«این نوشته تقدیم می شود به یاد و خاطره و مبارزات اولین کوشندگان کارگری زن تا به آخر استوار ، مهری گیلک پور ، مریم خانم و…..»
مقدمه
یکی از دستاورد های سترُگ جنبش سندیکایی و کارگری ایران ،به میدان آوردن زنان به عنوان نیمی از جامعه بوده است. جنبش کارگری و سندیکایی ازاولین سازمان هایی بوده اند که به زنان حقوق اجتماعی و شهروندی شان را آموزش داده و به آنان حق شرکت در مسایل سیاسی و صنفی را قایل شده اند.«در سال 1331 مهری گیلک پور کارگر کارخانه چیت سازی ری نماینده کارگران زن شد .
او برای زنان باردار و بچه دار اتاقی را از کارفرما گرفت و به کودکان شیر خوار اختصاص داد که هر 2 ساعت یکبار برای شیردادن کودکان استفاده شود،وشیر برای مادران شیرده و قسمت بافت کارخانه.» این حقوق که برای اولین بار در تاریخ جنبش کارگری و سندیکایی گرفته شد و تا قبل از کودتای سال 1332 برقرار بود ، بعدها در دهه چهل این حقوق توسط حکومت کارگر کُش پهلوی بصورت پیشکشی ملوکانه اعطا شد.
کارگران زن کارخانه نساجی چیت ری هرگز نام مهری گیلک پور را از یاد نبردند.مهری گیلک پور که عضوشورای متحده کارگران و زحمتکشان ایران بود به وظیفه کارگری خود عمل کرد.او مسوول آزمایشگاه کارخانه چیت ری بود وهمچون برادران و خواهران کارگرش زندگی سختی داشت،اما هرگز از وظایف کارگری خود غافل نماند. این دستاورد که برای اولین بار توسط یک نماینده کارگر زن گرفته شد در دهه چهل برای همه ادارات دولتی و ارتش و کارخانه های بزرگ اجباری شد. گیلک پور و شورای متحده کارگران و زحمتکشان ایران برای چندمین بار ثابت کردند که در مبارزه خود برای بهبود وضعیت زحمتکشان و مردم ایران دستاوردهایشان تنها به خودشان تعلق ندارد بلکه دستاورد طبقه کارگر، برای بهبود وضعیت همه مردم خواهد بود.
در تاریخ مبارزات جنبش کارگری ایران ، سهم حزب کمونیست ایران در سازماندهی و آموزش و ایجاد افق دید به پیشگامان جنبش سندیکایی قبل از سال 1285 و تولد اولین اتحادیه کارگری در چاپخانه کوچکی در تهران توسط محمد پروانه، تا 1320 کتمان ناپذیر است. سید محمد جعفر پیشه وری، سید محمد دهگان، سید محمد حجازی، صمد حکیمی ، رضا ابراهیم زاده ، سید محمد تنها …… بخشی از اعضای حزب کمونیست هستند که در این آگاهی بخشی نامشان را آورده ام.
بعد از فرار حقارت آمیز رضاخان پهلوی از ایران به دستور اربابان انگلیسی اش و آزاد شدن کوشندگان اولیه جنبش سندیکایی و پایه ریزی حزب توده ایران و شورای متحده مرکزی اتحادیه های زحمتکشان ایران و رشد جنبش سندیکایی و مبارزات جنبش کارگری در کیفیتی نوین ، آغاز گشت. تصویب قانون کار ، سازمان تامین اجتماعی ، اجرایی نمودن 8 ساعت کار در روز و از همه مهمتر قبولاندن اینکه رهبران کوشندگان کارگری می باید در اختلافات کارگری حتا در سطح کلان حاضر شده و با دولت و کارفرمایان به گفتگو بنشینند، از برجسته ترین اقدامات انجام شده در جنبش کارگری است. بارها رهبران شورای متحده مرکزی اتحادیه های زحمتکشان ایران رو در روی مقامات انگلیسی و دولت دست نشانده محمدرضا پهلوی ، از حقوق کارگران و منافع ملی اشان دفاع نمودند.
