در سال 1901 میلادی یکی از نمایندگان استعمار انگلیس به نام ویلیام ناکس دارسی در ازاء پرداخت 50 هزار پوند استرلینگ به شاه قاجار و 20 هزار پوند دیگر به بقیه وزرای این دولت, قرارداد استعماری و ننگین نفت را با نسبت 16درصد ایران و 84 درصد شرکت استعماری نفت انگلیس را منعقد کرد .این بیانگر سرشت حکومت های مستبد ومطلقه است که توانایی درک واقعیت های اقتصادی را ندارند به همین دلیل همه ی قرارداد هایشان با بیگانگان دارای چنین درون مایه اسارت باری می باشد. پیش از این قرارداد یک طرفه , ناصر الدین شاه با واگذاری قرارداد تنباکو به شرکت های استعماری منافع مردم را به چالش گرفته بود که تحریم مردمی و سراسری مردم,ان را شکست داد . ولی این قرارداد بدون سر و صدا, زنجیر های اسارت را به گردن ملت ایران انداخت .
پس از درگیری های خیابانی و تظاهرات مردمی, مشروطه اول به پیروزی رسید(به تاریخ بیداری ایرانیان اثر ناظم الاسلام کرمانی مراجعه گردد.) و امید های بسیاری را در دل اّزادی خواهان پدید اّورد . با کمک استعمار روسیه تزاری دیکتاتوری باز گشت.این بار قیام مسلحانه سوسیال دموکرات ها, مشروطه درهم کوبیده شده را به قدرت سیاسی رساند.(به انقلاب مشروطه اثراحمد کسروی و انقلاب مشروطه ایران اثر ژانت افاری مراجعه گردد) با این پیروزی؛ بزرگ مالکین زمین های کشاورزی که تنها منبع تولید اجتماعی ان زمان بود وداشناک ها متحد شدند و سرنوشت انقلاب را تغیر جهت دادند. اتحاد خان های (اسد بختیاری و سپهدار تنکابنی ویپرم خان داشناک ) زحمت کشان شهر وروستا(سوسیال دموکرات ها) خلع سلاح و انقلاب را ناکام گذاشت . از این رو فراماسیون ها قدرت سیاسی را دراختیار گرفتند.وثوق الدوله قانون اساسی مشروطه را دور زد وبا یک قرارداد ننگین دیگر(قرارداد1919 ) ایران را بین روسیه و انگلیس تقسیم نمود.
کودتای رضا خان میر پنج به سر کردگی سید ضیاء معروف ترین مهره استعمار انگلیس, سلسله ایلیاتی قاجار را به گور سپرد. رضا خان, شاه شد و با گامهای بلندی به سوی استبداد قرون وسطایی پیش رفت .در این شرایط که دولت های سر سپرده به منافع بیگانگان راه بیگانه پرستی خود را می رفتند کارگران نفت گر ایران بااعتصابی بزرگ و خرد کننده استعمار انگلیس ودولت مستبد را به چالش گرفتند.به رویه 41 کتاب کودتا اثریرواند ابراهامیان ترجمه استاد ناصر زرافشان مراجعه گردد.
” روز اول ماه مه 1929 (11 اردیبهشت 1308 خورشیدی دوران حکومت رضاخانی) 11000 کارگرپالایشگاه ابادان که حزب زیر زمینی کمونیست اّنها را سازماندهی و هماهنگ کرده بود- ضمن مطالبه روزانه کاری 8 ساعته, دستمزد و مسکن بهتر,به رسمیت شناختن حق تشکیل اتحادیه های کارگری,. . . پرداخت حقوق بابت تعطیلات سالانه از جمله برای روز اول ماه مه,اعتصاب کردند.اعتصاب کنندگان فرماندار و رآیس پلیس راتعقیب وانها را درایستگاه اّتش نشانی شهر به دام انداختند.انگلیسی ها ناوچه های توپدارشان را به اّبادان فرستادند. دولت (رضا خان)اعلام حکومت نظامی کرد. . . 20 تن از رهبران کارگران بازداشت و 500 تن اخراج شدند. دولت بریتانیا از رضا شاه به خاطر”بر خورد سریع و موثر”. . . تشکر کرد (قابل توجه چپ دیروز و سوسیال ساطنت طلب, امروز)
رضا شاه در سال 1310 با کمک نمایندگان دست نشانده ی مجلس, قانون اساسی مشروطه را مانند همه ی دیکتاتور ها دور زد و اّزادی های سیاسی را از میان برد.
