سرپیام ویژه نامه اول ماه مه نشریه پیام سندیکا شماره 37

سرپیام

سرپیام این شماره را اختصاص داده ایم به موضوع روند تصویب دستمزد، تحرکات خانه کارگر، و پیام روزاول ماه مه.

نمایندگان شوراهای اسلامی کار که زیرمجموعه خانه کارگراند و عضو هیات مدیره اشان آقای ربیعی هم وزیرکار است، برای آنکه بتوانند در رقابت با سندیکا های کارگری خودی نشان بدهند با شعار افزایش 60 درصدی دستمزد ها امسال چنان با های و هوی به جلسات شورای عالی دستمزد رفتند که بسیاری از کارگران فکر کردند که این دفعه این امامزاده شفا خواهد داد. مصاحبه پشت مصاحبه که باید حق کارگران امسال داده بشود. کارگران سندیکایی که سال گذشته موضوع حداقل افزایش 60 درصدی را برای افزایش دستمزد داده بودند و از نمایندگان به اصطلاح کارگری خواسته بودند که اگر واقعن نماینده کارگران هستند ، اگر نمی توانند افزایش معقولی را به تصویب برسانند از امضا کردن مصوبه خوداری کنند.

نمایندگان شوراهای اسلامی امسال با سردادن این شعارها به میدان آمده بودند و هردفعه پس از عقب نشینی از گفته های خود ، می گفتند که خط قرمزشان کمتر از 35 درصد نخواهد بود و در روزهای آخر گفتند که میمیرند و کمتر از 25 درصد افزایش را امضا نخواهند کرد. اما همه دیدیم که این آقایان نه تنها نمردند بلکه به افزایش 17 درصد دستمزد راضی شده سکه های دریافتی از این خیانت را در جیب گذاشته به سفرهای زیارتی و سیاحتی رفتند بدون آنکه فکر کنند خانواده های کارگران بااین پول چگونه باید سال پیش رو را بگذرانند. آقای ربیعی که خود را کارگر و بچه جنوب شهر تهران معرفی کرده است برای آنکه سندیکایی ها را از میدان بدر کند ، از زمان صدارتش به عوض آنکه به خواسته های کارگران و تشکل های صنفی آنان توجه داشته باشد ، نیروهای امنیتی را به سراغ اعتصابات کارگری و نمایندگان آنان می فرستد. شلاق، زندان ، اخراج، محصول صدارت بچه جنوب شهر به کارگران هم محلی اش بوده است. در آخرین مورد هم می توان به دستگیری کوشندگان سندیکایی ابراهیم مددی، داود رضوی، محمود صالحی که برای تدارک برگزاری اول ماه مه تلاش می نمودند اشاره کرد.

خانه کارگری ها که عضو هیات مدیره اشان وزیر کار شده است ، جانی گرفته برای آنکه بتوانند در جامعه هم از اعتبار سندیکایی ها بکاهند و هم سوپاپ اطمینانی برای اعتراضات کارگری باشند ، هم در قضیه تصویب دستمزدها، شعارهای سندیکالیست ها را شعار خود قرار دادند وهم در قضیه راهپیمایی اول ماه مه. سالهاست که سندیکاهای کارگری برراهپیمایی روزکارگر تاکید دارند و می گویند اصل 27 قانون اساسی به صراحت گفته شده که راهپیمایی آزاد است ، پس دلیلی برای گرفتن مجوز نیست. امسال آقای محجوب ناگهان خواب نما شد ودر اظهاراتی بارها و بارها گفت که راهپیمایی روز کارگر احتیاج به مجوز ندارد و خانه کارگر این راهپیمایی را انجام خواهد داد، هر چند که از دادن آدرس محل راهپیمایی طفره رفت. خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار شروع به تبلیغات کرده که در راهپیمایی خواسته های خود را اعلام خواهیم کرد.اما تمام قدرت خانه کارگر که در سراسر ایران شعبه دارد این شد که 20 هزار کارگر را تنها توانست سازماندهی کرده از سراسر ایران به درب خانه کارگر بکشاند.یعنی از 20 میلیون کارگر ایرانی ، خانه کارگر فقط 20 هزار طرفدار دارد. محل تجمع برای راهپیمایی را هم مخفی نگه داشت تا مبادا کارگران سندیکایی با شعارهای جذاب خود این راهپیمایی را هم به خانه کارگر حرام کنند. در این راهپیمایی چنان دم خروس خانه به اصطلاح کارگر بیرون زد که چند روزی است محجوب و دیگر خانه کارگری ها از شعار کارفرما حیا کن _ افغانی رو رها کن ابراز ندامت و پشیمانی می کنند. کارگران درهمه جا برادر یکدیگرند و حق و حقوقشان توسط کارفرما به تاراج می رود. هیچ کارگر آگاهی چنین شعاری را نمی دهد. کارگر افغانی مانند کارگر ایرانی مورد استثمار و ظلم کارفرمایان قراردارد.