پس ازتشکیل حزب توده ایران و سازمان جوانانش در سال 1320 به بعد ، این دو سازمان در ایجاد سازمان های مردمی و فراگیر از جمله سندیکاهای کارگری در کارخانه ها و واحد های تولیدی ، سهم بسزایی داشتند. کارگران جوان در سازمان جوانان حزب توده ایران به کوشندگان کارگری مجربی تبدیل می شدند. این جوانان پس از اینکه در کارخانه ای استخدام می شدند ، با دادن گزارشاتی از محیط کار خود به مسوولین سازمان جوانان ، از راهنمایی های آنان در جهت ایجاد سندیکاهای کارگری و یا آنطور که در آن سالها گفته می شد اتحادیه کارگری، بهره می گرفتند. کارخانه چیت سازی ری از جمله این واحدهای تولیدی بود.
کارخانه چیت سازی ری واقع در شهرری و به مالکیت کوروس اخوان یکی از کارخانه های تازه تاسیس آن زمان بود که از قسمت های مختلفی چون ریسندگی، بافندگی، آزمایشگاه، تعمیرات، موتورخانه، رنگرزی و گلُ زنی، انبار و بخش اداری با بیش از هزار کارگر مشغول تولید پارچه بود. در این کارخانه مانند صدها واحد تولیدی دیگر اعضای حزب توده ایران و سازمان جوانانش شاغل بودند. در اواسط شهریور 1331 اکبر نعمتی مدیر داخلی کارخانه بطور مشکوکی به دستور کوروس اخوان اخراج شد. اکبر نعمتی مدیری دلسوز و خوشنام و مورد اعتماد کارگران بود و اخراجش باعث خشم کارگران گردید. با اطلاع رسانی، کارگران همه قسمت های کارخانه در مقابل ساختمان اداری کارخانه تجمع کرده و خواستار بازگشت اکبر نعمتی به سرکار شدند. اکبر نعمتی از فرصت استفاده کرده و از اتحاد کارگران و ضرورت تشکیل اتحادیه صحبت نمود و سپس استاد اکبر، یکی دیگر از کارگران سخنرانی کرد. در طی سالها فعالان سازمان جوانان حزب توده ایران شاغل در کارخانه در مورد خوبی های سندیکا ذهن کارگران را آماده کرده بودند و همچنین مبارزات جانانه شورای متحده مرکزی در سطح جامعه هم شوق و شور زیادی در میان زحمتکشان برانگیخته بود . این فعالان از فرصت استفاده کرده وارد عمل گردیده و باعث تشکیل اتحادیه کارگران کارخانه چیت ری شدند. به این ترتیب جهت کسب خواسته های کارگران، آن روز اعتصاب یک روزه اعلام نموده و از میان افراد داوطلب برای عضویت در هیات عامله ( مدیره ) اتحادیه ، رای گیری شفاهی به عمل آمد که خانم ها مهری گیلک پور سرپرست آزمایشگاه کارخانه، مریم خانم کارگر بافنده ، اکبر نعمتی مدیر داخلی کارخانه، دو برادر استاد اکبر و استاد محمد از قسمت بافت و ریسندگی ، شایان از بخش اداری و یک نفر دیگر که متصدی قسمت ریسندگی بود توسط کارگران انتخاب شدند. از فردای آن روز با ابقای اکبر نعمتی اعتصاب پایان یافته و ساعت کار از 10 ساعت به 8 ساعت کاهش یافت .
لازم به ذکر است که این اتحادیه در شرایطی که دکترمصدق پس از فداکاری و اعتصاب زحمتکشان در 30 تیر1331 دوباره به نخست وزیری بازگشته بود بنیان گذاشته شد. شوربختانه در شرایط آن روز با دستور دکترمصدق شرایط ویژه اعلام گردید که باعث حضور نظامیان در کارخانه ها و جامعه را فراهم کرد. یعنی از طرفی زحمتکشان مشت محکمی بر دهان دیکتاتور محمدرضا پهلوی زدند ولی از طرفی یوغ حضور نظامیان با دستور دکترمصدق بر گردنشان حس می شد. پس از چندی با تلاش های مهری گیلک پور و مریم خانم محلی برای شیر دادن مادران دارای نوزاد به نام شیرخوارگاه و مهد کودک اختصاص داده شد. اختصاص محلی برای نگهداری کودکان به خاطر کارگران ریسنده و بافنده زن شاغل در کارخانه بود. این شیرخوارگاه و مهدکودک اولین بار در ایران در محل این کارخانه تاسیس شد و پانزده سال بعد دوباره این شیرخوارگاه و مهدکودک ها با مبارزات کارگران احیا و در تمامی ادارات و حتا ارتش نیز ایجاد شد.
