“ابزار جدیدی در دست بشریت، یا یک بت مدرن؟”
… از من پرسید:
– راجع به “چَت جیپیتی” (ChatGPT) چیزی شنیدید؟
+ نه! چی هست؟
– یه نرمافزار مربوط به هوش مصنوعیه که هر سوالی ازش بپرسی بهت جواب میده.
+ هر سوالی؟
– آره، جواب همه سوالها رو میدونه. هر چی میپرسی بهت جواب میده. از اسمش معلومه دیگه: “هوش مصنوعی”! دیگه نیازی به مطالعه کردن و کتاب خوندن نیست. نسل جدید دیگه روشهای خودش رو برای گرفتن جواب مسایلش داره و با نسل شما فرق داره. نباید خیال کنید فقط با یک روش، اون هم روشی که شما خیال میکنید درسته میشه جواب سوالها رو پیدا کرد. نسل جدید دیگه زیر بار زور بزرگترها و روشهای کهنه و منسوخ اونها نمیره. شما هم نباید فکر کنید چون ما طبق روش شما جلو نمیریم پس چیزی از مسائل دنیا نمیفهمیم. نسل ما روشهای پیشرفتهتری نسبت به شماها داره و…
خلاصه چانهاش حسابی گرم شده بود و به قول معروف رفته بود بالای منبر که من رو متهم کنه به خشکمغزی و تحجر!
پیش خودم به فکر فرو رفتم که معنی این “جوابهای حاضر و آماده” چیست؟ یعنی چه که “یک چیزی هست که جواب همه سوالها را میداند”؟ اگر اینطور بود، پس چرا این همه جنگ و خونریزی و فقر و فلاکت و بیعدالتی در دنیا داریم؟ خب میرفتیم سراغ همین به اصطلاح هوش مصنوعی و از حضرتش میپرسیدیم که: “چه باید کرد؟” و ایشان هم خیلی با متانت و بردباری، بادی به غبغب میانداخت و با نگاهی از بالا و عاقل اندر سفیه با ما میگفت: “بروید این کار و آن کار را بکنید، درست میشود”! و بعد همه به خوبی و خوشی در کنار یکدیگر در صلح و صفا و در کمال آرامش زندگی میکردیم. نمیشد؟ این چه کاریست که این همه خرج کنیم و مدرسه و دانشگاه و کتابخانه بسازیم، بعد این همه جوان بروند وقت و انرژی و شور جوانیشان را بگذارند تلف شود که تازه بیایند بیرون ببینند “یک چیزی هست که جواب همه سوالها را میداند”؟
در ثانی مگر خیلی از مسائل چندین جواب درست ولی متفاوت ندارند؟ میدانیم که در عمل همینطور است. این خود ما هستیم که بر حسب موقعیت و منطبق بر شرایط خاص هر مسالهای جواب متناسب، یا شاید بهترین جواب را انتخاب میکنیم.
سوم اینکه در مسایل علمی، مثل قوانین جاذبه و یا واکاوی مولکول آب و خاصیت قطبی بودن آن، روابط و معادلات ریاضی پیچیده، و… میتوان به هوش مصنوعی مراجعه کرد. ولی آیا مثلا در مسائل فلسفی هم که از سوی خود فلاسفه مورد مناقشه است، هوش مصنوعی میتواند بفهمد کدام پاسخ درست است؟ آیا این حضرت بالاتر از همه فلاسفه همه اعصار خواهد اندیشید!؟ آن جوان امروزی که “پاسخ همه مسایل” را در اختیار آن حضرت هوش مصنوعی میبیند، آیا رفته چند خط کتاب بخواند و مطالعه کند تا ببیند مثلا آدمی مثل ارنستو چهگوارا با هدف “درمان دردهای بشریت” به دانشکده پزشکی رفته و پزشک حاذقی هم شده، بعداً که سفرهای بسیار رفته، تازه متوجه شده که “دردهای بشریت” اصلا اینها نیست؟ آن حضرت هوش مصنوعی مثل بسیاری از فریبخوردگان دستگاه خبری نظام حاکم جهان امروزی، در پاسخ به این پرسش که “چرا فقر در اکثر جوامع دنیا وجود دارد؟” آیا همان پاسخ نخنما و پوشالین معروف را نخواهد داد که: “چون اکثر انسانها تنبل و بیعار هستند”؟ و اینگونه موضوع عدالت اجتماعی را برایمان به فراموشی نخواهد سپرد؟
و اما چهارم اینکه مگر هوش مصنوعی ساخته (مصنوع) خود انسان نیست؟ پس چطور میخواهد ورای خود ما و بالاتر از ما فکر(!؟) کند؟ مسائلی را که بشریت قرنهاست برای حل آن میکوشد، این بت مدرن دنیای امروز چگونه میخواهد برای ما حل کند؟
