هوا بسیار سنگین و خفقان آور ، شرایط زندگی برای مردم رنج آور و غیر قابل تحمل شده است. مزد و حقوق کارگران از صدر تا ذیل درگیر تامین معیشت روزمره شده اند و هرگز در تامین مایحتاج خانواده موفق نیستند ، بیکاری و درماندگی جوانان ما را مستاصل کرده و افسردگی و بیماری های عصبی آنها را به انواع گرفتاری ها مانند اعتیاد ، بزه کاری ، اعمال خشونت علیه خانواده و اطرافیان کشانیده. در چنین شرایط و اوضاع و احوال که بالادستی ها هم به جز طرح مسائل سیاسی جناحی و حذف رقیبان و تخریب منتقدان وظیفه ای برای خود قائل نیستند ، مردم احساس بی پناهی بیشتر و درماندگی افزونتر می کنند. کارگر بیکار همه روزنه های امید را می کاود به همه بنگاه های تجاری و صنعتی که می شناسد و نمی شناسد سر می زند ، به همه دوستان و فامیل خواهش و التماس می کند تا برای او کاری دست و پا کند ، جوان تحصیل کرده به زمین شوئی و باربری هم تن می دهد ولی پیدا نمی کند .
کار سخت کوشندگان سندیکایی
شب خسته و فرسوده به خانه باز می گردد ، سعی می کند روحیه خود را حفظ کرده و درد و رنج خود را از همسر جوان و کودک خردسالش پنهان نگه دارد ، تلویزیون را وسیله جدا شدن از دردها قرار می دهد ، اخبار از جنگ ها می گوید ، از زلزله ، طوفان ، تصادفات و مرگ ، کانال را عوض می کند ، استادی از عذاب شب اول قبر از جنایت ظالمان تاریخ از بی رحمی ها و ضقاوت ها سخن می پراند و ضمن گفتار فیلم های خشن با سرهای بریده و کودکان شکنجه دیده به تصویر کشیده می شود ، باز هم کانال عوض می کند ،چند نفر از مسوولین جدید که در قدیم هم مسوول بوده اند و در جا به جایی مدتی نبوده اند گفتگو می کنند ، از گم شدن ارقام بسیار زیادی پول صحبت می کنند از دزدی های کلان شکایت می کنند ، آنها هم از بیکاری و گرانی سرسام آور که بر جامعه تحمیل شده سخن می رانند و مقصر را دولت پیشین و مسوولان کنار رفته معرفی می کنند بحث بدون نتیجه بدون راهکار برون رفت از ماجرا و بدون ارایه برنامه ای روشن تمام می شود ، کانال عوض می شود صحنه هایی از اعتراض عده ای جوان در خیابان نشان داده می شود معترضین در میان زد و خورد و شلوغی شعارهای نامفهومی می دهند ظرف بزرگ زباله در آتش می سوزد و جوانانی که در خیابان گاهی شعار می دهند و گاهی فرار می کنند از چشمهایشان اشک سرازیر است و سعی دارند با نزدیک شدن به آتش سوزش چشم ها ، گلو و بینی را کم کنند .کانال عوض می شود ، عالمی از مذاکرات سیاسی رجال بلند پایه صحبت می کند او طرف مقابل مذاکرات سیاسی را …… انواع دشنام های ریز و درشت می بندد ، بیننده بیچاره در می ماند که رجل مذاکره کننده ای که این آقایان به صحنه فرستاده اند چگونه می تواند در چشم سیاستمدار مقابل نگاه کند و از آرامش و صلح دم بزند و ….
جوان رنجیده و فرسوده به ماهواره و کانال های غربی و شرقی متوسل می شود ، شاید جایی باشد که کمی سرگرم شود و رنج روزانه و شبانه را کم کند ، ابتدا به سریال های آبکی برمی خورد که همه زنان جوان سریال فرزندانی موجود یا در راه دارند ، که اغلب آنها قادر به شناخت پدرشان نیستند ، توطئه ، نیرنگ ، دروغ و فریب این جا هم در سریال ها موج می زند و افسرده و نا امیدتر و افسرده تر می کند ، به اخبار کانال های معروف و رسانه های امپریالیسم جهانی رجوع می کند شاید از دهان آنها خبری خوش از کار و بار ایرانی های جهانی شده بشنود ، اما آنها هم از زندان ها کتک خورده ها شکنجه شده ها و اعدام ها صحبت می کنند شاهد می آورند صدای مادران داغدیده و خواهران عزیزان از دست داده و عکس هایی از زندانی شکنجه دیده و اعدام شده نشان می دهند . سرانجام اخبار تهدید سران کشورهای زورگو را منعکس می کنند شب به نیمه رسیده و جوان جویای کار می خواهد به رختخواب برود و چه کلامی در کجای دنیا می تواند حال او را نعریف و ترسیم کند .
