از مدت ها پیش موضوع اتحاد میان گروههای بازنشستگی بحث روز است، اما این اتفاق نمی افتد. چرا؟
با توجه به طیف وسیع بازنشستگان از حداقل بگیر تا حداکثر بگیر، از کار افتاده کلی و جزیی و بازماندگان، هر کدام از این گروهها به دلایل خاص خود به تجمع روی می آورند. بخشی از اعضای کانون های بازنشستگی و حتا بخشی از اعضای اتحادیه پیشکسوتان متعلق به خانه کارگر هم در این تجمعات آمدند، که پیچیدگی اتحاد را سخت می کند.
با گسترش گرانی و از بین رفتن توان خرید بازنشستگان و همچنین اطلاع رسانی گروههایی از بازنشستگان که کار میدانی در میان بازنشستگان می کنند، و موضوع همسان سازی حقوق ها را در بدنه بازنشستگان طرح کرده بودند، باعث گردید که حتا خانه کارگر متوجه شود که بخشی از اعضایش به این اعتراضات پیوسته و عملکردشان زیر سوال رفته است. به همین خاطر ٢ تجمع در سال گذشته را طراحی کرد تا میدان اعتراضات را از گروههای مستقل بازنشستگی بگیرند، که شکست خورد.
با دغلبازی مسوولین کانون عالی بازنشستگان و مدیریت سازمان تامین اجتماعی و سردواندن بازنشسته ها و در آخر زیر فشار قرار دادن بازنشستگان معترض، که بی ثمر بود، سازمان تامین اجتماعی مجبور به یک همسان سازی ناقص شد. تا آخر فروردین سردواندن بازنشستگان را ادامه داد. با آمدن حسن صادقی سازشکار و اعضای دست آموزش که به ٢٠٠ نفر هم نمی رسید دقیقن روز قبل از تظاهرات بازنشستگان مستقل و تشکر از سالاری در حقیقت پیامی به بازنشستگان و پلیس سیاسی داد، که یعنی کار تمام شده است. بعدها شنیده شد که در تجمعات نیروهای پلیس عنوان می کردند که کانون بازنشستگان این تجمعات را صنفی ندانسته و این اعتراضات را مردود می دانند.
از آخر فروردین و با صدور احکام ناقص بخش زیادی از بازنشستگان به ویژه در شهرستان ها به همین همسان سازی راضی شده دیگر به تجمعات نیامدند و معترضین از ٢٦ شهر به ١٢ شهر تقلیل یافتند. کانون های بازنشستگی مشهد، اصفهان، تهران، البرز، تبریز، شیراز و اهواز با تقدیر از سالاری، بازنشستگان عضو کانون ها را از حضور در تجمعات پرهیز داده، به ضعیف تر شدن اعتراضات دامن زدند.
در تبریز هر چند آقای احد اصدقی بنر تشکر کانون عالی آذربایجان شرقی را در مقابل دوربین پاره و به زباله دان انداخت اما تغییری در صورت مسئله ایجاد نشد.
در آخرین تظاهرات ٢٦ اردیبهشت فقط ٧ شهر به میدان آمدند که با واکنش پلیس، لباس شخصی ها، حراست سازمان تامین اجتماعی روبرو شدند. به این هم بسنده نشد به دستگیر شدگان روز کارگر طی پیامکی اعلام شد که برایشان پرونده قضایی تشکیل داده اند. از 16 اسفند که جلسه ای از فعالین بازنشستگان با بیات رییس کانون عالی بازنشستگان و با حضور مامورین اطلاعاتی در کانون بازنشستگان تهران برگزار شد، تهدید تلفنی فعالین و ادمین های گروههای بازنشستگی آغاز گردید. به ویژه در مورد خانم ها لحن و ادبیات تندتری به کار گرفته شد. اما شدت این تهدیدها از دوهفته پیش از اول خرداد که حراست سازمان تامین اجتماعی چه در تهران و چه در شهرستانها فعالین را به قطع مستمری تهدید کرد، فضای تهدید را بیشتر دامن زد.
تفرقه اصلی در جداسازی بازنشسته ها و افزایش مستمری بی ضابطه برای گروههای بازنشستگی مخصوصن حداکثر بگیران عاملی شد تا این گروه از تجمعات جدا شدند. بازنشستگان خانه کارگری که با عتاب و خطاب مسوولین خود روبرو شدند از شرکت در تجمعات از راههای مختلف منع شدند.
افزایش حقوق میانه بگیرها اعم از کارافتاده ها و بازمانده ها، بازنشستگان سخت و زیان آور هم باعث سردرگمی هرچه بیشتر بازنشستگان گردید.
اما تفرقه در میان گروههای بازنشستگی که نتوانستند در یک گفتمان عاری از خودسری و یک جانبه گری به تفاهم و اتحاد برسند، نقطه پایان را بر این تجمعات گذاشت.
در ٢ خرداد هیچ شهرستانی تجمع نداشت و حتا کرج هم که بعد از تهران پای ثابت اعتراض ها بود، خبری از تجمع نداشت. در تهران هم به گزارشی که در گروههای بازنشستگی پخش شد متاسفانه خود اعلام کنندگان تجمع هم در جلوی مجلس حاضر نشدند.
آنچه اعتراض بازنشستگان را دچار مخاطره کرده است تحمیل یک شیوه اعتراض است و شکل های دیگر اعتراض را یا سازشکارانه دانسته و یا نادیده گرفته است. شوربختانه هیچ کدام از گروههای بازنشستگی که در اعلام تجمع لحظه ای به دنبال نظر سایر گروهها نبودند و در امر اعلام تجمع پیشدستی می کردند، در مورد شکست تجمع ٢ خرداد و علت نیامدن بازنشستگان و حتا لیدرهای خودشان به این تجمع سکوت اختیار کردند.
ندیدن توان عموم بازنشستگان و توازن قوا در این نبرد و لحاظ نکردن آن، پاشنه آشیل این تجمعات بود. بی شک عده ای از فعالین جنبش بازنشستگی آنقدر جلو رفتند که ارتباط خود را با بدنه جنبش بازنشسته ها قطع کرده و آنچه خود می پنداشتند را اراده گرایانه از عموم بازنشستگان انتظار داشتند و باعث ٢ خرداد تلخ شدند.
بخشی از گروههای بازنشستگی و فعالین در یک هم اندیشی پیامی را به اعضای خود داده اند و از دو هفته پیش اعلام کردند به دلیل فضای امنیتی پیش آمده و جهت جلوگیری از صدمه بیشتر به جنبش بازنشستگان، اعتراضات را تا بعد از انتخابات ٢٨ خرداد فعلن به صلاح نمی دانند. این فعالین از سه هفته پیش از ٢ خرداد در استان ها با زیر سوال بردن عملکرد هیات مدیره های کانون های بازنشستگی، خواستار برگزاری انتخابات جدید در کانون های خود شده اند.
آنچه بی تردید رخ خواهد داد ادامه روند اعتراضات به حق بازنشستگان خواهد بود. شکم گرسنه سکوت نخواهد کرد و خشم فرو خورده، توفنده تر از همیشه برپا خواهد خواست. اما همچنان جای خالی اتحاد گروههای بازنشستگی مشهود است.
روابط عمومی سندیکای کارگران فلزکارمکانیک ایران
٥ خرداد ١٤٠٠