کارگرانی که در سال 99 به اعتصاب نپیوسته و از مزایای آن بی بهره مانده بودند، بی صبرانه انتظار کمپین دوم را می کشیدند. از اوایل سال 1400 بسیاری از کارگران پروژه ای با رهبران کمپین 99 تماس گرفته و خواهان اعلام کمپین جدیدی بودند، اما نه پیشنهادی جدی با برنامه ریزی داشتند و نه تحلیلی از اوضاع حاکم بر پروژه ها، فقط کمپین دیگری می خواستند. سندیکای کارگران فلزکارمکانیک ایران در اردیبهشت سال 1400 اعلام کرد:« کارگران بر طبق نرخ کمپین سال 99، 39 درصد به حقوق خود اضافه کرده با کارفرما قرارداد بنویسند» اما بخش بزرگی از کارفرمایان به دلیل اینکه این 39 درصد افزایش را که دولت اعلام کرده بود بر نمی تابیدند، از افزایش حقوق کارگران پروژه ای خودداری نمودند.
از سویی دیگر رهبران کمپین سال 99 از همان ابتدای سال 1400 با موجی از افترا و تهمت از سوی افراد ناشناسی که خود را پروژه ای می نامدند، مواجه شدند که رگه هایی غیر کارگری و پروژه ای داشت. این گروه ناشناس برای تخریب رهبران کمپین 99 و دستاوردهای آن با استفاده از ارکستر هماهنگ رسانه ای تلاشی تفرقه افکنانه را شروع کردند. رهبران کمپین 99 بی توجه به این سیل تفرقه افکنان و با دریافت خواسته ها و خبرها از پروژه های مختلف و مهمتر از همه افزایش حقوق ها و گستاخی مدیران پالایشگاهها، پتروشیمی ها و پیمانکاران بزرگ و کوچک و تهدید کردن رهبران کمپین با همراهی پلیس سیاسی همه تلاش خود را برای عقیم ماندن کمپین 20/10 به کار بستند. آنان حتا از اخراج کارگران فنی و باسابقه خود نیز ابا نداشتند. تا آخر خرداد پیغام و پسغام با کارفرمایان به نتیجه نرسید. از سال گذشته تلاش شد تا مرخصی کارگران پروژه ای از 6 روز به 10 روز برسد و حتا گفتگو با مدیران وزارت کار بوشهر و اینکه:« چه تفاوتی بین کارگران شاغل در وزارت نفت وجود دارد که بخشی باید 6 روز در ماه به مرخصی بروند ولی بخش دیگر 14 روز کار و 14 روز مرخصی داشته باشند، مگر قانون اساسی میان انسانها با شغل یکسان تفاوت گذاشته است؟ » پاسخی دریافت ننمودیم.
وضعیت رفاهی برغم شکایت های بسیار و حتا نامه کارگران پروژه ای از سوی دفتر رهبری به وزارت کار تهران و اداره کار بوشهر با دست توانای مافیا بی اثر شد و حتا پتروشیمی ها اجازه ورود به بازرسان اداره کار بوشهر به داخل پتروشیمی ها را ندادند. اخبار پروژه ای حاکی از عدم ایمنی مناسب، لیست بیمه های غیر واقعی با شغل کارگران و گاه رد نشدن لیست بیمه کارگران شاغل و دزدی آشکار این مبالغ، غذای افتضاح، حمام های بدون آبگرم- دوش – مناسب نبودن مقدار مایع شستشو، بیماری زا بودن خوابگاههای ساس زده، نبود ماشین های حمل و نقل کارگران با کولر و ازدحام در کانکس ها و خانه های کارگری و رعایت نشدن پروتکل های بهداشتی کرونایی، اخباری بود که به سندیکا می رسید. شعار کمپین 1400 بیشتر نمودن مرخصی کارگران بود و برای 20 روز کار و 10 روز مرخصی را اعلام نمود. عجله کارگرانی که در کمپین سال گذشته شرکت ننموده بودند برای بهتر شدن وضعیت خود، شرایطی را به وجود آورد که کارگران نامناسب ترین زمان را به رهبران کمپین 20/10 تحمیل کردند و از صبح 27 خرداد به تخلیه سراسری محیط کار دست زدند. این تخلیه سراسری بیش از 20 روز طول کشید و در نهایت نزدیک به 100 هزار کارگر پروژه ای در بیشتر شغل ها به آن پیوستند. از کارگران پالایشگاهی، نیروگاهی، پتروشیمی ها گرفته تا پروژه های کوچک ساختمانی و معدنی. از جوشکار و فیتر و داربست بند گرفته تا کارکنان دفتری و گاه کارکنان حراست را نیز در بر گرفت. این اعتصاب حتا کارگران بیدبلند و معادن را نیز همراه کرد.
