در هفته گذشته زنجیره ای از اعتصابات، ایران خودرو را در نوردید. این اعتصابات ابتدا در تبریز و سپس تهران و خراسان را نیز در برگرفت.
به مدد فضای مجازی و ارتباطات گسترده کارگران در این فضا با اطلاع رسانی و هم اندیشی، که سالهاست جزو تجربیات کوشندگان کارگری قرار گرفته است، با ارسال فیش حقوقی کارگران ایران خودرو تهران به برادرانشان در تبریز اولین جرقه اعتصاب زده شد. مزایای کارگران ایران خودرویی و حقوق های نسبتن بهتر از کارگران تبریزی و تبعیض آشکار بین کارگران دو شهر خشم کارگران تبریزی را ببار آورد. سه روز اعتصاب در این کارخانه در گرفت که پس از قول های مدیرعامل ایران خودرو تبریز مبنی بر یکسان کردن برخی مزایا و حقوق ها و قول اجرای طبقه بندی مشاغل، اعتصاب موقتن به پایان رسید. با رسیدن خبر اجرای طرح طبقه بندی مشاغل در تبریز، این بار کارگران ایران خودرو تهران با اعلام خواست اجرای طبقه بندی مشاغل از روز شنبه ٢٠ آبان دست به اعتصاب غذا زده و از رفتن به رستوران خودداری کردند تا روز ٢٢ آبان که هم بدنه سازی و هم مونتاژ دست به اعتصاب نشسته زدند که با آمدن مدیرعامل به میان کارگران و دادن قول افزایش حقوق ٥ درصدی و افزایش مبلغ بن کالا از ٤٠٠ هزار تومان به ٥٠٠ هزار تومان و سکوت درباره طبقه بندی مشاغل، اعتصاب به پایان رسید. پس از این دو اعتصاب، در خراسان هم کارگران ایران خودرویی چند روز اعتصاب کرده و هر سه شیفت به اعتصاب پیوستند.
سوال اینجاست چرا در ایران خودرو و یا ذوب آهن اعتصاب ها کم جان و به سرعت خاتمه می یابد؟ اما مثلن در تراکتور سازی که هم زمان با کارگران ایران خودرویی دست به اعتصاب زدند این اعتصاب طولانی تر گردید؟؟
صنعت خودرو سازی به ویژه محصولات ایران خودرو و سایپا قلک بسیار خوبی برای بودجه کشور است و تولیدات این کارخانه ها را روی دست می برند هر چند بی کیفیت باشد. چرا که می توان این کالا را به سرعت تبدیل به پول کرد و تقاضای مصرف همچنان بالاست و دلالان سودهای خوبی می برند. به همین دلیل روند تولید نباید متوقف شود. اما در تراکتورسازی چنین نیست و شیادان رانتخوار به دنبال نابودی تراکتورسازی هستند پس زیاد سودی برای دولت و مافیا، تولید کردنش ندارد.
در ایران خودرو پایه حقوق کارگران بسیار خوب تر از سایر کارگران کارخانه های دیگر است. یعنی کارگری با سابقه متوسط ١٠ سال فقط پایه حقوقش ٨ میلیون تومان است در حالی که در کارخانه های دیگر این مبلغ به زور به ٥ میلیون به کل دریافتی کارگر می رسد. همچنین مدیریت ایران خودرو هرساله با توجه به مبلغ افزایش یافته توسط دولت درصدی هم خود به حقوق کارگران اضافه می کند. کارگران ایران خودرویی با اضافه کاری های ٩٠ تا ١٠٠ ساعت تحمیلی و مزایای بسیاری همچون آکورد، کارایی، مزد ماندگار شغل، مزد قوانین ویژه و … حقوق شان به ١٢ تا ١٥ میلیون می رسد.
ارتش بیکاران که به دنبال وارد شدن به چنین کارخانه هایست همیشه باعث نگرانی کارگران ایران خودرویی بوده و هست. قراردادهای کارگران از سال ١٣٨٠ تاکنون ٦ ماهه بوده و گاه برای فعالین تمدید نمی شود. پس زیاد روی اعتصاب پافشاری نکرده با گرفتن کمی امتیاز به اعتصاب پایان می دهند، چرا که امنیت شغلی در ایران خودرو بسیار شکننده است.
یکی دیگر از عواملی که باعث تداوم نیافتن اعتصاب در این کارخانه و کارخانه های مشابهش در سراسر ایران نمی شود وجود تشکلی به نام «اتحادیه کارگران ایران خودروست» که در این مواقع فعال شده با شناسایی افراد فعال و همچنین تقلیل خواسته ها، اعتصاب را به بیراهه برده و پایانش می دهند. مدیریت و معاونین و سرپرستان و حراست ایران خودرو در چنین روزهایی تلاش می کنند چند روزی به موضوع اعتصاب بی اعتنا باشند که شاید کارگران دست برداشته و روند عادی تولید را پیش بگیرند. همچنین با اهرم «اتحادیه کارگران ایران خودرو» با پراکندن ترس از اخراج و بیکاری، موضوع اعتصاب را به انحراف کشانده منتظر دلسردی کارگران و پایان اعتصاب می نشینند. مهمتر از همه نبود سندیکای قدرتمند در کارخانه، ضعف هر اعتصاب و اعتراضی را به دنبال دارد.
با آنکه کوشندگان سندیکای کارگران فلزکارمکانیک ایران تلاش خود را برای منسجم تر کردن کارگران به کار می برند اما وجود فضای سختگیرانه حراست و نگاه امنیتی به هر تلاش صنفی و نگرانی از بیکاری دست به دست هم داده تا اعتراضات را بی جان کند. بعد از ضربه اسفند سال ١٣٨٨ که به سندیکا در ایران خودرو وارد آمد و منجر به اخراج و زندانی شدن و همچنین کاهش قرارداد کار جمعی از اعضای سندیکا گردید، کارگران با احتیاط بیشتری مسایل صنفی و اعتراضی خود را پیش می برند.
هر دستگیری، اخراج، احضار باعث ریزش اعضای سندیکا شده و محدودیت های خود به خودی فعالیت را رقم می زند. اما فن آوری جدید در فضای مجازی به ما امکان داده است تا با کارگران بیشتری تماس پیدا کنیم و به ارتقا شعور، آگاهی، رزمندگی آنان بیافزاییم و با تبادل تجربه و اطلاعات آنان را از سرنوشت دیگر کارگران با خبر کرده و پیوندی سراسری را ایجاد کنیم. هنوز در ابتدای کاریم و این شکل کار باید با تجربیات بیشتر و حضور میدانی و ارتباطات رودررو، هماهنگ و پیوند بخورد تا ثمربخشی خود را نشان دهد.
مازیارگیلانی نژاد عضو سندیکای کارگران فلزکارمکانیک ایران
٢ آذر ١٤٠٠