محمد باقر زاده که در عالم ادبیات با نام بی ریا مشهور شد در سال 1293 در منزل غلام نجار در تبریز چشم به جهان گشود.او در جوانی با کارگرانی که از آذربایجان برای ساخت راه آهن سراسری به اقصا نقاط ایران می رفتند همراه گردید و در راه آهن مشغول بکار شد.طبع شعر از همان اوان نوجوانی در او شکل یافت و بعدها در خدمت محرومانان قرار گرفت. کار در راه آهن باعث شد که شعرهایش رنگ و بوی زحمت و تلاش کارگران به خود بگیرد.
این سروده ها که بخشی از زندگی کارگران و زحمتکشان را به تصویر می کشاند خیلی زود درمیان مردم محروم راه یافت و دهان به دهان بازگو می شد. تلاش های کارگری او و همراهی با دیگر کوشندگان کارگری در راه آهن سراسری از او کوشنده ای خستگی ناپذیر ساخت. پس از فرار مذبوحانه رضا شاه از کشور و گشوده شدن فضای اجتماعی و سیاسی و بازگشت محمد بی ریا به تبریز و استخدام در شهرداری تبریز ، فضایی جدید برای تلاش های کارگریش با ابزار شعر بوجود آمد. محمد بی ریا که شعرهایش در مجلات و روزنامه های منتشر می شد، به چهره ای کارگری و شاعر ملی زحمتکشان آذربایجان مبدل شد. سروده های او به زبان آذری در روزنامه های «آذربایجان» و « وطن یولوندا » هر روز چاپ میشد. و به همت دوستانش به صورت کتاب در اختیار دوستدارنش قرار می گرفت.
محمد بی ریا به همراه دیگر کوشندگان کارگری از جمله سیدجعفر پیشه وری سردبیر اولین روزنامه اتحادیه های کارگری در زمان رضا شاه به نام حقیقت که در سال 1301 چاپ و منتشر می شد،به سال 1324 حکومت ملی آذربایجان را پی ریزی کردند. محمد بی ریا در این سالها دبیر اتحادیه های کارگری تبریز بود وسروده هایش در قلب و روح کارگران نقش بسته بود.او با همکاری کوشندگان کارگری دست به اقدامات زیر زده بود:
شورای متحده زحمتکشان تبریز که در سال 1323 بوجود آمد ،مقرر کرده بود تمام باربران عضو اتحادیه های کارگری باشند و بازرگانانی که آنان را استخدام می کردند،موظف بودندکه ازطریق تنظیم قرارداد،بادفترمرکزی اتحادیه کارگران آنان رابه خدمت بگیرند.همین برنامه درمورد کارگران کارخانه ها نیزاجرامی شد.کارفرمانمی توانست بدون رضایت شورای متحده تبریز کسی رااخراج کند.در اواخر سال 1323 اتحادیه کارگران در تبریز از کارگران بازار،رفتگران شهر،درشکه چی ها، مکانیک های گاراژها، خیاطان، کارمندان و معلمان عضوگیری کرده و در اواخر سال 1323 بالغ بر50000 نفر عضو داشت. در تیرماه سال 1324 فعالیت شورای متحده آذربایجان مبنی بر ممانعت ازاخراج کارگران بیکار ابعاد وسیع تری یافت.دو کارخانه از مهمترین کارخانه های تبریز با آنکه درماههای گذشته هیچ تولیدی نداشت همچنان دستمزد ومزایای تمام کارگران خود را پرداخت می کرد. شورای متحده استدلال می کرد کارخانه داران در زمان رونق اقتصادی سودهای سرسام آوری بدست آورده اند و اکنون در دوران رکود اقتصادی باید از کارگران نگهداری کنند و حق اخراج و کم کردن دستمزد کارگران را ندارند. در گردهمآیی شورای متحده تبریز و کمیته بیکاردر تیرماه 1324 خواسته های آنان عبارت بوداز نان برای گرسنگان،کار برای بیکاران. این مبارزات چنان در آذربایجان موفقیت آمیز بود که در شهریور سال 1324 سرکنسول انگلستان چنین گزارش می دهد: «شورای متحده آذربایجان در مبارزه مشروع خود برای بهبود میزان دستمزد و وضع محیط کار تا حدود زیادی موفق بوده است.