رضا خان میر پنج که از اجرای نمایش جمهوری خواهی, سلطنت رامالک شده بود,نمایش دیگری را تدارک دید.
در سال 1311 خورشیدی با اّتش بازی واعلام جشن ملی وخیابانی (رویه 53 همان منبع)امتیاز نفت دارسی را(یک طرفه ) لغو کرد.ولی در سال 1312 امتیاز نفت دارسی را باشرایطی اسارت بار تر از قرارداد دارسی ان را تجدید کرد.مواردی را به ان افزود که این اسارت را مضاعف نمود.در قرارداد جدید رضا خان پذیرفت که این قرارداد را یک طرفه نقض نکند یا دران تغیری ندهد و پذیرفت برای 32 سال پس از پایان قرارداد دارسی تمدید شود.یعنی از سال1961 (پایان امتیاز دارسی) تا 1993 تمدید شد. (به رویه 45 همان منبع مراجعه گردد )نسبت درامد قرارداد به 20درصد ایران و 80در صد شرکت نفت انگلیس تغیر کرد. ولی در قرارداد مشخص نشده بود که 20 درصد سهم ایران ازسود خالص است یا ازناخالص. این درحالی بود که مکزیک در سال1317 خورشیدی (دوران حکومت رضا خان )صنایع نفت خود را ملی کرد و ونزویلا در سال 1322 خورشیدی قراردادش 50 ,50 بود.به رویه 55 همان منبع مراجعه گردد.
اعتصاب کارگران نفت گر اّبادان درسال 1308(بر علیه شرکت نفت استعماری انگلیس) به نقل ازکتاب اتحادیه های کارگری و خود کامگی در ایران اثر حبیب لاجوردی ترجمه ضیاء صدقی رویه 36
“اعتصاب عمومی سال 1308 اّبادان . . . باشرکت 9 هزارنفر از 10 هزار نفرکارگرشرکت نفت( انگلیس) اغاز گردید(کارگران هندی که در این اعتصاب با کارگران ایرانی همراهی کرده بودند درنظر گرفته نشده بودند) .روزنامه چپ گرای ستاره سرخ نوشت:دستجات پلیس که در محل واقعه اّماده بودند به علت کمی نفرات جرأت حمله به کارگران را ننمودند.کمپانی (شرکت نفت انگلیس )زورق های خود را برای حمل قشون از بنادر و شهرهای دیگر به کار انداخت.کارگران اّمدن قشون را با خواندن سرود های انقلابی وفریاد محو باد کمپانی انگلیس وایران. . . محو باد عمال امپریالیسم انگلیس تلافی کردند. کارگران علاوه بر طرح خواسته های صنفی خود ” سایر گزارش ها در باره اعتصاب مدعی است که کارگران . . . تجدید نظر در امتیازشرکت نفت انگلیس و ایران را خواستار شدند.. . . سربازان (دولت رضا خان) ایرانی با کمک تفنگداران انگلیسی . . . با شمشیر اّخته به کارگران حمله کردند. اعتصاب 3روز ادامه داشت.
این مبارزه در دهه 20متشکل تر تداوم یافت.شورای متحده مرکزی ایران که همه ی سندیکا های کارگری ایران را(جز سندیکا های زرد و وابسته به فراماسیون های در سایه, چون قوام وبقایی)متشکل وسازمان دهی کرده بود درسال 1325 بزرگ ترین اعتصاب تاریخ صنعت نفت رادرخاور میانه برعلیه شرکت نفت انگلیس ودولت های سسرسپرده به امپریالیست ها سازمان داد.وعلاوه برطرح خواسته های صنفی, باردیگر به وسیله یک سخن ران زن, شرکت نفت رابه باد اعتراض گرفت:” برادران , تولید نفت در سرزمین ما تولید جواهر است.ما باید تلاش کنیم این جواهرات را پس بگیریم اگر این کار را نکنیم غیرت نداریم” این احتمالا نخستین دعوت اشکار به ملی کردن کردن نفت در ملاء عام بود .” در ادامه, این اعتصاب . . . بزرگترین حرکت اعتراضی صنعتی بود که تا ان زمان در خاورمیانه دیده شده بود . . . انگلیسی ها بادو ناوجنگی به اّبادان وبا یک تیپ هندی به بصره هجوم بردند.
رویه 47 همان منبع
“. . . الون ساتون . . . شرکت نفت هیچ گونه بیمه اجتماعی و هیچ گونه حداقل دستمزدی برای کارگران قراردادی و هیچ گونه مسکنی برای بیشتر کارگران غیر ماهر نداشت.”
