از ابتدای فعالیت سندیکای کارگران فلزکارمکانیک ایران ما مصمم به آموزش قانون اساسی (فصل سوم، حقوق ملت)، قانون کار و به ویژه قوانین سندیکایی در میان کارگران بوده و هستیم. آموزش در کنار فعالیت میدانی همواره اصل کار ما بوده و خواهد بود. با این رویکرد از سال ١٣٩٤ که سندیکا به میان کارگران نفت و گاز رفت تلاش برای اجرایی کردن آموزش ها همراه با خواسته های کارگران سرلوحه کارمان قرار گرفت. در همین راستا تجمعی در سال ١٣٩٧ در چهارراه عسلویه با بیش از ١٠٠ کارگر پروژه ای که با در دست داشتن آرم سندیکا و فدراسیون جهانی اینداستریال و خواسته هایشان رقم زدیم که متاسفانه به سرکوب کارگران منجر شده و تعداد ٤ تن از کارگران کنشگر سندیکایی دستگیر و حکم زندان گرفتند.
با آسیب شناسی از این تجمع و برآورد نیرو و توان کارگران و سندیکای کارگران فلزکارمکانیک ایران، کمپین سال ١٣٩٩ جهت افزایش حقوق و بهبود مسایل رفاهی آغاز گردید. این اعتصاب توانست ٤٥ هزار کارگر پروژه ای را متحد کرده در ١١ مرداد ١٣٩٩ با اعلام تخلیه سراسری پروژه ها، آنان را به خانه بفرستد. از چند روز قبل از اعتصاب رهبران کمپین خواسته های خود را به مدیران پالایشگاهها و پتروشیمی ها و پیمانکاران بزرگ و کوچک اعلام نمود و متذکر شد تا افزایش حقوق ها بر طبق کمپین هیچ کارگری بر سرکار حاضر نخواهد شد. فراخوان ما به مدیران ارشد پالایشگاهها و پتروشیمی ها و پیمانکاران بزرگ، با بی اعتنایی روبرو گردید. اما با تخلیه سراسری کارگران طی کمتر از 5 روز، اول پیمانکاران کوچک و سپس مابقی پیمانکاران و مدیران ارشد مراکز نفتی به دست و پا افتاده بعد از چند روز، تلاش کردند با افزایش ناچیز حقوق ها، کارگران را راضی به بازگشت کنند. اما موضع قاطع کمپین ١٣٩٩ و همچنین سوگند کارگران، این نقشه ها را بر باد داد. حتا کارگران اعتصاب شکن هم با اخطار جدی کارگران روبرو شده از رفتن به محیط های اعتصابی خودداری کردند و بعد از ٣٠ روز مذاکره کارفرمایان با رهبران کمپین و انتشار لیست حقوق های خواسته شده، کارگران کم کم به سرکار باز گشتند و قراردادهای حقوق بر طبق لیست اعلامی کمپین بسته شد.
در این کمپین بطور متوسط حقوق کارگران به ویژه جوشکاران، فیترها، مونتاژکاران ٢ برابر شد. کارگران ساده (کمکی) نیز با حمایت برادران جوشکار و مونتاژکار و فیتر، حقوقشان به مرز ٤ میلیون تومان و یا بیشتر رسید.
