لایحه هفتم توسعه که از سوی باند مافیایی ضد کارگری نوشته شده و به مجلس برای تصویب ارسال گردیده از ذهن های عقب افتاده ای تراوش کرده که هیچکسی را جز باند مافیایی خود، انسان نمی شمارند. زحمتکشان ایران به خوبی حاملان این تفکر را می شناسند. آن زمانی که در بهمن سال 1300 درخواست برای تدوین قانونی برای کارگران سید یعقوب انوار در جواب سلیمان میرزا گفت:«در ایران کارگر نداریم و تمام کارفرما هستند» در دهه 20وقتی کارگران برای 8 ساعت کار، تعطیلی جمعه با حقوق، بازنشستگی، درمان رایگان مبارزه را شروع کرده بودند این تفکر بر سر منابر کف بر دهان می آورد که :«کارگر کار کرده پولش را گرفته دیگر بازنشستگی چه صیغه ای است؟ این جماعت کافر می خواهند کار نکنند و برای روز جمعه پول بگیرند، اینها حرام خوار هستند»
شما را می شناسیم همان هایی هستید که تا سال 1337 از لوله کشی و برق کشی محله های آب منگل و امامزاده یحیا خودداری می کردید و رادیو و بلندگو را مظهر شیطان معرفی می کردید.
شما را می شناسیم که در دهه پنجاه می گفتید:«دریافت دستمزد از مسیحی ها و بهایی ها اشکال دارد و باید برای حلال شدن» بخشی از آن را به کسانی داد که یک لحظه هم کار نکرده اند، تا حلال شود.
امروز همان نحله فکری 500 قلم دارو را از بخش درمان تامین اجتماعی حذف می کند، بیمارستان میلاد را که با پول کارگران درست شده است را پولی می کنند تا درمان رایگان و قانونی بازنشستگان و کارگران زیر سوال برود تا کم کم این دستاورد کارگری را هم پولی می کنند. در برنامه هفتم می نویسند که باید حق بیمه دیگر نه به سازمان تامین اجتماعی بلکه به اداره مالیات واریز بشود و ریشه سازمان خشکانده شود. این همان تفکری است که در قانون کار سال 1360 کارگران را در حد حیوانات و ابزار کار می دید و هیچ حقی برایشان قائل نبود.
امپراطوری فقر، و فریب، فساد را می شناسیم که خواهان خوردن یک وعده غذا و پوشیدن لُنگ به جای لباس برای کارگران بود. این تفکر وقیحانه اختلاس آقازاده ها را «حق خود از سفره انقلاب می دانند» این تفکر اینترنت را در روز کنکور قطع می کند تا کسی تقلب نکند اما با گرفتن پولهای نجومی هزار نفر از ما بهتران به دانشگاه راه یابند. این تفکر آشکار شدن مویی را گناه می داند اما لواط مسول را چشم پوشی می کند.
باید زبان افشاگر خبرنگاران با حبس پاسخ داده شود، باید تلاشگران عرصه بازنشستگی دستجمعی در گیلان به پلیس سیاسی برده شوند و در تهران با هماهنگی هیات مدیره خائن کانون بازنشستگان پلیس سیاسی، کوشندگان تهرانی را در محل کانون وادار به دادن تعهد بکند. باید سندیکالیست های کارگری در زندان نه تنها درمان نشوند بلکه با آزار و اذیت بی دارویی و نبردن به پزشک، روبرو گردند. باید احکام اخراج و حبس های طولانی برای آموزگاران پیشرو صادر شود، باید وکلای مبارز مدافع کارگران را لغو مجوز کرد، باید احکام مرگ برای هر شهروند معترض بدون وقفه کار کند تا مافیا بدون دردسر غارت کنند تا همدستان مافیا به مرخصی آمده و آقازاده ها و خانم زاده ها بر نعش جوانان و زحمتکشان پای گذاشته به بهشت کانادا بروند.
زحمتکشان، مافیای فقر و فریب و فساد را از همان سال 1360 به خوبی شناختند و برای از بین بردنش لحظه ای از تلاش باز نیستاده و باز نمی ایستد. با مسلط کردن گرانی، بیکاری، زندان و اعدام نمی توانید حق زحمتکشان را به بازی بگیرید و دلخوش باشید که زحمتکشان را سردرگم نموده و در کلاف پیچیده زندگی گرفتار کرده اید.
ما می آییم هر یکشنبه با بازنشستگان تامین اجتماعی و فولاد و هر دوشنبه با بازنشستگان مخابرات و هر سه شنبه با بازنشستگان لشگری و کشوری و فرهنگیان، تا تن امپراطوری فقر،فریب،فساد بلرزد.می آییم با اعتصابات کارگری تا پیمانکاران نیروی انسانی رسوا شوند.
از مشروطیت تاکنون برای عدالتخانه و برابری جنگیده ایم و باز هم خواهیم جنگید. ما حق مان را از این ثروت ملی می خواهیم و پا پس نخواهیم کشید.
سندیکای کارگران فلزکارمکانیک ایران
بازنشستگان سندیکای بافنده سوزنی/ بازنشستگان صنعت چاپ/ بازنشستگان شهاب خودرو/ بازنشستگان مستقل قزوین/ بازنشستگان مستقل بابل/ بازنشستگان مستقل رامهرمز 13 مرداد 1402