کارگر شاغل اگر خوش شانس باشد بطور میانگین ماهیانه یک میلیون تومان با اضافه کاری حقوق دریافت می کند ، چهار صد هزار تومان اجاره خانه می پردازد ، دویست هزار تومان قسط پول ودیعه که قرض کرده می پردازد می ماند چهارصد هزار تومان از این مبلغ بایستی هزینه یکماه زندگی یک خانواده چهار نفره که دو کودک خردسال نیز دارد تامین کند . خورد و خوراک یک خانواده چهار نفره هزینه پوشاک و ایاب و ذهاب و بهداشت و درمان هزینه مهدکودک بچه ها و برق و آب و تلفن با یک محاسبه ساده نشان می دهد که پولی برای هزینه سفر حتی سالی یک بار نمی ماند ، پولی برای تفریح خانواده باقی نمی ماند از بسیاری نیازهای کودکان که لازمه زندگی و رشد آنهاست محروم هستند . مرد خانه بصورت یک ماشین کار می کند و خانم خانه همیشه نگران جفت و جور کردن دخل و خرج خانواده است مهمانی هم اگر بیاید بار مضاعفی بر دوش است و اگر به مهمانی هم دعوت شوند بخصوص اگر عروسی باشد ….. هدیه عروسی و آماده کردن لباس آقا و خانم و بچه ها تنظیم وقت که به …. کار صدمه نزد و … شادی محفل عروسی را برای خانواده کارگری تبدیل به تلخی و رنج می کند .
هراس بیکار شدن با توجه به خیل بیکاران و نیروی ذخیره ای که شرایط نابهنجار اقتصادی فراهم کرده است خصلت های پست غیر انسانی مانند حسادت ها ، بجای رقابت سالم – زیر آب زدن ها برای کله کردن غریبه ها و جایگزین کردن منسوبان نیروی کار سر بزیر و فرمان بر هراس دایمی برای انسان مشغول به کار است به همین دلیل که سیستم مدیریتی کشور ما اعتقادات شخصی را با استخدام و اشتغال در آمیخته و بقول خودشان ….را به تخصص ترجیح می دهند . سطح کیفیتی مدیریت تا حدود چوپانان قرن نوزدهم نزول کرده چیزی که از زیان و رفتار مدیران دریافت نمی شود و …. رشته است که در آن به مدیریت مشغول هستند و امری که هرگز با آن سرو کار ندارند تشویق انسان زحمتکش و خلاق است ، تملق و تظاهر و چاپلوسی سکه رایج بازار تولید و خدمات اداری و صنعتی ما شده در چنین فضای هراسناکی کار کردن اعصاب فولادین می خواهد به همان اندازه که یک امیر پادشاه دوران قرون وسطی برای حفظ تاج و تخت خود می بایست مراقب دوستان و دشمنان باشد حالا یک کارگر فنی یا یک کارمند سالم باید مراقب حفظ شغل خود باشد که از ناحیه مسائل فرعی مانند شرکت نکردن در نماز یا کم بها دادن به سخنرانی فردی که از بالا برای ارشاد آمده یا گفتگو در خلوت با دوستان درباره ی سیاست و مسائلی از این قبیل آسیب نبیند ، اینکه بسیاری از مدیران صنعتی و خدماتی دولتی و خصوصی و افرادی مشاغل آزاد از بابت حضور فعال در انتخابات و حضور در حمایت از میرحسین موسوی یا کروبی در انتخابات البته قبل از انتخابات صدمات جبران ناپذیری می دیدند و از مشاغل خود تنها به دلیل رای و حمایت از این کاندیدا اخراج شده اند، آشکارا و غیرقابل انکار است . بسیاری از هنرمندان ، رجال سیاسی و افراد برجسته فرهنگی ، دانشمندان رشته های مختلف تولید و خدمات ، خبرنگاران و روزنامه نویسان حتی بدون حضور در صحنه های اعتراض مردمی و حتی با وجود سکوت بعد از انتخابات 88 از کار خود اخراج شدند ، آنها از حق طبیعی و قانونی خود محروم شدند و جامعه از خدمات ارزنده آنها شاید اگر لشگر متجاوزی کشور ما را اشغال کرده بود بیشتر از این نمی توانست نخبگان جامعه را قلع و قمع کند و افراد بی صلاحیت را که فکری جز ارعاب مردم ندارند بر سر کارهای حساس می گمارد .