لازم است یادی کنیم از رفیق پرتلاش مان پدرام پارسایی در شرکت سازه پاد در سایت یک پتروشیمی بوشهر که متاسفانه به دلیل ابتلا به کرونا او را از دست دادیم.
پلیس سیاسی با احضار بخشی از رهبران کمپین 99 تلاش کرد ترس را به میان کارگران اعتصابی برده و بخشی از کارگران را وادار به آمدن به سرکار کند. هم زمانی اعتصاب با انتخابات ریاست جمهوری و نبود مدیران ارشد دولتی مذاکره کننده با نمایندگان کارگران در همه جا و سردرگمی مدیران واحدهای پتروشیمی و پالایشگاهی و نیروگاهی برای تصمیم گیری مناسب در این شرایط، اعتصاب را به سمت فرسایشی شدن کشاند. با تمام تلاش رهبران کمپین 20/10 بعد از دو ماه کم کم آثار موافقت پیمانکاران کوچک و نیمه بزرگ آشکار گردید. متاسفانه تعدد مراکز تصمیم گیری کمپین 20/10 و شیطنت های پیمانکاران و عوامل پیدا و پنهان آنان برای متفرق و دلسرد کردن کارگران از همان روزهای آغازین نمودار شد و در همان ماه اول 10 هزار کارگر را از کمپین جدا شدند. افراد تندرویی که خود را همه کاره کمپین می دانستند با شیطنت های پیمانکارانی که در جلسات شان علیه کمپین مواضع تفرقه اندازانه ای را اتخاذ کرده بودند و برای شکست آن از هر ابزاری استفاده می کردند، افتاده و با دادن راهکارهای غیر عملی و حتا حمایت از گردهمایی های شغل های خاص و نامیدن اینگونه صف کشی ها به« مجامع عمومی» به طولانی کردن اعتصاب و تحلیل بردن توان کارگران، به نتیجه دیگری ننشست و تفرقه بین مشاغل را دامن زد. این افراد که از میانه اعتصاب دیگر حرفی برای گفتن نداشتند و کارگران هم به آنان بی اعتنا بودند، رفتند تا شکست اعتصاب را به گردن رهبران واقعی کمپین 20/10 بیاندازند. حمایت این افراد نادان از بسته شدن قراردادهای بخشی از رشته ها از جمله جوشکاران بدون کارگران فیتر، مونتاژکار، و حتا کمکی ها و نبستن قراردادهای جمعی با کارفرمایان تا همگی به سرکار برگردند، موجب دلسردی کارگران در سایر مشاغل گردید و شایع شد که عده ای از کارگران یک شغل خاص برای منافع خود این کمپین را راه اندازی کرده اند. هرچه رهبران کمپین بر قراردادهای جمعی همه رشته ها با هم با پیمانکاران مانند سال گذشته پافشاری می کردند و از کارگرانی که به سرکار رفته بودند می خواستند که برادران خود در سایر شغل ها را نیز شاغل کنند، اما شکاف ایجاد شده با تبلیغات عوامل کارفرمایان تفرقه اندازی و دلسرد کردن کارگران با فرسایشی کردن اعتصاب، عجله در انتخاب بد زمان شروع کمپین و موج تخریب از سوی افراد تندرو و بی وجاهت در میان کارگران بر علیه رهبران اصلی کمپین و انتشار هرزنامه هایی بی امضا و به ویژه توهین به نماینده سندیکای کارگران فلزکارمکانیک ایران، رفیق گرامی مازیارگیلانی نژاد و تلاش برای زدن تهمت برای سلب نمایندگی از ایشان برای امضا ننمودن متن نمایندگی، آن هم در زمانی که اتحاد برای موفقیت کمپین هرچه مبرم تر بود، دست کارفرمایان را برای یکه تازی هرچه بیشتر باز نمود و با توهین به قومیت ها و اختلافات قومی برای از هم جدا کردن اتحاد کارگران آغاز شد. هرچند که با هوشیاری سندیکا و توضیح اینکه:« دزد دزد است و قومیت نمی شناسد» اجازه تفرقه داده نشد. ترفند جدیدی آغاز شد و پیمانکاران با دادن قول های دغلکارانه به کارگران برای اجرای مقررات کمپین بخش بزرگی را به سرکار باز گرداندند. در مقابل این موج، نامه نگاری ها آغاز گردید و اولین نامه به نماینده شهر رامهرمز توسط 100 کارگر پروژه ای و اعلام خواسته های کمپین و معرفی نماینده شان، مازیار گیلانی نژاد نوشته شده و حتا کارگران با حضور در مقابل در خانه این نماینده و استفاده از روزنامه محلی او را مجبور ساختند نامه هایی به کمیسیون انرژی مجلس نوشته و خواهان دیدار با نماینده کارگران شود.