به راستی چرا خانه کارگر این چنین به تلاش افتاده است؟ در شعارهای سندیکاهای کارگری ایران چه نهفته که خواب خانه کارگر این چنین پریشان شده است؟ آیا جز این است که می خواهند با دادن شعارهای سندیکاهای کارگری جایی درمیان طبقه کارگر بیابند؟ و حتا حسن صادقی به برنامه تلویزیونی آمده و سینه برای کارگران چاک می دهد؟ خانه کارگری که بیش از 30 سال است نتوانسته حقی را برای کارگران حداقل حفظ کند در این برنامه از تعامل با کارفرمایان سخن می گوید

اول ماه مه ، روز اتحاد و همبستگی زحمتکشان است. پیام روزکارگر اتحاد است و بس. اگر زحمتکشان متحد باشند می توانند دستمزدی عادلانه برای 8 ساعت کار طلب کنند، خدمات بیمه ای در حد شخصیت و نام خود دریافت کنند، می توانند از خواسته های خواهران و برادران کارگرشان که خواسته های آنان هم هست دفاع کرده و این خواسته ها را بر کارفرمایان تحمیل کنند.

آیا خصوصی سازی تنها مشکل کارگر معدن بافق است؟ آیا قراردادهای موقت و پیمانی مشکل کارگران پتروشیمی اهواز است؟ آیا قانون زادیی از محیط های کارگری تنها مشکل کارگران پارس جنوبی است؟ آیا کم بودن دستمزدها فقط مشکل کارگران اتوبوسرانی تهران است؟ آیا افزایش حوادث شغلی وکشتار کارگران تنها در عرصه ساختمان سازی اتفاق می افتد؟ آیا کارفرما فقط حقوق کارگران هفت تپه را چند ماه به چند ماه نمی پردازد؟ همه این موارد مشکل همه کارگران ایران است و کارگران ایران به تنهایی نمی توانند این مشکلات را بدون حضور دیگر کارگران حل کنند. متاسفانه هنوز در میان کوشندگان کارگری به این سطح از مبارزات کارگری نرسیده اند که این مشکلات با اتحاد همه کارگران و مبارزه متحد می تواند به ثمر بنشیند. انجمن صنفی کارگران چادرملو ، بافق ، پلی اکریل، معادن البرز مرکزی، کارگران اتوبوسرانی، کارگران خودروسازی ها، کارگران نیشکر هفت تپه، کارگران لاستیک سازی البرز، کارگران نقاش ، کارگران پارس جنوبی، کارگران پتروشیمی ها…..فکر می کند بدون پشتیبانی دیگر کارگران می تواند خواسته های خود را از کارفرما بگیرند. این کارگران نمی دانند با ارتباط گیری با دیگر کوشندگان کارگری اگرآنان را از خواسته های بر حق خود مطلع کنند و این کارگران به حمایت آنان برخیزند، آنگاه است که هر اعتصاب کارگری، حمایت و در صورت لزوم اعتصاب دیگری را درپی خواهد داشت و پیروزی بدست خواهد آمد. تا زمانی که کوشندگان کارگری و زحمتکشان ایران دستان متحدشان به هم گره نخورد پیروزی ازآن سرمایه داری است. سرمایه داری در ندادن حق کارگران متحد هستند، پس چرا کارگران در گرفتن حق خود متحد نباشند.

اول ماه مه گردهم آییم ودست دردست یکدیگر متحد شویم.

تحریریه پیام سندیکا