مردمی کردن و فراگیر کردن اعتصاب در اواخر دهه هشتاد و در اعتصابات کارگران معادن کرمان به ویژه در معدن سنگرود به کار برده شد و با سرکوب شدید انجمن صنفی این کارگران روبرو گشت. این دستاورد در اعتصابات هفت تپه و فولاد نه تنها به کار گرفته شد بلکه با راهپیمایی های هر روزه و سخنرانی فعالین کارگری کارخانه فولاد برای کارگران و مردم رنگ و بویی جانانه یافت. با یورش پلیس سیاسی به آن شورای بیست و چند نفره، یا بخشی به سمت همکاری با شوراهای اسلامی رفتند یا استعفا داده و بخشی هم اخراج شدند و بخشی هم راهی دیار غربت شدند.
تجربه در سندیکاهای کارگری این است که شکست و تضعیف هست اما فروپاشی نیست. چون ٣ عامل از ابتدای کار سندیکا، منظور نظر رهبران سندیکایی می باشد: ١- سازماندهی به همراه انضباط ٢- آموزش مداوم ٣- صندوق مالی. در آموزه های سندیکایی اعتصاب نامحدود نیست. در سندیکاهای کارگری بسته به توان کارگران و آموزشی که دریافت داشته اند سطح اعتصاب و مدت اعتصاب تعیین کننده است. پر و پیمان بودن صندوق اعتصاب، مدت اعتصاب را تعیین می کند. گرسنه نگه داشتن خانواده های کارگری ضعف و نهایتن شکست اعتصاب را رقم می زند. نمی توان همه کارگران اعتصابی را در قد و قواره رهبران اعتصابی دید. آب رفتن تعداد اعتصابیون زنگ خطر برای اعتصاب و رهبران اعتصابی است. در اعتصابات فولاد اهواز و هفت تپه نه تنها صندوق اعتصاب موجودی کافی نداشت بلکه بسیار ضعیف بود. حتا از قبل با کارگران کارخانه های شهر تماس گرفته نشده و از آنان خواسته نشده بود که به یاری و حمایت شان بیایند و یا اگر شد در طول اعتصاب رنگ باخت. از یک ماه قبل از اعتصاب باید از کارگران خواست که خود را آماده اعتصاب کرده و از کارگران دیگر کارخانه ها خواست که چه به لحاظ مالی و چه به لحاظ معنوی کمک حال اعتصابیون باشند. کانالی برای دسترسی به رهبران اعتصابیون فراهم گردد تا نظرات و راهکارهای پیشنهادی و یا مالی و یا حمایتی برقرار باشد. شکست اعتصاب در فولاد یا هپکو با وجود فراگیر شدنشان، تنها عامل سرکوب نیست، بلکه عواملی دیگری هم دخیل هستند که مهمتر از همه سازماندهی رهبران این گونه اعتصابات است. انضباط، پرورش و تربیت کادرهای لازم، آموزش درست از اعتصاب و قواعدش و تکیه نکردن به یک شکل از اعتراض، آمادگی رهبران در زمان شکست اعتصاب و عقب نشینی با کمترین تلفات و ایجاد کمیته در سایه از تعدادی از رهبران جهت دورخیز کردن برای اعتراض آتی و حفظ تشکیلات، آموزش هایی است که در بخش آموزش و تشکیلات سندیکایی رهبران آن را فرا می گیرند و به کار می بندند. همبستگی کارگری مهمترین بخش و روحیه دهنده به اعتصابیون است که باید از همه ظرفیت این همبستگی، استفاده نمود. این وجوه مشخصه ای است که سندیکا را از سایر تشکل ها متمایز می کند. در سندیکاهای کارگری بخش آموزش و تشکیلات وظیفه تربیت کادرهای مورد نیاز سندیکا را همیشه در دستور کار خود دارد. نمی توان در هنگام اعتصاب به تربیت کادرهای آینده دست زد یا تمهیدی برای نمایندگان منتخب جهت یادگیری در بخش های تخصصی چون آموزش، تبلیغ، مالی، تشکیلات فراهم کرد. به همین دلیل است که بسیاری از تشکل هایی که ضعیف گشته اند تاکنون نتوانسته اند رهبرانی تربیت و از خود به جا بگذارند، فقط به دلیل نداشتن سیاست های راهبردی است. در سندیکاهای کارگری این دورنما وجود دارد و برای رسیدن به آن روش های کوتاه مدت توسط هیات مدیره سندیکا به خدمت گرفته می شود. به نتیجه نرسیدن بعضی از تشکل های کارگری بی دلیل نیست: ١-عدم شناخت جامعه و سطح آگاهی طبقه کارگر ٢- نبود آموزش جهت بسترسازی لازم برای این اندیشه ها ٣- نبود سازمان فعال طرفدار طبقه کارگر در جامعه برای حمایت از تشکل های کارگری ٤- صبور نبودن رهبران برای کاری ادامه دار و پیگیر. البته گاه عنوان می شود که در تشکلهای غیر سندیکایی که علنی فعالیت نمی کنند، پلیس سیاسی قادر به دستگیری همه نیست و چون کسی مسوولیت ندارد اتهامی هم به او وارد نخواهد شد و هسته های کارگری در این تشکلها بدون شناخته شدن سالم مانده و به کار خود ادامه خواهند داد. که البته واقعیت جز این را نشان می دهد.
اگر اقبالی سندیکاهای کارگری دارند به دلیل تربیت کادرهای ارزشمندی است که می توانند درک درستی از سطح جنبش و توان آن را، به رهبران سندیکایی گزارش کنند تا رهبران سندیکایی با اتخاذ راهکارهای روشن و قابل درک و توان، برای طبقه کارگر و اجرایی کردن موفقیت آمیز آن بکوشند. همچنین رهبرانی که هم سفره و هم نفس با کارگران چه در محیط کار و چه در میان خانواده موجب اقبال کنشگران سندیکایی گشته است.
یک کنشگر سندیکایی استقلال فکری و مالی سندیکا و خود را به شدت حفظ می کند و به صورت علنی در میان کارگران کار و زندگی می کند و همیشه شفافیت مالی و رفتاری دارد. او در چارچوب اساسنامه و اهداف سندیکا فعالیت کرده و به هیچ رو از آن تخطی نمی کند و استقلال سندیکا را چه به لحاظ مالی و چه به لحاظ تشکیلاتی و چه به لحاظ خردجمعی محترم شمرده و برایش فعالیت می کند.
مازیار گیلانی نژاد دیماه ١٣٩٩