رود تا با همین تعداد کارگر به سودهای افسانه ای برسد.

نان برای زندگی، نه جان برای نان! (٢٦)

به گزارش خبرنگار پیام سندیکا، از ٥ هزار کارگر پروژه ای شاغل در سایت ١ بوشهر ٦٠ درصد با توافق های شفاهی افزایش ٥٠ درصدی حقوق به سرکار بازگشته اند و ٢هزار کارگر اعتصابی همچنان بر روی خواسته های کمپین پافشاری کرده خواستار افزایش دستمزدها تا ٧٩ درصد هستند. متاسفانه کارگران به کار گرفته شده فقط به صورت شفاهی به کار بازگشته اند و این نقطه ضعف اساسی بازگشت به کارشان است.

اما آنچه قابل ذکر است موضوع تاخیر در پروژه هاست که کارفرمایان با نپذیرفتن خواسته های کارگران متحمل شده اند. این ضرر بیش از افزایشی است که کارگران خواستار آنند. در حقیقت ضرری که کارفرمایان از این اعتصاب خورده اند را می شد از روز اول با پذیرفتن خواسته های کارگران، از آن جلوگیری کرد.

نان برای زندگی، نه جان برای نان! (٢٥)

به گزارش خبرنگار پیام سندیکا، ٤ هزار کارگر پروژه ای پتروشیمی گچساران با افزایش ٣٢ درصدی افزایش حقوق به سرکار بازگشتند. اکثر این کارگران را کارگران بومی تشکیل می دهند. کمکی ها با قول ١٣ میلیون تومان و با ٢٤/٦ به سرکار رفته اند. جوشکاران، فیترها، داربست بندها، رنگ و عایق، پایپینگ و….. نیز به سرکار بازگشته اند. در این میان آنچه تعجب آور است این است که این کارگران ساده ترین قوانین کمپین را رعایت نکرده اند و فقط با قول افزایش ٣٢ درصدی حقوق به کار بازگشته اند از قرارداد خبری نیست و کیفیت غذا افتضاح و مقدارش بسیار کم است و بیمه های کارگران ساده رد می شود.

محسن سعیدی، علی سعیدی و فولادی پیمانکاران نابکار عایق و رنگ هستند و در دغلبازی دست دیگر پیمانکاران را بسته اند.

ما می دانیم که این نیرنگ ٣٢ درصد افزایش تا چند روز دیگر با بدقولی پیمانکاران آشکار خواهد شد و نیروها خواهند فهمید که کمپین ٢٠/١٠ چرا به راه افتاد و به دنبال چه بود.

پیکرها بر خاک، آرمان ها بر پاست!

رفیق کارگران جابر فرجاد سندیکالیست بزرگ و کارگری شجاع به ابدیت پیوست.

جابر فرجاد از زمره کوشندگان سیاسی بود که به فعالیت های سندیکایی روی آورد و دبیر انجمن صنفی رانندگان کامیون آذربایجان شرقی شد. او صدای رسای بازنشستگان تبریز و همکار ارزشمندی برای سندیکای کارگران فلزکارمکانیک ایران بود. او با کوله باری ارزشمند از تجارب سیاسی و کارگری و فعالیت های درخشان صنفی در کنار رانندگان تبریزی در اعتصابات سراسری در سالهای ٩٠ ایستاد و آنچه حق رانندگان کامیون بود را با کوشش های خستگی ناپذیر به همراه دیگر رانندگان بدست آورد.

او از همکاران نشریه پیام سندیکا بود و نشریه ما را توسط رانندگان کامیون در سراسر ایران به دست زحمتکشان می رساند و نقش ارزنده ای در پراکندن آگاهی در میان هم صنفی های خود داشت. …بیشتر

وقتی محجوب و اسدی نماینده کارگر می شوند!