امروزه با نگاه به سالهای استعمار و حکومت های مطلقه شاهنشاهی,شاهد بازگشت همان قوانین استعماری تحت عنوان تعدیل ساختاری و خصوصی سازی هستیم.اّن هم در دوران به اصطلاح پس از انقلاب, انقلابی که چون انقلاب مشروطه قانون اساسیش بدون مراجعه به مردم(مجلس موسسان)دور زده میشود وندیده می گردد. دولت ها وقوه ی مقننه حق ندارند لایحه ای راتصویب کنند که درچارچوب قانون اساسی نباشد.ولی می بینیم همه ی مناطق تجاری – صنعتی ایران پس ازپایان جنگ از شمول قانون کار خارج شده اند(تحت عنوان برداشتن موانع سرمایه گذاری) مانند ماده 34 و46 مقررات مناطق ازاد تجاری-صنعتی که کارفرمایان می توانند کارگران را بدون هیچ دلیل موجه ای اخراج کنند و یاموظف به بیمه کردن کارگران نمی باشند.یا دردوران دولت اصلاحات که امید به بهتر شدن شرایط اجتماعی مردم رابه وجد اّورده بود,اّن دولت واّن مجلس به اصطلاح اصلاحات, کارگاه های زیر ده نفر را از شمول قانون کار حذف نمود, تا میلیون ها خانوار کارگری پس از30 سال تولید یا خدمات اجتماعی کاسه گدایی را به دست بگیرند و باقی مانده زندگی سراسر رنج خود را درکنار خیابان ها سر کنند. ازسوی دیگر درحالی که سرمایه های تامین اجتماعی متعلق به کارگران است وباید به وسیله کارگران اداره گردد, و یا حداقل دردخل و خرج ان نظارت داشته باشند. از زمان شاه تا به امروز دراختیار دولت است و دولت ها هم باهمان مصوبات خارج ازچار چوب قانون اساسی؛ منافع کارگران را به نفع سرمایه داران ندیده می گیرند. در دولت اصول گرای پیشین هم دیدیم چگونه سرمایه های کارگران را به خودی ها بخشیدند. اّیا امروز هم مانند دوران شاهان قاجار وپهلوی برای تامین منافع سرمایه گذاران خارجی وداخلی باید حقوق قانونی کارگران ایران لگد مال شود؟ دیروز پسر رضا خان برای توضیح علت دیکتاتوریش به خبر نگاران خارجی وداخلی اعلام نموده بود : رویه 121 کتاب اتحادیه های کارگری وخود کامگی در ایران
“. . . ایران. . . نمی تواند دموکراتیک باشد.مگر اّنکه مردم اّموزش کافی برای درک اصول حکومت دموکراتیک راکسب کنند.”
این جناب بی سواد نادان تر از پدرش نمی دانست درسراسر اّسیا,افریقا وامریکای لاتین ملت ما اولین ملتی بود که برای مشروطه کردن حکومت های مطلقه, قیام مسلحانه نمود.این توجیه درحالی صورت می گرفت که دولت رضا خان وپسرش تنها 3الی 6درصد کل بودجه رابه اموزش و پرورش و 30 الی 40 درصد اّن را به ارتش و نظامی گری اختصاص می دادند.
زمانی که شاه و ارتش سرسپرده استبداد و سفارت خانه های انگلیس و امریکا امیدوارشده بودند تا رهبر ملی مصدق ودولت ضد استعماری او را خلع کنند و ملی شدن نفت را به گور بسپارند,سندیکا های کارگران ایران(شورای متحده مرکزی) و همه ی زحمتکشان شهری درقیام تاریخی سی تیر مصدق را با قدرت توده های مردم به نخست وزیری بازگرداندند و فرماندهی ارتش را از دست شاه خارج کردند و به دولت ملی سپردند ومجلس واپس گرا مجبور شداختیارات تام را که مصدق خواسته بود دراختیارش بگذارد. درفراز و نشیب های بعدی, در یک انتخابات سراسری برحمایت خود از رهبرضد استعماری(مصدق) تاکید کردند .اّری ملی شدن نفت اولین بار به وسیله کارگران مبارز ونفت گر ایران مطرح شد و درنهایت؛ حداقل پیروزی های به دست اّمده اش هم, ناشی ازحمایت همه جانبه اّنها بوده است.