انتشار اولین نامه اعتراضی 2000 کارگر پروژه ای به نمایندگان مجلس، ریاست مجلس، وزارت کار، وزارت نفت و معرفی مازیارگیلانی نژاد به عنوان نماینده شان، شوک بزرگی را به تندروها و کارفرمایان و مسوولین وارد ساخت و شرکت فلات قاره را مجبور به بستن قرارداد بر طبق کمپین با کارگران نمود. سپس با همه دغلکاری های پیمانکاران بزرگ پالایشگاه آبادان نیز به کمپین پیوست. این موفقیت ها با اتفاق نادری همراه شد. پیمانکاران کوچک مقررات کمپین را قبول کرده و با کارگران قرارداد بستند اما شرکت های مادر به آنان فشار آوردند و از آنان خواستند این قراردادها را لغو کنند. آمدن 40 نماینده 10 هزار کارگر پروژه ای شهرهای ایذه، رامهرمز، اصفهان، بوشهر به تهران در 15 شهریور و ملاقات با نماینده خود و تجمع در مقابل مجلس و سپس وزارت نفت مسوولین را وادار به مذاکره با نماینده کارگران که مسوول سندیکای کارگران فلزکارمکانیک ایران است نمود.
فراتر از همه دسیسه ها از سوی همه آنانی که با دانایی و نادانی می خواستند کمپین را ناکام بماند، آنچه اتفاق افتاد بیش از 40 درصد کارگران به ویژه در شرکت های بزرگ با مقررات کمپین به سرکار رفتند. بخشی با کمی تغییرات در مقررات کمپین به کار برگشتند. مابقی که با دروغگویی پیمانکاران و مدیران شرکت ها به سرکار بازگشته بودند و با بدعهدی آنان روبرو شدند امروز دست به اعتصاب زده و خواستار اجرایی شدن مقررات کمپین 20/10 هستند. نتیجه اعتصاب این شد که:
1-کارگران بیشتری به این اعتصاب سراسری پیوسته و به قدرت همبستگی خود پی بردند و ترس شان از بیکاری و اخراج ریخت.
2- اکثریت کارگران اعتصابی از موارد کمپین سود بردند که به تثبیت افزایش حقوق ها، افزایش روزهای مرخصی، عقب نیفتادن حقوق ها منجر شد.
3- محو شدن نیروهای تندرو نا آشنا با مسایل کارگران پروژه ای
4- جا افتادن بی خاصیت بودن پیمانکاران و حذف آنان از پروژه ها به خواست کارگران تبدیل شده است که باید از آن بهره برداری نمود
5- حمایت مردم شهرها و روستاهایی که کارگران پروژه ای در آنجا ساکن هستند و کمک به آنان و پخش اخبار و موفقیت های کمپین در میان این مردم
6- نام آورتر شدن نام سندیکا و بالا رفتن اعتبار سندیکای کارگران فلزکارمکانیک ایران میان کارگران پروژه ای و مردم
7- مذاکره با نماینده سندیکای کارگران فلزکارمکانیک ایران در مقام نماینده 2000 کارگر از سوی مسوولین
8- ایجاد یک شور همگانی و سراسری در کشور و اتصال کارگران پروژه ای در سراسر کشور با نیروی نامرئی اتحاد که اتفاقات بعد از این اعتصاب شاهد آن است.
9- تجربه تحت فشار گذاشتن نمایندگان مجلس شهرهای درگیر در اعتصاب برای پاسخگویی و حرکت به نفع کمپین از سوی نمایندگان شهرشان.
کارگر متحد کارگر
سندیکای کارگران فلزکارمکانیک ایران
24 آذر 1400