با خودکشی کارگر اخراجی اورهال پالایشگاه آبادان(تعمیر و نگهداری) این پنجمين مین کارگری است که طی دو ماه اخیر دست به خودکشی زده است. ٤ کارگر دیگر از پتروشیمی چوار ایلام نیز طی این دوماه دست به خودکشی زده اند که آخرین آنها حیدر محسنی متاهل و پدر دو فرزند بود که پس از اخراج در ٤ مرداد دست به خودکشی زد. بی تردید اینها آخرین خودکشی های کارگری نخواهد بود.
اخراج و نبود شرایط استفاده از بیمه بیکاری مواردی است که بستر آماده ای برای خودکشی کارگران را فراهم می کند.اما این همه ماجرا نیست. نبود آینده ای روشن و وضعیت خراب اقتصادی، گرانی های هر روزه، افزایش هزینه مسکن نه تنها باعث اختلال در روند بهداشت روانی جامعه شده است بلکه انگیزه زندگی را نیز از مردم گرفته است.
در آق تپه یکی از محله های کارگر نشین مهرشهر کرج در طی یک هفته دو جوان ٣٠ ساله خود را حلق آویز کردند. یکی از این جوانان بیکار و دیگری پس از یک نامزدی طولانی و عدم توانایی در فراهم کردن امکان ازدواج و جواب رد شنیدن از خانواده دختر، خود را کشت.
روشن نبودن آینده پیش رو کلید واژه همه خودکشی های صورت گرفته است. کارگری که با حداقل حقوق، هر روزه شرمنده همسر و فرزندانش است و نمی تواند با این حقوق تحقیرآمیز زندگیش را بچرخاند زمانی که با اخراج روبرو می شود که سیه روزی او را کامل می کند و برای فرار از این سیه روزی کنترل خود را از دست داده و در یک بحران روحی روانی اقتصادی در یک آن چاره ای جز مرگ را برای خود تصور نمی کند.
جامعه رها شده، جامعه بی نظارت، پاسخگو نبودن مسوولین امر در خصوص مشکلات مردم و تحمیل این سیه روزی به آنان، فشارهای جانبی از جمله گرانی و تورم که از سیاست های نئولیبرالیستی توسط مافیای لانه کرده در دولت به جامعه تحمیل می گردد که برای بهم ریختن بهداشت روانی جامعه به کار گرفته می شود، علل اصلی این خودکشی هاست. بهم ریختن بهداشت روانی جامعه، حاکمیت را برای اقتدار بیشتر خود به جامعه مسلط تر می کند.
سندیکا سنگر کارگران است و باید کارگران بکوشند کارگران بیشتری با سندیکا مرتبط گشته و دست به مبارزه بزنند تا انگیزه لازم برای تدارک آینده ای روشن را بیابند.
به کارگران توصیه می کنیم ورزش و گفتگوهای جمعی را در برنامه روزانه خود داشته باشند. گفتگوهای جمعی باعث صمیمیت و بستری است برای بازگویی مشکلات به یکدیگر و هم اندیشی در مورد یافتن علل آن و چگونگی مبارزه با این مشکلات که موجب کاهش فشارهای روانی خواهد شد.
مبارزین سندیکایی هرگز دست به خودکشی نمی زنند و باید این روحیه رزمندگی و روشن بینی را به دیگر کارگران انتقال دهند.
داشتن هدف و انگیزه باعث رنگ گرفتن زندگی خواهد شد. انگیزه برای هدفی والا به انسان امید می دهد و موجب زندگی معنادار می شود. زندگی بدون هدف، هیچ معنا و مفهومی برای فرد نخواهد داشت و او را به پوچی و در نهایت به خودکشی می رساند.
برای شب های خود در خوابگاهها برنامه های شاد، آواز دستجمعی، گفتگوهای هدفمند تدارک ببینید. اگر کارگری گوشه گیر است با مهربانی او را به جمع دعوت کنیم. در جمع است که خرد اجتماعی شکل می گیرد.
سیاست های ضد کارگری نئولیبرالیسم بستری است که جامعه را بسوی مرگ روابط انسانی می کشاند. نئولیبرالیسم انسانها را فردگرا و تنها و منزوی می خواهد تا در تنهایی خود بی پناه درمانده بسوی مرگ بروند آنهم نه مرگ خودخواسته بلکه مرگ تحمیلی. در این شرایط که هیچ مفری و پشتیبانی از جمله در نبود سندیکاهای کارگری بطور علنی در مراکز کارگری، نیست و نئولیبرالیسم با تحمیل سیاست های ضد کارگری خود به جامعه و انسانها، آنان را در چنبره مشکلات احاطه کرده و منزوی می سازد لزوم جمع گرایی و با هم بودن امری مهم و ضروری و بسیار حیاتی است. در مبارزه جمعی است که آگاهی اجتماعی شکل می گیرد و باعث افزایش خرد جمعی می گردد.
بخش آموزش سندیکای کارگران فلزکارمکانیک ایران
٣٠ مرداد ١٤٠٢