ولی پس ازجنگ, دولت ها ی سازندگی,اصلاحات و اصول گرا, مناسبات اقتصادی را کابردی نمودند(تعدیل ساختاری و خصوصی سازی ) که هر روز بیشتر ازروز پیش, حقوق قانونی کارگران به خصوص کارگران قرارداد موقت به نفع سرمایه گذاران خارجی وداخلی ندیده گرفته می شود.
در ان شرایط انقلابی(سال 57-58 ) که مردم با ارای بیش از90 درصد جمهوری اسلامی را تایید کردند به این دلیل بود که رهبران ان روز درسایه این ادعا, شعار می دادند, ان مناسبات اجتماعی را قرار است در ایران کاربردی کنند؛ که عادلانه تر از دنیای سرمایه داری وسوسیالیسم خواهد بود نه بدتر. ازاین رو قانون اساسی را که مجلس موسسان تصویب کرد می خواست در این جهت باشد. ولی ایا بدین صورت اعمال گردید؟ ایا امروز کشور ما مناسباتی متفاوت با سرمایه داری استثمار گر دارد؟ یا؛ با دنباله روی ازنیولیبرالیسم ساختاری شدیدا ضد کارگری را درایران کاربردی کرده اند ؟ در صنایع کلیدی نفت که کارگران نفت گر ایرانی با دادن خون خود استعمار انگلیس ونظام سرکوبگر ومطلقه ی شاهنشاهی را وادار نمودند, کار روزانه را به8 ساعت کار تقلیل دهند(قانون کار سال 1325-1326) امروزه کارگران را به دو قسمت, یک حداقل رسمی و یک حداکثر قرارداد موقت تقسیم کرده اند. حداقل کارگران رسمی از قانون کاری که ( که ان هم پر ازکاستی ونارسایی است) برخوردار می شوند بدین جهت روزانه کار فقط 8 ساعت است. زیرا کار بیش از 8 ساعت اثرات جبران ناپذیر روحی وجسمی برای کارگران وخانواده های انها دارد, این عوارض انقدر شدید است که نسل بعدی نیروی کار را غیر کار امد می کند. از این روسرمایه داری جهانی برای پاسداری از منافع خود زمان کار 8 ساعت را پذیرفت.
رهبران امروزی درایران اعلام نموده اند: جمعیت ایران باید جوان شود ولی مدیران رده های پایین تر تصور می کنند با اعلام امارغیرواقعی جمعیت جوان میشود.(اعلام می کنند تورم صفر شده است ولی مردم دربازار هیچ کالایی را پیدا نمی کنند که نسبت به پارسال80 تا100 درصد گران تر نشده باشد)جمعیت بدون کار ودرامد وقدرت خرید هرگز جوان نمی شود. از سوی دیگر در حالی که اکثریت کارگران فنی ایران که سرمایه ملی کشور هستند بی کارند و با گرانی روز افزون که برایند مناسبات اقتصادی است که از طرف دولت های بعد از جنگ به مردم تحمیل شده است به نان شب نیاز دارند چگونه می توان به رشد جمعیت پرداخت . جوانان و دانش اموختگان دانشگاه ها هم بی کارند وقادر نیستند یک زندگی حداقل را برای خود تدارک ببینند. از سوی دیگر انهایی هم که به کار اشتغال دارند از گرسنگی مجورند اعتصاب کنند تاحقوق مصادره شده اشان را بگیرند زیرا از4 تا 7 ماه طبق قوانین جدید (بد تر ازدوران استعمار انگلیس ,شرکت نفت استعماری انگلیس 14 روزه یک بار حقوق می داد)حقوقی به انها پرداخت نمی شود. قوانین ضد قانون اساسی (مقرارت مناطق ازاد یا ویژه تجاری-اقتصادی مانند دوران مک کارتیسم امپریالیستی) کارگران را بلک لیست می کند.قانون اساسی اعلام کرده است که نباید زمان کار روزانه بیش از 8 ساعت باشد.ولی درعمل تنها در بخش رسمی یا دولتی این قانون رعایت می شود ,زمان کار از جمله در پروژه های نفتی –پتروشیمی قرارداد موقت؛ حداقل 12 ساعت است .به درازا کشیدن کار در برخی شرایط یک ضروت است که با نوبتی کردن کار این ضرورت از میان می رود. ولی سرمایه داران برای سود بیشتربا کمک اقتصاد دانان نیولیبرالیست سر سپرده مناسبات دلالی این روش رانفی می کنند.ولی درقسمت رسمی قانون روزانه 8 ساعت رعایت می شود .