به گزارش خبرنگار ایلنا، مدیران سازمان تأمین اجتماعی بارها در مصاحبههایشان اعلام کردهاند که چنانچه اصلاحاتی در صندوق بازنشستگی اتفاق نیفتاد، این صندوق دچار بحران شده و برای اجرای تعهداتِ خود در آینده با مشکل مواجه خواهد شد. آنها افزایش سن امید به زندگی و به تبع آن، افزایش مستمریبگیران و در مقابل کاهشِ ورودیهای صندوقها را تهدیدی برای صندوقهای بازنشستگی میدانند و برای حل این بحران به دنبال افزایش سن بازنشستگی هستند.
افزایش سن بازنشستگی در حالی به عنوان مهمترین راهحل از سوی دولت و مدیرانِ مطرح میشود که بدهیِ دولت به این صندوق چیزی حدود ۶۰۰هزار میلیارد تومان است.
مازیار گیلانی نژاد (فعال کارگری) در انتقاد از تأکید دولت و سازمان تأمین اجتماعی بر افزایش سن بازنشستگی گفت: طرفداران افزایش سن بازنشستگی، افزایش سن امید به زندگی را مهمترین دلیلِ ضرورتِ انجام این کار میدانند که این تصمیم محل مناقشهی بسیار دارد. اولین نکته این است که این آمار، سراسری است و معیارهای متفاوتی را دربرمیگیرد، بنابراین نمیتوان افزایش سن امید به زندگی را مساوی با افزایش سن امید به زندگی کارگران دانست. اگر قرار است این مؤلفه مد نظر قرار بگیرد باید در ابتدا سن امید به زندگی را در طبقهی کارگر اندازه گرفت و بعد به سراغِ تصمیمگیری بر مبنای آن رفت. سازمان تأمین اجتماعی باید آمار دقیقی در این مورد ارائه بدهد و بگوید که افراد بعد از بازنشستگی چند سال عمر میکنند؟ با توجه به دشواریِ زندگیِ کارگران به نظر نمیرسد سن امید به زندگی در این طبقه تغییر محسوسی داشته باشد.
این فعال کارگری به حوادث بالای کار در کشور اشاره کرد و گفت: دومین موضوع این است که در تصمیماتی که میگیرند و آماری که در مورد افزایش سن امید به زندگی ارائه میدهند، میزانِ بالای حوادث کار لحاظ نشده است. طبق آمار رسمی طی یک سال ۷۰۰ تا ۸۰۰ مورد حادثه کار منجر به مرگ داریم، یعنی در روز دو کارگر بر اثر حادثه کار میمیرند؛ آیا اینها لحاظ میشود؟
وی به وضعیتِ کارگران مشاغل سخت و زیانآور اشاره کرد و افزود: تأمین اجتماعی آماری از میانگینِ عمر کارگران سخت و زیانآور ارائه بدهد و بگوید این کارگران بعد از بازنشستگی چند سال عمر میکنند؟ کارگران مشاغل سخت و زیانآور به دلیلِ فضای کار بسیار نامناسب اگر به بازنشستگی برسند، با انواع و اقسام بیماریها طرف هستند و خیلی از آنها عمر طولانیای ندارند. به طور مثال، اکثر کارگرانِ ذوب آهن و کارگرانی که پای کورهها کار میکنند دچار سرطان میشوند. اغلب کارگرانی که در کوره کار میکنند بدون مو هستند و با مشکلاتی چون سرطان پوست مواجه میشوند. آیا سازمان تأمین اجتماعی چنین مشکلاتی را میبیند و یا میتواند آماری از میزانِ عمر این کارگران بعد از بازنشستگی ارائه بدهد.
گیلانینژاد تأکید کرد: در کنار این مشکلات باید به وضعیتِ کارگرانِ قرارداد موقت، پروژهای، شرکتی و سفید امضا نیز اشاره کرد. از آنجا که دست کارفرمایان برای ناقص رد کردنِ بیمهی کارگران باز است و کارگران هم نمیتوانند اعتراض کنند، در نتیجه خیلی از کارگران حتی تا ۶۰ سالگی هم سابقهی بیمهشان تکمیل نمیشود. وزارت کار و سازمان تأمین اجتماعی نظارت درستی بر وضعیتِ کارگاهها ندارند و با توجه به اینکه کارگران هیچ قدرتی ندارند، حقشان در طول دورانِ کار ضایع میشود. این وضعیتِ کارگرانِ ماست و در عجبم که چگونه میتوانند کارگران کشور را با کارگرانِ کشوری مثل فرانسه مقایسه کنند.
این فعال کارگری به حقوق پایین کارگران اشاره کرد و گفت: دستمزد کارگران در ایران به قدری پایین است که حتی نمیتوان با آن حداقلیترین نیازهای زندگی را تأمین کرد. کارگران در اینجا با حقوق کم زندگی میکنند و با حقوق کم بازنشست میشوند و حتی بعد از بازنشستگی هم برای تأمین نیازهای خود باید کار کنند.
گیلانینژاد گفت: خیلی از کارگران اضافه کار اجباری انجام میدهند؛ این اضافه کار چه از سرِ اجبار کارفرما باشد و چه جبرِ زندگی، در هر صورت کارگران را دچار بیماری میکند. کارگری که بعد از دو شیفت کار آخر شب به خانه میرود دیگر رمقی برای حضور در کنار خانوادهی خود ندارد. اینها موارد بسیار مهمی است که باید به آن توجه شود. نمیتوان به صرف اینکه سازمان تأمین اجتماعی در معرض ورشکستگی است و نمیتواند به تعهدات خود پایبند باشد، فشار مضاعفی بر کارگران وارد کرد.