از همه اینها گذشته، با خودم فکر کردم که در گفتگو با آن جوان رعنا منظور من از “مطالعه کردن” فقط خواندن کتابهای کاغذی، و حتی الکترونیکی هم نبوده. این را صراحتاً به آن “جوان امروزی” گفته بودم و تاکید کرده بودم. به او گفته بودم که “کتاب خواندن” (از هر نوعش) تنها یکی از راههای مطالعه کردن است. اینطوری سر فرصت یکجا مینشینی، در تفکر فرو میروی و خودت فکر میکنی. خودت استدلال میکنی و مسایل را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهی و راجع به آنها تحقیق و تفحص میکنی. با منابع دیگر آشنا میشوی و کمکم ذهن پویا و پرسشگری خواهی یافت و هر جوابی را به آسانی نخواهی پذیرفت. اینگونه دیگر منتظر “جوابهای حاضر و آماده” نخواهی نشست تا هر کس قویتر بود بتواند جوابهایی را به میل و سلیقه و مطامع شخصی خودش در ذهن تو بگنجاند. منظور من از مطالعه کردن، صد البته در امتداد خواندن کتاب و مجله و روزنامه و هر نشریه مفید دیگری، همین افزایش توانایی استدلال و تجزیه و تحلیل مسایل است که مسلما نگاه بتواره به این مصنوع جدید بشر، جلوی آن را خواهد گرفت.
توی این فکرها بودم که ناگهان یاد آن اصطلاح معروف افتادم: “امپریالیزم خبری”! مگر نه اینست که جهان سرمایهداری سعی در انحراف ذهن اکثریت مطلق انسانها دارد تا بتواند جهان را آنطور که خودش میخواهد مورد غارت و چپاول قرار دهد؟ این همه شبکههای فضای مجازی و شبکههای ماهوارهای و تلویزیونی و… که تقریبا همهشان در خدمت تبلیغات مسموم و زهرآگین سرمایهداری جهانی هستند مگر بیکار نشستهاند؟ همانها که تا همین حالا هم برای بسیاری از مسایل دنیای ما “جوابهای حاضر و آماده” به خوردمان دادهاند تا خودمان نیندیشیم! آیا همان رهبران نظام مسلط جهانی، احتمالاً خداوندگاران و خالقان همین حضرت هوش مصنوعی نیستند تا ما را از هوش طبیعی محروم کنند؟ آیا آنها نمیخواهند لقمه حاضر و آمادۀ جویده شده در آن دهانهای کثیفشان را به خورد ما بدهند؟ چقدر چندشآور است! نه؟
در مورد عراق به ما گفتند که زرادخانههای هستهای و ذخایر بمبهای شیمیایی و میکربی بسیار مرگباری دارد، که ما میآییم نابودشان میکنیم. ولی نه تنها هیچ سلاح شمر[1] در آنجا یافت نکردند، بلکه حتی بعد از رفتنشان، مشخص شد خودشان با بهکارگیری حجم عظیمی از سلاحهای رادیواکتیو ضعیف شده، آنچنان باعث آلودگی اتمی آب و محیط زیست کشور عراق شده بودند، که آمار تولد نوزادان ناقصالخلقه در آن کشور به شدتی وحشتانگیز بالا برود.[2]
با آن جوان که صحبت میکردم، در قالب همان چند جمله کوتاهی که به من اجازه حرف زدن داده بود گفتم که همه ابزارها برای افزایش فهم و درک ما از جهان باید به کار گرفته شود، حتی همین به قول شما هوش مصنوعی! اما صرف در اختیار داشتن یک ابزار نباید باعث شود که ما سایر ایزارها را کنار بگذاریم؛ خصوصاً ابزار جا افتاده و کهن و ریشهداری چون کتاب را. من منکر این نیستم که تماشای ماهواره و استفاده از فضای مجازی و حتی همین هوش مصنوعی هم برای رشد درک و فهم ما ضروری است و باید از آنها بهره بگیریم، ولی پذیرفتن تمام آنچه به خورد ما میدهند با چشم و گوش بسته بر خلاف عقل سلیم است. باید خودمان تفکر کنیم، خودمان همه چیز را تجزیه و تحلیل کنیم، تا بفهمیم در دنیای ما چه میگذرد.
روزی با یک متخصص زبده علوم کامپیوتر که برای خودش جاه و جلالی در یکی از شرکتهای بزرگ دارد گفتگوهایی خودمانی و از هر دری میکردم. لا به لای صحبتهایش گفت:
– شنیدی دانشمندا میخوان یه سیاره دیگه بیارن نزدیک زمین برای کم کردن جمعیت کره زمین؟ خیلی کار بزرگیهها! نه؟ چی بشه اون روز!
