به دعوت فرهنگیان، ما بازنشستگان متحد مستقل تهران (فلزکارمکانیک، بافنده سوزنی، شهاب خودرو، صنعت چاپ) بنا بر وظیفه اجتماعی و صنفی شرکت کردیم ساعت ۱۰ صبح میدان بهارستان جمعیت قابل توجه شرکت کرده بودند و اما تمام نیروهای پلیس، گارد ویژه، لباس شخصی های پنهان و پیدا به همراه زنان این نیروها، تمام اطراف مجلس را قروق کرده بودند. با وجود دهها ون و مینی بوس مستقر اطراف بهارستان جمعیت رفت و آمد می کردند. چندین نفر از خانمها را دستگیر کرده بودند. هم زمان ۵۰ الی ۶۰ نفر از دختران دبیرستانی را آورده بودند تا با هدایت لباس شخصی ها به سمت درب مجلس رفته با نمایندگان مجلس ملاقات کنند. ساعت ده و سی دقیقه بود ۱۵ نفر از خانمهای تجمع کننده بطرف درب مجلس روبروی میدان بهارستان حرکت می کردند که یکباره زنان لباس شخصی به آنان حمله کرده و لمپن ها برای دستگیری و بکش بکش بطرف ون ها برده شدند که با مقاومت ۲ نفر از خانمها روبرو شده در نهایت با مشت و لگد به جان خانمهای تجمع کننده افتادند. با مشاهده این وحشیگری برای کمک بطرف ون آمدم و مچ لباس شخصی را گرفتم که ناگهان از پشت سرم لباس شخصی ها روی سرم ریخته با تهدید سوار ون شدیم. در مجموع ۱۱ نفر خانم بودند و یک نفر هم مرد که من بودم. ب
طرف کلانتری بازار حرکت کرده و بعضی از خانمها ترسیده بودند که من سر صحبت را باز کردم و توضیح دادم:« اصل ۲۷ قانون اساسی تظاهرات را قانونی می داند و این حاکمیت است که کار غیرقانونی و غیراخلاقی انجام میدهد و شما نترسید و یکی دو ساعت بعدازظهر آزاد می شوید. یک تعهد غیرقانونی می گیرند برای ترساندن شما که همه مواقع احساس ترس کنید» ساعت ۱۲ به کلانتری رسیدیم با دو سه بار پرسش آدرس منزل و کارت ملی و یک تعهد کتبی که پشیزی ارزش قانونی ندارد ز ما گرفته شد. در مجموع نزدیک به ۴۰ نفر بودیم ساعت یک و سی دقیقه بعدازظهر همه را آزاد کردند