ما نیک می دانیم که زندگی در پیچ و تاب پیکار تنیده است و ما که روشنی بخش این راه گشته ایم بایستی با دیدگان نیک بین خود، به راه های پاکی و راستی بپیوندیم و سرچشمه های خرد را در دامن بردباری بیابیم.
امروز ما کارگران تنها یک راه داریم و آن پایداری در برابر سختی ها و رنج هایی است که در این راه پر فراز و نشیب می بینیم.
بگذارید سر راست بگویم که دامنه پیکار با دلالان کاری که خون مردم و به ویژه کارگران را در شیشه نموده اند هیچ مرزی نداشته و ندارد و ما در اندازه توانایی های خود بایستی آن کاری را که وجدان و ندای درونمان به درست بودنش گواهی می دهند، به انجام رسانیم.
در این هنگامه کمپین اعتصاب سال ۱۴۰۲ بایستی بدانیم که دستآوردهای بسیار داشته ایم و توانسته ایم با شور و پایمردی بسیار، کارفرمایان را به پذیرش خواسته های حقوقی خودمان وادار سازیم.
آن ها نمی خواهند بپذیرند که زیر بار خواسته های حقوقی کارگران رفته اند و تنها کاری که مانند همیشه از دستشان برآمده است؛ تسویه نمودن کارگران بوده و هست که کارگران پروژه ای در هر اعتصابی که انجام می دهند؛ هزینه های آن را بر دوش می کشند و هیچ گونه ترسی از این اخراج نمودن دلال های کار ندارند و خودشان تسویه حساب می نمایند.
بسیاری از شرکت های پیمانکاری مانند جهانپارس در پتروشیمی صدف پولی را که بایستی بر پایه کمپین به مونتاژ کارهایشان پرداخت نمایند به پیمانکار یا دلال کار داده اند و دلال کار هم اکیپ خودش را به سر کار آورده است و دستمزدهایی نزدیک به ۳۵ میلیون به مونتاژ کارها در ازای بیست روز کاری قرارداد بسته است.
در پتروشیمی بوشهر هم به گروه پایپینگ بر اساس کمپین با کارگرها قرارداد بسته شده است و پس از آنکه دوباره کارفرمایان به دغلکاری روی آورده بودند و از تعهدات خودشان سر باز زده بودند؛ باز دوباره کارگران استادکار پایپینگ (مونتاژکارها، فیتر، جوشکارها و فورمن هایشان از کارگاه ها بیرون رفتند)
در پروژه هایی مانند پتروشیمی گچساران که ۲۲ روز کار و ۸ روز مرخصی بود؛ کارگران توانستند ۲۰ روز کار و ۱۰ روز مرخصی را با ۷۹ درصد افزایش دستمزدها به کارفرمایان تحمیل نمایند.
در پالایشگاه جفیر قرارگاه خاتم و پتروشیمی گچساران، کارگرانی که به کمپین نپیوستند؛ در هنگام گرفتن دستمزدها کمتر از کارگران اعتصابی دستمزد گرفتند و این برایشان بسیار شکننده بود.
شوربختانه در پتروشیمی گچساران و جفیر و آبادان کارگرانی که با کمپین همگام نبودند و یا اینکه با نخستین توپ و تشرها با همان دستمزدهای پیشین به سر کار باز گشتند و دود این عهد شکنی ها به چشم خودشان رفته است.
در این میان بیشتر کارگران اعتصابی که به کارهای آزاد پرداخته اند؛هیچ گونه انگیزه ای برای باز گشتن به کارهای پروژه ای ندارند و ماندن در کنار خانواده و کار کردن در شهرشان را به کار برای پیمانکاران دلال برتری داده اند.
البته با همه پیشرفت هایی که در اهداف کمپین کارگری ۱۴۰۲ دیده ایم شوربختانه بسیاری از پیشتازان کارگری و مدیران گروه ها که هیچ گونه هدفی به جز پیشبرد اهداف کارگری نداشته و ندارند از سوی نهادهای امنیتی برایشان پرونده سازی شده است و در زندان ها بازداشت و در قرنطینه بوده اند.
پرسش اینجاست آیا کارگرانی که دغدغه نان دارند و چاره ای به جز اعتراض و اعتصاب و تشکل یابی رو به روی کارفرمایان ندارند؛ پاسخ دادخواهی آنان پرونده سازی، بازداشت و زندان و دادگاهی نمودن هست؟
آیا کارگری که برای کارگران سرزمینش می کوشد تا نان بر سر سفره هایشان بیاید امنیت ملی را به هم می زند یا امنیت دزدان و هم پیاله هایشان؟..
آیا نیروهای امنیتی بایستی کارفرمایان دلال پرور دزد و پادوهایشان را دستگیر و زندانی نمایند یا کارگران اعتراضی را؟..
آیا کارگر آگاه و سرکش امنیت ملی را به هم می زند یا کسانی که بی حساب و کتاب چوب تورم و گرانی های بدون مرز را بر سر کارگر می کوبند؟..
آیا شما با دستگیری و پرونده سازی برای کارگران معترض و آگاه و دلسوز، امنیت شغلی آن ها و اقتصاد و رفاه و آرامش روانی خانواده هایشان را به هم نمی زنید؟..
آیا شما که روبروی کارگران ایستاده اید و نمی گذارید کارفرمایان و پیمانکاران دستمزدهای کارگران را افزایش دهند؛ امنیت روحی روانی کارگران و پروژه های کارگری را به هم نمی زنید؟..
بگذارید مردم در رفاه و آسایش زندگی نمایند و به رشد و باروری انسانی خودشان برسند و در برابر رشد رفاهی کارگران این مرز و بوم سینه سپر ننمایید.
اگر شما که دم از امنیت ملی می زنید و دغدغه مردم و این سرزمین را دارید به جای سینه سپر نمودن در برابر مردمان تهیدست، باید با کسانی که رفاه اقتصادی مردم را نابود نموده و می نمایند، برخورد نمایید.
کمی به خودتان بیایید و به دنبال سرافرازی مردم باشید و نه اینکه راه آن ها برای سرافرازی میهنمان را کند نمایید.
وارتان خرمدین عضو سندیکای کارگران فلزکار مکانیک ایران
تیرماه ١٤٠٢