سالهاست محجوب نماینده مثلن کارگران در مجلس بود. در زمان این رییس خانه کارگری قراردادهای موقت، خارج شدن کارگاههای زیر ده نفر از شمولیت بیمه، خارج شدن مناطق آزاد تجاری از شمولیت قانون کار و تامین اجتماعی، تصویب دستمزدهای زیر تورم و حقیرانه، دستبرد های مکرر به منابع تامین اجتماعی از جمله خرید کارخانه های شستا به قیمت ارزان و پرداخت نکردن پول خرید این کارخانه ها، سکوت در برابر دزدی های آشکار مدیران بی لیاقت از صندوق تامین اجتماعی و شستا، منصوب کردن مدیران اختلاس گر در شستا و بدتر از همه گوش فرمان بودن ایشان و سایر اعضای خانه کارگر از جمله حسن صادقی، سهیلا جلودار زاده در مقابل دست اندازی های کارفرمایان و دولت ها را می توان نام برد.

از سوی دیگر نشستن عناصر کارخانه دار همچون اسدی در هیات مدیره کانون بازنشستگان قزوین و سپس حضور در کانون عالی باعث شده اند که دست اندازی به درمان، معیشت بازنشستگان هر روز از سوی مافیای فعال در سازمان تامین اجتماعی و دولت بیشتر گردد. …بیشتر

نان برای زندگی، نه جان برای نان!

دستگیری ١٠ کارگر دیگر پروژه ای به اتهام لیدری اعتصابات کارگران نفت و گاز جز رسوایی دستگیر کنندگان هیچ ثمری نخواهد داشت. بازداشت این کارگران که به تایید مسوولان بوشهری رسیده است نشان از آن دارد که نه تنها اعتصاب شکست نخورده است بلکه کارگران همچنان متحدانه به دستمزدهای حقیرانه و تهدیدها و عربده جویی های پیمانکاران نه گفته اند. با آنکه از ٨ کارگر دستگیر شده قبلی هنوز هیچ خبری نیست و معلوم نیست اتهام این افراد چیست، مسوولان بوشهری که قرار بود 5 هزار کارگر اعتصاب شکن وارد منطقه کنند و پروژه ها را راه اندازی کنند اکنون فقط توانسته اند این دستگیری ها را انجام دهند.

باز هم اعلام می کنیم این اعتصاب هیچ رهبری نداشته و ندارد و کارگران با خرد جمعی خود تصمیم به ترک پروژه ها گرفته اند. انتساب این عمل به خارج از مرزها پرونده سازی برای کارگران پروژه ای است. همان مسوولانی که اقدام به دستگیری ١٨ کارگر پروژه ای کرده اند اگر فقط ٢ ماه با حقوق های ناچیز و عقب افتاده زندگی کنند خانه را بر سر خود و دیگران خراب خواهند کرد، آنوقت با کارگری که نمی خواهد با حقوق ناچیز کار کند اینگونه رفتار می کنند.
…بیشتر

مصاحبه احمد قاسمی از بازنشستگان مستقل متحد تهرانی با خبرگزاری ایلنا

احمد قاسمی (بازنشسته کارگری) در گفتگو با خبرنگار ایلنا، با اشاره به وضعیت معیشتی کارگران بازنشسته می‌گوید: دولت بدهی سنگین خود به تامین اجتماعی را نمی‌پردازد آن وقت بازنشستگان مجبورند با افزایش ناچیز حقوق سر کنند!

به گفته وی، افزایش ۲۷ و ۲۱ درصدی مزد و مستمریِ ۱۴۰۲ بدون رضایت و اجماع کارگران و نمایندگان کارگری تعیین شده و کارگران مجبور شده‌اند پایین مصوبه امضا بگذارند لذا این مزد غیرقانونی است و باید ابطال شود.

قاسمی دولت را مسئول اصلی ناتوانی پرداخت و کمبود نقدینگی در سازمان تامین اجتماعی می‌داند و می‌گوید: دولت ۲۶ گروه خاص از قبیل خادمان مساجد، قالیبافان، رانندگان، مداحان و… را به سازمان تامین اجتماعی تحمیل کرده و بر خلاف مصوبات قانونی، حق بیمه آن‌ها را نمی‌پردازد؛ در واقع از صندوق بین النسلی و اشتراکیِ تامین اجتماعی برای افرادی برداشت می‌شود که صاحبان صندوق نیستند؛ در این شرایط برای بازنشستگان و سهامداران صندوق پول نیست! …بیشتر