فعالیت کوشندگان کارگری که در سازمان جوانان و حزب توده ایران آموزش دیده بودند باعث ارتقاسطح آگاهی هرچه بیشتر کارگران از حقوق اجتماعی و صنفی اشان می گشت. برقراری قوانین کار هرچند بطور نیم بند در این کارخانه ، خشم کوروس اخوان صاحب کارخانه را برانگیخت. اینکه چند عمله پاپتی (بقول او) به خود اجازه داده بودند در کارخانه کوروس اخوان قانون را به رخ او بکشند و خواستار تعطیلی جمعه با حقوق شده و آوردن اکبر نعمتی به سرکار به مذاق او و همپالکیی هایش خوش نمی آمد.
ارتجاع که اعتلای جنبش و بخصوص ضرب شست زحمتکشان به شاه در 30 تیر را نمی توانست بپذیرد و قدرتمندی شورای متحده مرکزی اتحادیه های زحمتکشان ایران را مرگ خود می دید ، خود را آماده حمله به جنبش کارگری و مردمی می کرد. اولین یورش را به اتحادیه کارگران چیت ری سازمان داد و طی نامه ای که از رکن 2 ارتش به کوروس اخوان فرستاده شد لیستی 40 نفره از کوشندگان کارگری را تهیه و خواستار اخراج آنها شده بود. اخوان مانند همپالکی هایش در رکن 2 ارتش شاهنشاهی احمق نبود و می دانست که با اخراج این 40 نفر بهترین و متخصص ترین کارگرانش را از دست خواهد داد و فقط تیشه به ریشه کارخانه خواهد زد .
کوروس اخوان خود را صاحب مال خود و جان کارگرانش می دانست و در نتیجه گفتگوهایی که با مسوولین وزارت کار نمود و با موافقت ضمنی آنان توطئه ای را طرح کرد. در صبح 21/7/1331 زمانی که کارگران به وسیله سرویس های * کارخانه که شامل چند کامیون قدیمی بود و در داخلش نیمکت هایی را گذاشته بودند ، به کارخانه رسیدند، مشاهده کردند که 2 کامیون شهربانی مملو از پاسبان کنار در ورودی کارخانه ایستاده اند. هیات مدیره با دیدن این دو کامیون و افراد ناشناسی که در بیرون کارخانه ایستاده بودند پی به توطئه برده به همه کارگران هشدار و آماده باش دادند. هنوز زمان کوتاهی از شروع کار نگذشته بود که عده ای چماق به دست از محوطه کارخانه به سرکردگی نگهبانان کارخانه از داخل کارخانه و پاسبان ها از خارج کارخانه به منظور سرکوب و اخراج کوشندگان کارگری و برچیدن اتحادیه کارگری چیت سازی ری با در دست داشتن باتوم و بکار گیری و پرتاب گاز اشک آور که در ماجرای 30 تیر و خلع دکترمصدق از نخست وزیری بکار گرفته شده بود، به کارگران حمله نمودند. کارگران که از قبل آماده یک چنین یورشی بودند درهای همه قسمت ها بخصوص قسمت ریسندگی که در مقابل در ورودی کارخانه قرار داشت و در آن زنان و دختران کار می کردند را بسته و از ورود چماق داران و پاسبان ها به بخش تولید جلوگیری کردند. هیات مدیره که در موقع ورود به کارخانه کامیون های شهربانی را دیده بود و می دانست که اتفاقی در راه است ، از قبل با سازماندهی کارگران و دادن آماده باش در تمامی قسمت های کارخانه و بخش اداری ، پس از حمله اوباش و نظامیان که خبرش را کارگران دیده بان گمارده هیات مدیره رسانده بودند ، با بستن درهای قسمت های تولیدی ، اجازه درگیری به کارگران با اوباش را نداد. این تصمیم بسیار عاقلانه گرفته شد . به کرات دیده شده بود که این گونه درگیری ها به یک جنگ خونین تبدیل می شد چرا که در یک طرف پاسبان های مسلح و در سمت دیگر کارگران با دست خالی حضور داشتند. هیات مدیره تصمیم گرفت اوباش و پاسبان ها را از کارخانه بیرون کرده سپس با اخوان به مذاکره بنشیند . متاسفانه به دلیل دوری راه و دور بودن از شهر و کارخانه های هم جوار مانند سیمان تهران، اطلاع رسانی به کارگران دیگر میسر نبود والا بسیار اتفاق افتاده بود که در اینگونه مواقع کارگران کارخانه های همجوار به کمک کارگران آمده اوباش و پاسبان ها را فراری می دادند.
