“در این یا آن واقعه چنان مستغرق نشویم که از سیر کل امور غافل بمانیم”
راستش این جمله از زنده یاد احسان طبری مرا چنان غرق شرایط حال ایران کرد که نتوانستم بی خیال باشم و مروری بر گذشته و بعضی حرکت های فعالین عرصه های مختلف امروز نداشته باشم. آنچه از گذشته حداقل از جنبش مشروطیت تا حال مطالعه نموده ام و یا شنیده ام و به خصوص در انقلاب بهمن ٥٧ که هم در آن حضور داشته ام و به چشم خود دیده ام، یک سوال اساسی برایم پیش آمده است: چرا با وجود نقش فعال طبقه کارگر و احزاب و گروه های سیاسی مترقی، عدالتخواه و تحول طلب و دیگر لایه های جامعه ایران که از حاکمان مستبد و وابسته به حکومتهای استعمارگر و امپریالیستی آسیب دیده اند و باعث برانداختن سلسله ها و پادشاهان متعددی شده اند، چرا برای طبقه کارگر و لایه های مختلف جامعه ایران که از نظرآزادی، فقر، سرکوب، زندان و شکنجه، بهداشت، آموزش و… در رنج بوده اند همیشه در بر روی یک پاشنه چرخیده است. عده ای از حکومت خلع شده وعده ای دیگر جای آنها را گرفته با همان شیوه حکومت گذشته البته جای قدرتهای امپریالیستی واستعمارگر هم گاهی عوض شده اند. مانند آنچه در جریان ملی شدن نفت اتفاق افتاد. البته که در این تغییرات قوانینی جدید جاری شده و تغییراتی در آموزش، بهداشت و اجتماع بوجود آمده و یا آزادیهایی مقطعی فراهم گردیده که با تثبیت قدرت حاکمان پس گرفته شده اند.
این یادآوریها از آنجا برای من اهمیت دارد که مطالبی از دوستان و یا فعالین سیاسی، صنفی و اجتماعی منتسب به چپ در شبکه های اجتماعی می بینم که جای تعجب دارد. از گذاشتن کلیپها و مطالب خواندنی در مورد فعالیت های خیرخواهانه علیاحضرت فرح پهلوی و شاهنشاه آریامهر و رضاشاه کبیر گرفته تا چپهای بریده و افتاده در دامان امپریالیسم تا اصلاح طلبان حکومتی که چشم دوخته به الطاف حاکمان ضد ایرانی غرب. اگر کمی هم دقت شود نقطه اشتراک آنها براندازی به هر صورت است. از جمله تجاوز نظامی تا بمباران ایران. این فعالیت ها اگر از جانب سلطنت طلبان، چپهای بریده و منکر امپریالیست بودن امریکا و باور داشتن به خطر امپریالیسم چین و روسیه، اصلاح طلبان چشم به قدرت دوخته ازهر کانالی و به هر قیمتی باشد جای تعجبی ندارد و دیدن و شنیدن آنها در بلندگوها و رسانه های گوناگون و انحصاری غرب، طبیعی است. اما باز نشر آنها توسط افراد صادق و مبارز و ترقیخواه و فعال در مبارزات صنفی، مدنی و اجتماعی قابل چشم پوشی نیست و باید دنبال علل و عوامل آن رفت.
طبقه کارگر و مدافعان و فعالان صنفی آنان، احزاب و گروه های مترقی و مردمی، دانشجویان، زنان، قومیتها، پیروان مذاهب گوناگون که به آزادی، عدالت، استقلال به شکل واقعی آن می اندیشند و در راه تحقق آنها مبارزه می کنند باید صف خود را از شیفتگان قدرت و ثروت به هر قیمتی حتا نوکری آمریکا جدا کنند و با انتخاب صحیح راه مبارزاتی در سایه اتحاد و همبستگی به سمت رسیدن به جامعه ای مستقل، آزاد، دمکراتیک، عاری از تبعیض در تمام عرصه ها، مدرن و شکوفا حرکت کنند.
وقتی از این همه تبعیض جنسیتی، شغلی، اجتماعی، آموزشی و حقوقی که بر زنان روا داشته می شود و در این شرایط مسیح علینژاد سخنگو و الگوی بسیاری از زنان می شود و تلاش می گردد سطح خواسته های زنان به برداشتن روسری تقلیل یابد و این مهم از رسانه های تغذیه شده از غرب گاهی به خبر اول تبدیل می شود و در شبکه های اجتماعی داخلی هم بدون پرداختن به اهداف پشت پرده دامن زده می شود، حیرت آور است. وقتی جیره خواران ریز و درشت امپریالیسم و در راس آنها آمریکا به همراه چپ های بریده و اصلاح طلبان مردم فروش، منافع ملی را زیر پا گذاشته و با نادیده گرفتن تمام دخالتهای استعمارگران در تحولات تاریخی ایران (حداقل معاصر) و به هدر رفتن تمام هزینه هایی که ملت ایران برای تحقق استقلال،آزادی، صلح و عدالت اجتماعی متحمل شده اند باز توقع دارند مردم ایران دنباله رو آنها باشند و گذشته را به فراموشی بسپارند و ما هم بیاییم از حداقل امکاناتی که داریم برای تبلیغ اهداف آنها استفاده نماییم صرفن به این دلیل که با حکومت زاویه دارند و یا خواهان براندازی هستند، احمقانه نیست؟
وقتی استفاده کنندگان از گرده های مردم محروم فلاکت دیده برای رسیدن به قدرت و ثروت و حکومت استبدادی می خواهند تمام دخالتهای تاریخی دول امپریالیستی برای حاکمیت ظلم و زور و استبداد را از خاطره مردم پاک کنند و برعکس گزینه ای به نام امپریالیسم چین و روسیه را مطرح نمایند و خطر اصلی متوجه آنها نمایند و از طرف دیگر کوشندگان کارگری و فعالین حقوق آنها، فراموش کنند که از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تاکنون و با چه شتابی به تمامی حقوقی که کارگران و لایه های پایینی جوامع با مبارزات خود در حوزه های حقوق کار و تشکل یابی در سطح جهان به دست آورده اند چگونه روز به روز از سطح آنها کاسته می شود.