شورای متحده آذربایجان درمبارزه بااستثمار کارگران نیز توفیق یافته است.» این خدمات از چشم تیز بین رهبران کارگری حکومت ملی آذربایجان دور نماند. به همین منظور از طرف حکومت ملی آذربایجان، رهبر اتحادیه های کارگران تبریز محمد بی ریا به سمت وزیر معارف انتخاب شد. برای اولین بار در تاریخ مردم ایران و جنبش کارگری ، وزیری از جنس کارگران ، فرهنگ را در خدمت زحمتکشان آذری قرار داد. چاپ و نوشتن کتابهای درسی به زبان مادری، ساخت کودکستان و دبستان و دبیرستان و ساخت اولین دانشگاه در تبریز ، اجرای تاتر و اپرا به زبان آذری، تدریس به زبان آذری در مقطع دبستان، نام گذاری خیابانهای تبریز برای اولین بار به نام ستارخان و باقرخان و سایرقهرمانان انقلاب مشروطه ،چهره شهرتبریز را عوض کرده وغرورملی رادرآن جاری ساخت.باتصویب قانون کار آذربایجان در 22 اردیبهشت 1325 توسط حکومت ملی آذربایجان :« 8 ساعت کار در روزاجرایی شد.کارگران بیسواد جهت سواد آموزی نیم ساعت زودتر کار خودرا تعطیل می کردند.اضافه کاری با 50%اضافه دستمزد تعیین شد، مرخصی سالانه پانزده تا یکماه مقرر شد،پرداخت دستمزد روزهای تعطیل یا روزهایی که بدستورکارخانه دار،کارمتوقف می شودرعایت شد.هرگاه کارخانه به سبب اوضاعی که از کنترل کارخانه دار بیرون است تعطیل شود کارگران نصف دستمزد را دریافت خواهند کرد.» بی ریا در حالی به وزارت رسید که 31 سال داشت.درهمین سال وبه دعوت سندیکاهای کارگری سرخ به کنفرانسی درپاریس دعوت شد.اودراین کنفرانس ضمن برشمردن ظلم هایی که به کارگران ایران می شود خواستارهمبستگی با کارگران ایران می شود.
با حمله مزدوران محمدرضاشاهی و ارتش گوش به فرمان انگلیس به حکومت ملی آذربایجان و کشتار بی رحمانه زحمتکشان و کوشندگان کارگری همچون پیشه وری طی مقاله ای درروزنامه آذربایجان نوشت:«ما همه می میریم،اما آزادیمان راازدست نخواهیم داد.مرگ هست،بازگشت نیست .»
داداش تقی زاده ازفعالین کارگری زمان رضا شاه که 10 سال در آن دوران زندانی بود، هنگام اعدام به دست نظامیان گفت:«من فرزند خلف آذربایجان هستم و در راه آزادی وطن خود با گشاده رویی بطرف مرگ میروم . بگذار کسی گمان نبرد که با مرگ من و رفقایم آزادی خفه خواهد شد . هیچ شکی نیست که محاکمه کنندگان ما در برابر محکمه تاریخ جوابگو خواهند بود» .داداش تقی زاده متولد یکی ازروستاهای مراغه بود.درجوانی به انزلی رفت، صدراتحادیه باربران شد و پس ازدیدن دوره کوتو به ایران بازگشت و توسط پلیس رضاخانی دستگیر و زندانی شد.وی پس ازآزادی و با تشکیل حکومت ملی آذربایجان به آنجا رفت و فعالیت های کارگریش را پی گرفت و سرانجام در 21 آذر توسط ارتش شاهنشاهی درمراغه اعدام شد. همچنین میرایوب شکیبا آموزگار و از سازماندهندگان اتحادیه نفت جنوب درزمان رضاخان توسط نظامیان در آذربایجان اعدام شد .
