سال نو ١٤٠١ را در هنگامه ای آغاز نموده ایم که باز هم همانند سال های دیگر چهره های تکیده و افسرده و نگران کارگران و خانواده های آنها مجالی برای اندیشیدن به شادکامی، به آنها نمی دهد. چرا که سالی پر فراز و نشیب را روبروی چشمان خودمان دیده ایم و بیکاری فرساینده ای که به دنبال کمپین کارگری تیرماه ١٤٠٠ ، بر کارگران تلاشگر پروژه های صنعتی تحمیل شد، برای ما بسیار اندوه بار و نگران کننده بوده است. کارگرانی که برای واخواهی یا اعتراض به سیستم چپاول و سنگدلانه خصوصی سازی، منپاوری و پیمانکاری دست از کار کشیده و از اینهمه بار پستی خود را رهانیدند و در برابر یورش گران به سفره هایشان سینه سپر کردند. با درخواست حقوق شایسته و مرخصی ١٠ روز برای ٢٠ روز کار، دست به اعتصاب زده و در یک کار گروهی و هماهنگ با دیگر کارگران صنعتی پروژه های سرزمینمان در جنوب کشور در نخستین روزهای تیرماه ١٤٠٠ با شنیدن بیانیه های گردانندگان کمپین، ابزارهای خود را به انبارهای کارگاهها داده و راهی خانه هایشان شدند. بسیاری از کارگران به دلیل کمبود ماشین برای رفتن به شهرستان از کنگان و عسلویه شهر به شهر با ماشین آمدند و در این میان دو تن از برادران کارگرمان که به سوی شهرستان ایذه می رفتند دچار رخداد ناخوشایند تصادف شده و به کام مرگ و نیستی کشیده شدند.
سالی که کارگران بسیاری پس از کمپین سراسری برای همیشه از کارگری بیزار شده و کار و کارگری رها نمودند. سالی که گرانی بیداد می کرد. سالی که کارگران اندیشه خرید را با ترس و لرز به ناخودآگاه خود واپس رانده بودند و در برابر درخواست های خانواده، سرهایشان به زیر افکنده بودند. کارگرانی که آرزوهای خود را ناکام یافته می دیدند و به دنبال راهکارهایی بهتر برای برون رفت از این همه آشفتگی و سردرگمی بودند. در سال گذشته بیشترین آمار خودکشی در بین کارگران و خانواده های آنان بود تا بدین گونه شاید بتوانند با مرگ و نیستی خود و به بن بست کشاندن آرزوهایشان، همه آشفتگی هایی که سودجویان دلال پرور برای آنها رقم زده اند را با خود به گور ببرند.
فریاد دادخواهی کارگران در هنگامه کمپین بیست ده توانست سودجویان و نابکاران را از خواب همیشگی بیدار نماید و آنها را در شمارش سودورزی هایشان با شکست روبرو نماید. در کمپین سراسری بیست ده، کارفرمایان و پیمانکاران دلالشان را که همیشه با چهره های کریه و اِفاده ای به کارگر خودی نشان می دادند و خود را فرمانروای کارگران می دانستند را به این راستی نگری رسانید که آنها بدون کارگر هیچ نیستند. آنها به این باور رسیدند که هرچه دارند در پناه توانمندی هنر بی مانند کارگران دارند. کارگران توانستند با پشتیبانی از نماینده کارگری شان مازیار گیلانی نژاد و گردآوری دو هزار امضا، خواستهای کارگری خود را به فرمانروایان سرزمینمان و نمایندگان مجلس و وزارت نفت برسانند و آنها را وادار به پذیرش بیست روز کار و ده روز مرخصی بنمایند، هر چند که هنوز قانونی نشده است. آنها توانستند میزان دستمزد ها را به دو برابر برسانند و ارزش و منش کارگر را به رخ سودجویان بکشانند و نشان دهند که هر گاه کارگران بخواهند، در پناه خرد و باور گروهی خواهند توانست خواستهای خود را به زورمداران تحمیل کنند و در برابر خانواده هایشان و مردم سرافراز و سربلند باشند.
بی گمان دستاوردهای کمپین کارگری بیست ده بدون هزینه نبوده است و چه بسا همه ما را به این باور رسانیده است که بایستی برای رسیدن به آرمانهای کارگری مان، توان و پذیرش هزینه دادن را نیز داشته باشیم تا بتوانیم در این گذرگاه پر از فراز و نشیب ، راهی با کمترین هزینه را برگزینیم.
بایستی سال ١٤٠١ را در پناه خِرَد و باور همگانی به چنان جایگاهی برسانیم که دغدغه نان نباشد و فراتر از شادکامی راه ها را بپیماییم و در این راه بایستی با پیوستن به سندیکای کارگران فلزکارمکانیک ایران و متحد شدن در پروژه ها، اهرم فشار برای به زانو درآوردن کارفرمایان و زورمداران باشیم.
با سپاس فراوان
یکم فروردین ١٤٠١
وارتان خرمدین،سندیکای کارگران فلزکار مکانیک ایران