با هماهنگی هیات مدیره با کارگران در قسمت های مختلف ، کارگران که تعدادشان ده ها برابر مهاجمین نظامی و اوباش بود با چوب و آهن هایی که در دست داشتند به پاسبان ها و اوباش حمله برده و آنان را از کارخانه بیرون ریخته و با بستن در کارخانه مانع ورود مجدد آنان گردیدند. کارگران همگی از زن و مرد با ترک سالن های تولید و اجتماع در مقابل دفتر کارخانه گرد آمدند. ابتدا اکبر نعمتی دبیر اتحادیه کارگران چیت ری درباره اتحاد کارگران و حمله اوباش وپاسبان ها صحبت کرد و اعلام نمود که امروز جهت رسیدن به حقوق خود و اعتراض به این حمله ناجوانمردانه تصمیم می گیریم و تا کسب نتیجه و بررسی این یورش وحشیانه در محل کارخانه متحصن می شویم. بدین گونه تحصن در داخل کارخانه و توقف تولید آغاز گشت.
با اطلاعی که به کارخانه های چیت سازی تهران و سیلو و کوره پزخانه ها در بعدازظهر همان روز داده شد ، فعالان این اتحادیه ها شبانه با حضور در محل کارخانه با مسوولین اتحادیه کارگران چیت ری مشورت نموده و بخاطر اینکه مبادا شب اوباش و پاسبانها به کارگران حمله کنند، عده زیادی از کارگران کوره پزخانه در اطراف کارخانه بصورت مخفی مستقر شدند تا در صورت حمله نیروهای نظامی به کمک کارگران بشتابند. در آن شب بعضی از کارگران کارخانه های دیگر که از موضوع حمله با خبر شده بودند مخفیانه از دیوار انتهایی کارخانه به داخل آمده نان و غذا برای کارگران می آوردند . کارگران منبع آب تهران و کوره پزخانه ها با سازماندهی حسن حاج رفیع که دبیر اتحادیه کارگران کوره پزخانه سعادت بود جهت کمک به کارگران چیت ری آمده بودند.
نا گفته نماند که در این یورش و دفاع عده ای از کارگران مصدوم و مجروح گردیدند. از جمله کارگر مبارز علی منافی در اثر ضربه چماق یکی از اوباش به نام غلام توکلی از نگهبانان کارخانه که به سرش وارد آمده بود به سختی مجروح شد، یکی از کارگران یک چشمش کور شد، کارگری دیگر در اثر ضربه چاقوی یکی از اوباش به کف دستش یکی از انگشتانش از کار افتاد و یکی از کارمندان حسابداری به نام شایان در اثر ضربه چماق ، سرش شکسته و در بیمارستان تحت معالجه قرار گرفت و عده ای دیگر نیز از کارگران آسیب های سختی دیدند. کارگران این مجروحین را دور از چشم پاسبان ها و اوباش از در عقبی کارخانه به قلعه منصور آباد و جاده اصلی رسانده و به بیمارستان می بردند.
چون پاسبان ها در این زد و خورد شکست خورده بودند ، با موافقت کوروس اخوان صاحب کارخانه ، از ارتش نیروی کمکی درخواست کردند. روز بعد یک گردان سرباز به فرماندهی ستوان عزب دفتری به کارخانه حمله نموده با بکار گیری ته تفنگ و سرنیزه قسمتی از کارخانه را اشغال کرده و مستقر شدند. مذاکرات افسر نامبرده با مسوولین اتحادیه کارگران چیت ری در جهت خاتمه تحصن به جایی نرسید .