ویلیام داگلاس قاضی عالی مقام آمریکایی درکتاب سرزمین عجیب با مردمی مهربان،اصلاحات انجام یافته درآذربایجان درزمان حکومت ملی پیشه وری راچنین شرح می دهد:« 1- تقسیم اراضی واملاک مالکین فراری و تصویب قانونی جهت تقسیم محصول زمین به نفع دهقانان 2- از بین بردن رشوه. پیشه وری رشوه دادن به مامورین دولت را خیانت به حقوق عمومی اعلام کرد و به مرتکبین، مجازات سختی قایل شد.این قانون اثر برق آسایی داشت و بازرگانان به من می گفتند که اگر شبها مغازه هایشان بازمی ماند،اموالشان تامین داشت و چیزی به سرقت نمی رفت.اهالی اظهارمی داشتند که برای اولین بار با اطمینان می توانستند شب یاروز ماشین هایشان رادرکنارخیابان یا پس کوچه بگذارند، بدون اینکه کسی جرئت دزدیدن چرخ وچراغ وآینه یا سایر اثاث آن را داشته باشد،حتا اگر درماشین بازبماند. 3- قیمت اجناس مورد نیازعمومی بطورجدی کنترل می شد و احتکار کنندگان سخت مجازات می شدند. قیمت کالاهای مورد نیاز عموم 40% پایین آمده بود. 4- کلینیک های بهداشتی سیاری تاسیس شده بود که از تبریز به دهات اطراف می رفت. 5- قانون حداقل بیکاری وحداکثرساعت کارتصویب وبین کارفرمایان وکارگران قراردادهای دسته جمعی بسته شد. 6- برنامه عمومی کار اجرا و قسمت اعظم خیابانها و کوچه ها آسفالت و سنگفرش شد. 7- برنامه تعلیمات عمومی اجرا و دردهات مدارس بازشد ودانشگاه تبریزبا دو دانشکده ی طب وادبیات تاسیس گردید.» آری وقتی زحمتکشان به حکومت برسند چنین خدمت می کنند.
با شکست حکومت ملی آذربایجان ،محمد بی ریا مجبور به جلای وطن شد. محمد بی ریا پس از انقلاب بهمن به تبریز بازگشت و دوباره به کوشش هایش در را بهبودی وضعیت زحمتکشان و ادبیات آذربایجان همت گماشت. متاسفانه موج سرکوب فعالیت کارگری او را درسال 1362 متوقف کرد و او به همراه دیگر کوشندگان کارگری تبریز دستگیر و به زندان برده شد. او در پیرانه سر و در سن هفتاد سالگی به جرم بهبودی وضع کارگران و زحمتکشان میهنش و 50 سال تلاش برای احقاق حقوق انسانی زحمتکشان ایران در زندان تبریز با سربلندی آخرین شعر زندگیش که همانا پاسداشت آرمان های کارگری در اسارت بود را سرود و نقطه ارزشمندی به زندگی کارگریش نهاد.وزیر حکومت ملی آذربایجان با همراهی تنی چند از دوستانش از زندان به آرامگاه «وادی رحمت» تبریز رفت و در قلب تپنده جنبش اجتماعی و کارگری تاریخ ایران آرام گرفت.
بر مزارش چنین نوشته شده است: آرامگاه محمد بی ریا ، فرزند غلام، تولد 1293، وفات 1/12/1393 ، بلوک 10، ردیف 17 ،شماره 26 .
مزارش ، دیدارگاه عاشقان جنبش کارگری باد!
«این نوشته به همت خانم اصغری شکل گرفت. با درود بر او.»