مسائلی در پروژه های کشور ما وجود دارد که به صورت زنجیروار به یکدیگر متصل اند و ماحصل آن فقیرتر شدن کارگران و ثروتمندتر شدن شرکت های پیمانکاری نیروی انسانی می شود که پرده برداری ازآن خالی از لطف نیست. هرچند که بسیاری از پروژه ای ها این معضل سرطانی را میبینند و از آن مطلعند اما قدرتی برای مبارزه یا دفع آن ندارند. به عنوان مثال در سال های نه چندان دور در عسلویه اعتبار و حیثیت کاری شرکت ها برایشان اهمیت داشت و به همین منظور جهت حسن انجام کار صرفا از نفرات کارشناس و متخصص فنی در تمام حوزه ها از جوشکار گرفته تا فیتر و مونتاژکار و … استفاده میکردند و ملاک تشخیص مهارت فنی نه فقط مدارک و رزومه های کاری بلکه تست سختی بود که توسط بازرسان کارفرما و سپس اداره کار گرفته میشد. در صورت قبولی در آزمون، نیروی مورد نظر در واحد مربوطه استخدام میشد. ولی اکنون بعد از گذشت چند سال این روال به صورت صوری انجام میشود و پیمانکار اقوام خود را که بسیاری از آنها برای اولین بار است که با پروژه آشنا می شوند را در قالب نیروی کار ماهر جا میزند و بازرسان هم به ظاهر تستی از آنها میگیرند و نتیجه در هر صورت قبول است.
نیروی کار ماهری هم که سالیان سال در پروژه های کشور خاک خورده چون فامیل پیمانکار ندارد محکوم به بیکاری است مگر در شرایطی که پیمانکار به ناچار در شرایطی خاص تعداد محدودی از آنها را به ناچار استخدام کند. نتیجه چه میشود نیروی ماهر در خانه بیکار نشسته و اقوام پیمانکار به دلیل عدم داشتن مهارت فنی در حال نابودی الکترود، فیلر، صفحه سنگ و…سایر اموال بیت المال است. این دغلبازی پیمانکار برای این است که کارآموز تا مثلا جوشکاری یا فیتری یاد بگیرد و حقوق کارگر متخصصی را که در خانه بیکار است را پیمانکار با رد کردن لیست جعلی، به جیب بزند. ناظرانی هم که با پارتی بازی آمده و کارش را بلد نیست (البته نه همه آنها) گزارش ریپورت جوش را ندیده امضا می کند، چون پیمانکار به او سکه میدهد و در ازای آن از ناظر میخواهد ندیده امضا کند !!!! جوشی که یک کارگر غیر متخصص که فامیل پیمانکار بوده چک نمی شود نتیجه آن انفجار های متعدد پالایشگاهای کشور است که در تمام دنیا بی سابقه است!!! نتیجه آن میلیاردها دلار خسارت میشود!!! وجود گاز در فلکه مبین در خرداد ماه ١٤٠٠ چک نمیشود چون ناظر حال رفتن در هوای داغ را ندارد و همین بی حالی باعث انفجار مهیب و کشته شدن سه نفر انسان بی گناه میشود، که جرم آنها تهیه نان حلال برای خانواده خود بوده است !! نتیجه ازبین رفتن چند انسان و خسارت میلیاردی!!
نتیجه، با این هم بی برنامه گی و عدم مدیریت صحیح، جمع حیف و میل ها و خسارت ها مساوی است با کسری بودجه شدید دولت. دولت نیز به دنبال راهی برای جبران کسری بودجه، مردم را با رسانه عمومی به بورس دعوت میکند و مجددا از پول مردم عادی و کارگرانی که سالیان سال زحمت کشیده اند تا مبلغ ناچیزی سرمایه جمع کرده اند را از چنگ ان در می آورد تا کسری بودجه را جبران کند و این زنجیر تلخ همچنان ادامه دارد!!!!!
کارگر پروژه ای پارسا