بعداز ظهر روز 23 مهرماه نظامیان برای تصرف کارخانه ، به کارگران تحصن کننده حمله کرده و با تیراندازی و کتک زدن کارگران و دستگیری مسوولین اتحادیه، کارخانه را تصرف کردند که اکبر نعمتی دبیر اتحادیه به زندان قصر و مریم خانم و مهری گیلک پور به زندان زنان منتقل شدند و کارخانه چیت ری هم تعطیل شد.
کوشندگان کارگری که از کارخانه اخراج شده بودند با راهنمایی رهبران شورای متحده مرکزی زحمتکشان ایران به وزارت کار مراجعه کردند تا از حقوق کارگری خود و همکارانشان دفاع کنند. از طرف اتحادیه کارگران چیت ری به متصدی انبار مرتضارحیم پناه ماموریت داده شد به زندان مراجعه کرده و از مریم خانم و مهری گیلک پور خبر بگیرد. در همین زمان کارگران با خبر شدند که علی منافی در بیمارستان فیروز آبادی بدرود زندگی گفته و پیکرش توسط پلیس شبانه دفن و محل خاکسپاری هم به خانواده اش اطلاع داده نشد . هیات مدیره باقی مانده از یورش تصمیم گرفت به طور نمادین مراسمی در امام زاده عبداله شهرری برگزار کند. در روز برگزاری مراسم تعداد زیادی از کارگران سندیکالیست و اعضای خانواده و اعضای شورای متحده مرکزی زحمتکشان حضور داشتند که توسط کارگری به نام بشیر زندگینامه علی منافی برای حضار بیان شد و سپس کارگر دیگری به نام مرتضا از مبارزات کارگری و دستاوردهای آن سخن گفت.
پس از آنکه مراسم هفتم زنده یاد منافی پایان یافت خانواده آن زنده یاد از غلام توکلی شکایت کرده و او چند ماهی در زندان ماند و با توصیه و اعمال نفوذ کوروس اخوان آزاد گشت.
از طرف اتحادیه کارگران کارخانه چیت ری آقایان نورالدین مروی و مرتضارحیم پناه به دیدار آقای شایان کارمند اداری کارخانه ئچیت ری رفته و ایشان را در بستربیماری ملاقات کردند.
پس از چند روز کارخانه بازگشایی شد و حدود 50 نفر از کارگران از کارخانه اخراج و مابقی دوباره نام نویسی شدند. تلاش کارگران اخراجی با مراجعه به استانداری ، نخست وزیری، و وزارت کار برای بازگشت به کار به جایی نرسید بطوریکه وزیرکار هم از پذیرفتن نماینده کارگران خوداری می کرد. معاون وزیر کار آقای شاپوربختیار ملی نما، کسی که در سال 1357 با پشت کردن به اعتراضات مردم نخست وزیر ی را پذیرفت، فقط یکبار نماینده کارگران اخراجی مرتضا رحیم پناه و بشیر را با بی میلی به حضور پذیرفت و با دادن قول های واهی آنان را از سر خود باز کرد و از پذیرفتن دوباره نماینده کارگران خوداری کرده و دستور داد که دیگر این کارگران را به وزارت خانه راه ندهند. از اولین روزهای تجمع در مقابل وزارت کار آقای باقری از کوشندگان قدیمی شورای متحده با کارگران معترض تماس گرفت و همکاری های لازم را با ایشان از طرف شورای متحده مرکزی اتحادیه های زحمتکشان ایران می نمود. متاسفانه در همین اعتراضات با یورش سربازان به صف کارگران اخراجی در مقابل استانداری تهران نمایندگان کارگران اتحادیه چیت ری آقایان مسیح ذوقیان و رضا قربانی را دستگیر و روانه زندان کردند.
