بعضیها تصور میکنند که باید قبل از هر چیز برای کارگران توضیح دهیم که در چه شرایط سختی زندگی میکنند تا بتوانند علیه این وضع مبارزه کنند. چنین تصوری بیپایه است. زیرا هر کس که کار میکند و با کار و زحمت خودش نان بخور و نمیر خود و خانوادهاش را بدست میآورد بهتر از هر سخنران و مبلغی میداند که دشواری زندگی چیست وسنگینی آن بر دوش کیست. اما آنچه کارگران باید بدانند این است که چگونه میتوان با مبارزه دستهجمعی دشواریها را از پیش پا برداشت ونقش سازماندهی و تشکل در این میان چیست. کارگران بهدرستی اطلاع ندارند که بسیاری از زحمتکشان جهان که در شرایط بسیار وحشتناکی زندگی میکردند از طریق تشکل وسازماندهی توانستند دست استثمارگران و ستمگران را از سرشان کوتاه کنند.
اغلب دیده شده است کارگران به اهمیت تشکل تا حدودی آگاهی دارند و وجود سندیکا را لازم میدانند اما در برابر مخالفتهای شدید کارفرمایان و یا حکومت دست به اقدام جدی برای تشکیل سندیکا نمیزنند. آنها این کار را سنگ بزرگی میدانند که قدرت بلند کردن آنرا ندارند و چون کار انجام نگرفته است ، مشکلات چون کوهی در برابرشان قرار میگیرد. برای حل این مشکل باید کار را از جایی شروع کرد که اقدام دستهجمعی عملی باشد. چه کسی باید در این کار پیشقدم باشد؟ فعال سندیکایی..
فعال سندیکایی کسی است که در محیط کار و زندگی، فعالانه مدافع کارگران باشد و در عمل نشان دهد که در این راه ثابت قدم است. بعضیها به اشتباه فکر میکنند که در ابتدا باید کلی کتاب خوانده باشند و از روی یک سری نسخههای از پیش تهیه شده عمل کنند. آنها به اشتباه تصور میکنند که برای سازماندهی سندیکایی، دستخط و یا نسخه هایی وجود دارد که بدون آن، امر تشکل غیر ممکن است.
فعال سندیکایی باید از کتاب زندگی روزمره محیط زحمتکشان بیاموزد، فکرش را بهطور اساسی برای شناخت این واقعیات بکار اندازد. فعال سندیکایی باید با کارگران ارتباط و پیوند عمیقی داشته باشد.او باید در همه مبارزات داخل واحد تولیدی پیشقدم باشد. او در شوراهای کارکنان، نقش بیانگر حقوق واقعی کارگران را بعهده دارد. در شرکتهای تعاونی کارگران فعال است وهر جا که مطالبات کارگران مطرح باشد حضور دارد ودر راس اقدامات دستهجمعی قرار میگیرد.
گسترش فعالیت های سندیکائی در داخل واحدهای کار و پیوند آن با فعالیت های سندیکایی خارج از محیط کار
پیوند بین کارگران وفعال سندیکایی موجب میشود که نقش عناصر آگاه برای گسترش اقدامات دستهجمعی روز بروز زیادتر شود و قدمهای اولیه و لازم برای ایجاد تشکل برداشته شود. یعنی درمرحله اول ، تشکل واقدام دستهجمعی از یک مسئله ساده شروع میشود و سپس مسائل مهمتر و بالاخره به اساسیترین خواستههای کارگران میرسد.
هر اقدام دستهجمعی کوچکی مانند جویبار کوچکی است که راه را برای رودخانه باز خواهد کرد وفعال سندیکایی مانند راهنمایی است که مسیر جلو رفتن و حرکت را به کارگران نشان میدهد. هر اندازه که اقدامات دستهجمعی گسترش یابد و حرکت رو بجلو برود، به همان اندازه جویبارها بهم میرسند و راهنمایان به یکدیگر نزدیکتر میشوند.
نکتهای که باید در امر تشکل مورد توجه قرار گیرد این است که باید از خواستهای کوچک شروع کرد تا کارگران بهدلیل موفقیت و رسیدن به مطالباتشان، تشویق به شرکت بیشتر در مبارزه شوند.اما البته این کار همیشه مقدور نیست وچه بسا ناکامیهایی نیز در جریان مبارزه پیش آید.
این ناکامیها ممکن است به دلیل انتخاب نامناسب شعارها باشد و یا برعکس شعارها صحیح و خوب باشد، اما کارگران هنوز درستی این شعارها را در تجربه درک نکرده باشند. در چنین وضعیتی باید مسائل را موشکافی کرد و با صبر و حوصله لازم برای کارگران توضیح داد که علت چه بوده است. کارگران در جریان حرکتهای اعتراضی روز بروز تجربههای بیشتری بدست میآورند.
اما اگر مبارزه فعالان سندیکایی با فعالیتهای سندیکایی خارج از محیط کار پیوند پیدا نکند، رشد فعالیتهای سندیکایی در داخل کارخانه بسیار ناچیز خواهد بود. لازم است که فعالیتهای خارج، یعنی فعالیتهای کارگران کارخانجات دیگر در سطح شهر و نیز در سراسر کشور در داخل کارخانه مورد نظر انعکاس یابد. از این راه قدرت و اثر بخشی فعالیتهای سندیکایی سراسر جامعه و پیوند آن با مبارزات داخلی آشکار گشته و کارگران با توان بیشتری دست به اقدامات دستهجمعی خواهند زد.
خ. آوایی کارگر بافنده