تبلیغاتی که در رسانه های پر قدرت امپریالیستی علیه چین، ونزوئلا، کره شمالی، کوبا و ویتنام انجام می شود با همان مضامین در شبکه های اجتماعی که در آنها کارگران، معلمان، فعالین مدنی و زنان حضور دارند به وفور به چشم می خورد!!! با این توضیحات می خواهم یک نتیجه گیری حاصل گردد و آن این که:
1-کیست که از ظلم، زور، فساد، بی قانونی، زندان، شکنجه، بی عدالتی، فقر گسترده، حاشیه نشینی، گورخوابی، اتوبوس خوابی، فرار مغزها و نخبه ها، نبود آزادی، تبعیض علیه زنان، اقوام، مذاهب و………..بی خبر باشد.
2- چگونه و از چه راهی موارد ذکر شده را از جامعه پاک نمود؟ آیا شرایط ذهنی و عینی آن فراهم است؟ همراهان واقعی این راه چه طبقات، اقشار، گروه ها، سازمانها و جریانهایی می باشند؟
3- آیا صرفن با براندازی حکومت مشکلات حل می شود؟ و آیا بیشترین آسیب دیده ها، بیشترین محروم شدگان از حقوق قانونی و انسانی، صنفی، سیاسی، مذهبی، جنسی، قومی، آموزشی و……..بیشترین مقدار آمادگی را برای به دست گرفتن قدرت را دارند؟
4- آیا به اندازه کافی وقت برای مطالعه تاریخی اتفاقاتی که در جهان و با دخالت کشورهای سرمایه داری غرب اتفاق افتاده صرف کرده ایم؟ از بهار عربی گرفته تا اتفاقاتی که در برزیل، آفریقای جنوبی، افغانستان، عراق و سوریه بوقوع پیوسته و یا سرانجام خیزش مردمی در مصر و سودان و لیبی که حاکمان وقت آنها با دخالتهای زورگویانه آمریکا و متحدانش از حکومت ساقط شدند،عاقبت به کجاکشید؟
نقش آمریکا و متحدانش در این تغییرات چه بود؟ خواسته های سرکوب شده ملتهای این کشورها تحقق یافتند؟
پاسخ به این سئوالات و هزاران نمونه دیگر، کمک می کند به درک بهتری از شرایط کنونی جامعه کنونی خودمان دست یابیم و به آگاهی بخشی در حوزه های فعالیت مان یاری رسانیم و گول شعارهای توخالی حقوق بشری و دمکراسی خواهی دشمنان تاریخی و نوکران شکم پرست آنها نخوریم. در فراهم نمودن اتحاد ضروری تلاشگران راه آزادی، استقلال، صلح، عدالت، رفع ظلم و ستم و فقر و نابرابری و تبعیض با هر آنچه در توان داریم بکوشیم.
امروزه اعتراضات کارگران، معلمان، بازنشستگان، پرستاران، قضات و کارکنان قوه قضاییه، زنان، دانشجویان و در کل محرومان از حقوق قانونی خود برای رسیدن به خواسته های نادیده گرفته شده خود توسط حکومت به درجه ای از رشد رسیده اند که هم حکومت را به انواع واکنش ها مجبورساخته و هم در جامعه امیدواری هایی ایجاد نموده که با پافشاری بیشتر بر خواسته های صنفی، سیاسی، قومی، جنسیتی، آموزشی، محیط زیستی و…….. و با یافتن راههای اتحاد و پشتیبانی بتوان حکومت را به عقب نشینی واداشت و از جانب دیگر بر خواست عدم دخالت بیگانگان در امور داخلی ایران پای فشرد و علت پافشاری آمریکا و متحدانش بر تحریمهای ضد انسانی آنها را افشا نمود و یادآور شد که ملت و مردم گرسنه قبل از این که به فکر یافتن کلید آزادی و حقوق بشر باشند به فکر یافتن لقمه نانی هستند تا شکمشان سیر شود و این فشارهای آنها نه تنها مقدار فساد و فاصله طبقاتی و ثروت ثروتمندان را کاهش نداده بلکه بسیار برآن افزوده و به همین نسبت هم به فقر و نداری و محرومیت، محرومان افزوده شده است.
در پایان ازعزیزانی که نقطه نظرات اینجانب را نقد نمایند و اشتباهات و ضعفهای آن را گوشزد نمایند صمیمانه سپاسگزاری می نمایم.
محمد اکبری عضو سندیکای کارگران فلزکارمکانیک ایران
٢ بهمن ١٤٠٠