کارگرانی که به سرکار بازگشته بودند تماس خود را با اتحادیه و رهبرانش قطع نکردند. اتحادیه تلاش زیادی را بکار برد تا بین کارگران و نگهبانان به خاطر در گیری های اعتصاب ، زدو خوردی روی ندهد . به کارگران توضیح داده می شد که اینان هم قربانیان سیستم سرمایه داری هستند که نا آگاهانه ابزار سرکوب برادران و خواهرانشان شده اند.
در 3 آبان روزنامه بسوی آینده مقاله ای با این تیتر « هنوز هم رکن دو فعال مایشاء است » چاپ کرد. در انتهای این مقاله متن نامه محرمانه رکن دو به کوروس اخوان را چاپ شده بود که در آن نامه نام چهل تن از کارگران و کارمندان کارخانه چیت ری آمده و از اخوان خواسته شده بود که این چهل نفر را اخراج کند. این نامه دخالت های دولت در امور کارگری آن هم به نفع ارتجاع و خاندان ضدکارگری پهلوی را آشکار کرد. اربابان انگلیسی و آمریکایی خاندان شاه چنان از مبارزات عدالت خواهانه طبقه کارگر و شورای متحده مرکزی زحمتکشان ایران به وحشت افتاده بودند که کودتای 28 مرداد را ترتیب داده و پس از آن بسیاری از کوشندگان کارگری را کشته و یا در زندان ها با شکنجه های سخت آزار دادند.
اما آنچه در تاریخ به یادگار ماند نام مهری گیلک پور و اکبر نعمتی و سایر کوشندگان کارگری است. امروز زحمتکشان ایران با افتخار از مبارزات خود یاد می کنند و کوشندگان پیشکسوست کارگری خود رامحترم شمرده و یاد و مبارزاتشان را پاس می دارند. مهری گیلک پور، مریم خانم، علی منافی، شایان، مسیح ذوقیان ، رضا قربانی ، حسن حاج رفیع، پیکرشان را مام میهن با افتخاردر آغوش گرفته و دشمنان این کارگران با خفت مزدوری برای همیشه در کشورهای مختلف آواره و در بد نامی میمیرند .
مهری گیلک پور و اتحادیه کارگران کارخانه چیت ری برای زحمتکشان ایران مهدکودک و شیرخوارگاه را با مبارزات و اخراج و شکنجه های ددمنشانه که بر رویشان اعمال می شد، به ارمغان آوردند. آنان ثابت کردند که طبقه کارگر در مبارزاتش برای گرفتن حقوق اجتماعی خود به تنهایی مبارزه می کند ولی دستاوردهایش متعلق به عموم مردم و قشرهاست.
* سرویس کارخانه چیت ری از کامیون های قدیمی که در داخلش 4 ردیف نیمکت کار گذاشته شده بود را شامل می شد که دو ردیف در طرفین و دو سری نیمکت هم در وسط کار گذاشته شده بود.این کامیون ها متعلق به پیمانکاری به نام تیمسار بود. این کامیون ها کارگران را از شهرری و تهران به کارخانه می آورد و بقیه کارگران هم که خانه هایشان زیاد دور نبود با پای پیاده به کارخانه می آمدند.
امام زاده شکراب – بین مسیر اوشون، آهار و قله توچال سال 1332. پس از یک کوهنوردی سنگین : نفر اول شناسایی نشد، نفردوم از راست دکترعبدالکریم انواری از افسرانی که روزبه و اعضای کمیته مرکزی حزب توده را در سال 1329 از زندان قصرفراری دادند، نفر سوم حسن حاج رفیع دبیر سندیکای کارگران کوره پزخانه سعادت ، نفر چهارم شناسایی نشد ،نفر وسط فردی که سرش پایین است دکترمحسنی پناه دهنده دکترفاطمی سال در 1332 ، نفرات ششم و هفتم شناسایی نشدند، نفرآخر مرتضا رحیم پناه عضو اتحادیه کارگران کارخانه چیت ری 1331، نشسته اکبرنعمتی دبیر اتحادیه کارخانه کارگران چیت ری 1331.
منابع : 1- خاطرات کوشندگان کارگری 2- خاطراتی از افسران حزب توده ایران نوشته مرتضا زربخت 3- اسنادی از اتحادیه های کارگری به کوشش محمودطاهرزاده
مازیار گیلانی نژاد