این کمپین توانست جوشکاران و مونتاژ کاران و فیترها و داربست بندها را متحد کرده با انتشار لیست حقوق درخواستی برای همه رشته های کاری به جز کارکنان اداری منجر به تحول بزرگی در راستای افزایش دستمزدها بشود. از همه مهمتر خواست عقب نیفتادن حقوق ها و پرداخت دستمزدها در سر هر ماه نه تنها ٤٥ هزار کارگر را شامل شد، بلکه در همه پروژه ها این اتفاق رخداد. هر چند در بعضی مواقع حقوق کارگران ١ الی ٢ ماه عقب می افتاد اما با اطلاع رسانی خبرنگاران پیام سندیکا حقوق ها به سرعت پرداخت می شد. چرا که کارفرمایان با تحریم کارگری سندیکا و اکیپ کارگران پروژه ای مواجه می شدند. برای مثال پالایشگاه ستاره خلیج در بندرعباس از کارگرانش در هنگام عقد قرارداد امضا می گرفت تا ٦ ماه حق مطالبه حقوق را ندارند و در صورت اعتراض به نیروهای امنیتی معرفی و از کار اخراج و حقوقشان مصادره خواهد شد. امروز همین پالایشگاه با تحریم های کارگری ما تقریبن به یکی از خوش حساب ترین پالایشگاههای کشور تبدیل شده است.
در این کمپین: ١- افزایش حقوق ها به دو برابر ٢- لغو هرگونه عقب افتادگی دستمزدها ٣- بهتر شدن شرایط کار اتفاق افتاد. اما مهم آن بود که کارگران درک کردند نیروی متحدشان از هر چیزی قوی تر است.
در طی ٤٠ سال بعد از انقلاب اولین اعتصاب عمومی در سراسر کشور با پیروزی خاتمه یافت و روسیاهی اش به تفرقه اندازان و اعتصاب شکنان ماند. هر چند در این اعتصاب نقش بقیه مشاغل بسیار کمرنگ بود و بسیاری از مشاغل و کارگران با تردید به این اعتصاب و موفقیتش می نگریستند، اما اتحاد کارگران با کمترین هزینه موفق شد همه کارگران اعتصابی را با موفقیت به سرکار بازگرداند. هزینه داده شده در مقابل این موفقیت بزرگ بسیار ناچیز بود. اعتصاب آرام و با قدرت پیش رفت و اجازه دخالت به هیچ نیرویی را برای تشنج کشیدن اعتصاب نداد. رهبران در همه پروژه ها حضور داشتند و با قدرت اعتصاب را پیش بردند و بر سر خواسته های خود پا بر جا ماندند. تعداد احضار شده ها به پلیس سیاسی به تعداد انگشتان دو دست هم نرسید.
اتحاد کلید واژه ای بود که تمرین شد و کارگران به قدرت همبستگی خود پی بردند و با سرفرازی به سرکار بازگشتند. نهال سرکوب شده در چهارراه عسلویه سال ١٣٩٩ ثمر داده بود و کارگرانی که در آن سال فکر می کردند شکست خورده اند، مزد تلاش های آن روز خود را بعد از ٢ سال تلاش دریافت کردند. ٤ کارگری که در زندان با شلاق و توهین مجازات شده بودند و بازجویان تمام تلاش خود را کرده بودند تا روحیه اینان را طوری بشکنند که دیگر هوس مبارزه صنفی نکنند، امروز سرافرازانه می دیدند که حق و مبارزه پیروز است. نئولیبرالیسم نتوانسته بود روحیه کارگری را سرکوب کرده، فردگرایی را به کارگران تحمیل کند و در نهایت شعله مبارزه را خاموش کرده و مبارزین را بترساند.
کارگران با سرفرازی به کار بازگشتند. خرسند از عمل کارگری خود و خوشحال از حمایت سندیکای کارگران فلزکارمکانیک ایران ، که آنان را از دادن هزینه بی مورد محافظت کرده بود. آنان به پروژه ای بودن خود افتخار می کردند و برای اولین بار همه در شهرهایی که این کارگران در آن زندگی می کردند، مردم از اعتصاب با خبر شده و آنان را به دیده تحسین نگاه می کردند. کارگران به شان و شخصیت خود می بالیدند سرفراز در شهر و خانواده خود بسر می بردند.
این اعتصاب رهبران جدیدی را از دل خود بیرون داد تا برای فردایی روشن، آماده و دلیرانه برزمند.
سندیکای کارگران فلزکارمکانیک ایران
١٧/٩/١٤٠٠