از سوی دیگرشرایط برخی از کارها به گونه ای است که کارگران مجبور هستند درخوابگاه ها ودور ازخانواده زندگی کنند.در کارهای رسمی برای رعایت سلامت جسمی و روحی کارگران با دو هفته کار که معادل همان 30 روز کار یک کارگر معمولی را و دوهفته مرخصی کار می کنند. ولی درنظام تعدیل ساختاری وخصوصی سازی پس ازجنگ, چون به جای نه شرقی نه غربی اقتصاد نیولیبرالیستی-امپریالیستی کاربردی گردیده است,اکثریت کارگران و در حقیقت همه ی کارگران قرارداد موقت از شمول قانون کار خارج شده اند و بدین جهت باید24 روز را دور از خانواده با روزانه 12 ساعت کار کنند.درحقیقت
باید مانند همه ی برده های پیش از تاریخ از خروس خوان تا شغال خوان یعنی حداقل 12 ساعت کار کنند (اگر چه هم اینک در حفاری و فلات قاره شرکت نفت دو هفته کار و دو هفته مرخصی اعمال می گردد ولی این بخش از کارگران سفید پوست هستند و بخش پروژه ای همگی سیاه پوست, به همین دلیل این دوگانگی امری است طبیعی زیرا این قوانین مناطق ازاد تجاری –صنعتی برده داری را نفی نکرده است ). سرمایه داران هم موظف به بیمه کردن انها نیستند.(قوانین ضد قانون اساسی, 34-46 مناطق ازاد تجاری –صنعتی) در ضمن عوارض جسمی وروانی ناشی از این شیوه کار غیر انسانی , مشکل کارگران است و به “کار افرینان” ارتباطی ندارد. در این شرایط موجود, مهم این است که “کار افرینان” یاهمان واسطه های تولید؛ سود بیشتری دریافت کنند چون تنها انها بودند که جنگ امپریالیسم ساخته را به پیروزی رسانند,مگه نه؟؟ تازه طبق قوانین اپارتاید تعدیل ساختاری وخصوصی سازی, کارگران انسان محسوب نمی شوند که ضرورت داشته باشد به عوارض روحی وجسمی کارحداقل 12 ساعته انها توجه شود.
اقتصاد دانان بزرگ نیولیبرالیسم ایران چون غنی نژاد,نیلی ودادخواه مانند اندیشمند بزرگ تاریخ بشر ارسطو, برده را یک جانور تصور می کنند که باید با کار شبانه روزی برای انها نعمات مادی را تولید کنند تا انها سود بیشتری را صاحب شوند.(البته ارسطو به جای سود به اندیشه می پرداخت, شاید او مانند این سه اقتصاد دادن وطنی ارزش پول را درک نمی کرد و ان را با فلسفه قاطی کرده بود. )
مدیران اجتماعی ایران خود را دراختیار نظریه های مشتی اقتصاد دان سرمایه اری از نوع دلالی(مالی) قرارداده اند که درنهایت این ساختار متکی به تولید مواد خام را به نابودی می کشانند. امروز کارمندان دولتی وکارگران رسمی درقبال قانون زدایی ازقانون کار برای کارگران قرارداد موقت سکوت کرده اند چون هنوز منافع انها به خطر نیفتاده است ولی این شتری است که در خانه شما هم خواهد خوابید. زیرا به دستور ارباب جدید استعماری همه ی نظام های به خواب رفته (بانک جهانی و صندوق بین المللی پول)همه ی کشور باید به مناطق ازاد تجاری-صنعتی تبدیل گردد و برای حذف موانع سرمایه گذاری هم ضرورت دارد قانون کاراز میان برود.
ولی ایجاد قوانین برای پاسداری از منافع سرمایه داران غیر قابل اجتناب است . برده حق تشکیل اتحادیه یا سندیکا را ندارد او حقوقی ندارد که به خواهد از ان دفاع کند.بیمه هم ضروت ندارد چون صندوق صدقات وجود دارد.اخراج بدون دلیل کارگر به وسیله کارفرما طبق مواد 34-46 قوانین جدید مناطق ازاد تجاری-صنعتی قانونی است و حق طبیعی و الهی سرمایه دار است .
مشکلات وکاستی ها انقدر زیاد است وما به دفعات ان را تکرار کرده ایم که ادامه ی ان بی نتیجه واتلاف وقت است . زیرا گفته ها وباور های کارگران یا بزعم اقایان “عوام “نسبت به نظریه های مشاورین ارشد واستادان اقتصاد آن سوی آب قابل قیاس و طرح نیست.
اتحادیه نیروی کارپروژه ای ایران
ناصر اقاجری
16 اسفند 1393