+ از “من و تو” شنیدی؟
ناگهان با چشمهای از حدقه درآمده و متعجب گفت:
– آره! از کجا فهمیدی؟ تو هم دیدی؟
+ نه، اینو ندیدم، ولی مختصر نگاهی که هر از چندی از سر کنجکاوی به این تیپ شبکهمبکهها(!) میندازم، فهمیدم که این مهملات رو فقط این جور جاها میشه دید و شنید!!
ناگهان با ناراحتی و قیافه حق به جانب گفت:
– چرا مهملات؟ خب یه کار علمیه دیگه! حتما میشه که دارن بهش فکر میکنن دیگه!
+ آخه آدم حسابی! تو مثلا درس خونده هستی. لیسانسی که توی مهندسی گرفتی به کنار، در همون سطح دبیرستان اگر درست مطالعه کرده بودی و درسها رو تجزیه و تحلیل میکردی و میفهمیدی، الان نباید این جفنگیات رو میپذیرفتی! تو مگه در رشته ریاضی-فیزیک دبیرستان، درس فیزیک نخوندی تا لااقل قوانین بقای اندازه حرکت خطی و زاویهای[3] به گوشت خورده باشه؟
– چه ربطی داره؟
+ خب پس گوش کن: اگر به فرض محال بپذیریم که علوم مهندسی اونقدر پیشرفت کرده باشه که بتونه یه سیاره دیگه (فرضا هم اندازه با زمین) به کنار زمین بیاره، آیا این منظومه جدید، با جرم دو برابر (یا حالا کمی بیشتر یا کمتر) قرار نیست همچنان دور خورشید بگرده؟ ثابت که قرار نیست بایسته؟ ها؟
– خب که چی؟
+ حالا: طبق قوانین فیزیکی که گفتم، برای اینکه این منظومه در همین فاصله طلایی با خورشید باقی بمونه (که لازمه حفظ حیات بر روی زمینه) آیا با توجه به افزایش جرم منظومه دو سیارهای (مثلا به اندازه تقریبا همون دو برابر) آیا به نظرت زمان سال زمینی دو برابر نمیشه؟
– خب مگه چیه؟ بشه…
+ مگه چیه!؟ واقعا پیش خودت فکر نمیکنی که حیات روی زمین تحمل تابستانها و زمستانهای طولانی رو داره یا نه؟ به این فکر نمیکنی که همین الان فقط با کمتر از یک درجه گرمتر شدن کره زمین یخهای قطبی در حال آب شدنه و کل حیات روی این سیاره داره کمکم در خطر نابودی قرار میگیره؟ متوجه افزایش خشکسالی و رشد بیابونای لمیزرع روی زمین نیستی واقعا؟
– حالا… اگه بخواییم اینطوری سخت بگیریم که هیچی رو نباید قبول کنیم! ها؟
با خودم فکر کردم معلوم است که این جماعت با همه تخصصی که فقط در یک زمینه آن هم به شکل طوطیوار به دست آوردهاند، چون کلا اهل مطالعه و کنکاش نیستند به این چیزها فکر هم نمیکنند، چون “من و تو” و PMC و “ایران اینترنشنال” و… از این چیزها حرف نمیزنند! این شبکهها لقمه جویده شده حاضر و آماده توی دهان مخاطبین میگذارند، و برای بسیاری مسایل “جوابهای حاضر و آماده” دارند. چون مخاطبین پر و پا قرص این رسانهها دچار تنبلی ذهنی و رخوت و رکود فکری هستند، و کتاب نمیخوانند؛ آنها از هوش طبیعی بری هستند و محتاج هوش مصنوعیاند!
کاری از بخش پژوهش و آموزش سندیکای فلزکارمکانیک ایران
[1] شیمیایی-میکربی-رادیواکتیوی
[2] کتاب “به من دروغ نگو” – از مجموعه “پشت پرده مخملین”، دفتر 2 – به کوشش جان پیلجر، ترجمه مهرداد (خلیل) شهابی و میر محمود شهابی – از انتشارات “کتاب آمه”
[3] بر طبق این قوانین، برای یک جسم که با سرعت مشخص تحت نیرویی معین در حال حرکت (خطی یا زاویهای) است، حاصلضرب نیرو در سرعت (خطی یا زاویهای) همواره مقداری است ثابت. برای مثال در حرکت دورانی (زاویهای) زمین به دور خورشید، اندازه حرکت زاویهای برابر حاصلضرب نیروی جاذبه خورشید (به عنوان تابعی از وزن یا جرم کره زمین) و سرعت دورانی زمین به دور خورشید (یک دوران کامل در سال) میباشد.