سالهاست گفتیم ، نوشتیم که چاره کار وحدت نیروهای کار ، تشکیل نهادهای مدنی و اتحادیه ها سندیکاها وتشکل های مردمی و مستقل است . اما در شرایطی سندیکا ستیزان و دشمنان وحدت نیروی کار، تمام قد و با تمام قدرت سعی دارند هر تشکل مستقلی را در ابتدای راه از پیش ببرند ، و با توجه به سختی معیشتی که در بالا ذکر آن رفت چگونه کارگران می توانند نیروی خود را صرف مبارزه برای ایجاد سندیکا کنند بسیاری از دوستان از نزدیک شاهد بودند که برای جلوگیری از تشکیل مجمع عمومی سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران چند بار با ….. و چاقو و چوب بر سر کارگران ریختند و در مجموع هزاران ساعت از وقت عمر کارگران اتحادگرا در زندان گذشت چه شکنجه ها یی از ناحیه بیکار شدن و اخراج بی پولی و شرمندگی خانواده تحمل کردند هزاران بار به ادارات و قوه قضائیه مراجعه کردند و حق قانونی خود را مطالبه کردند و هزاران بار با دسیسه های کارفرما و عوامل سندیکا ستیز ، سنگ و قلاب شدند تا سرانجام توانستند سندیکای خود را تثبیت کنند و تشکل و اتحادی کارگری را به رسمیت بشناسانند .
یا دیدیم و شنیدیم که بر سر سندیکای نیشکر هفت تپه چه آوردند. کارگران نیشکر هفت تپه زیر چنگال گارد آهنین خرد شدند ، تسلیم نشدند ، اما … هم از آنها باقی نماند .
اما غرض از این نوشته این است که بعضی از دوستانی که از سختی انتشار نشریه داخلی پیام سندیکا با خبر نیستند شایعه هایی را دامن می زنند و سندیکای کارگران فلزکارمکانیک را فاقد وجهات سندیکایی دانسته و یا ایراد می گیرند که بعضا افراد کمی این نشریه را اداره می کنند .
عزیزان ، مشکلات پیش روی فعالان سندیکای کارگران فلزکار و مکانیک ، مشکل بسیاری از کارگران کارخانجات کشور است. از جمله کارگران صنعت خوروسازی – کارگران فولاد و صنایع مهم کشور . شما خبر ندارید که در این گونه صنایع در زمینه تشکل و اتحاد چه شرایط سنگین حکومت نظامی حاکم است ، شما نمیدانید که اگردر این کارخانجات لحظه ای پی ببرند که یک مهندس با یک کارگر ساده کارگر کارخانه برای تشکیل سندیکا فعالیت می کند لحظه ای نمی کشد که اخراجش می کنند .و اگر ادامه دهد زندان و زندان و زندان تا جلای وطن سرنوشت اوست .
حالا این کارگر آگاه چه باید بکند؟ سندیکائی داشته اند که با هجوم حامیان سرمایه بسته شده ، بصورت کاملا غیر قانونی. آنها که خواسته اند آگاهی سندیکایی تداوم داشته باشد تا نسل جدید حداقل با حقوق طبیعی خود در این زمینه آشنا شوند ، افراد مسنی از سندیکائی های قدیمی را دور خود جمع کرده و سعی دارند دانسته ها و تجربه های آنها را به نسل آینده منتقل کنند ، اگر این کار را نکنند چه باید بکنند ؟ بگذارند هر چه بوده فراموش شود ؟ با هر ظلمی که صورت می گیرد مستور بماند و اعتراض نباشد ؟ بعضی از دوستان منتقد خود اهل ادبیات و هنر هستند ، آیا نمی دانند که اگر ایرانی های انسان دوست و مردم گرا سعی نکرده بودند در وحشتناک ترین شرایط زبان و فرهنگ خود را حفظ کند ما حالا بمانند مصر ، سوریه و عراق از بیخ عرب بودیم. دوستان عزیز در هر شرایطی باید فرهنگ انسانی و اخلاق کارگری را ترویج کنیم وقتی ممکن نیست که تمام شرایط کامل فعالیت اتحادیه ای مانند تشکیل مجمع ، تدوین اساسنامه ، انتخاب هیات مدیره و … را رعایت کنیم باید با حداقل ها وظیفه خود را انجام دهیم نمی توانیم . خون دلی را که کارگر امروز می خورد و می خوریم . رنجی را که از توهین و تحقیر و سختی معیشت می کشیم به آینده حواله دهیم به ناکجا آباد. شما بهتر می دانید که تمامی جهان با دست و فکر اتحادگران و قدرت همبستگی کارگران ساخته شده ، شما می دانید یا باید بدانید که دریایی از خون مردم دوستان و کارگران قرن 19 بود که ما را به جهان نیم بند مدرنی رسانید ، آنها صبر نکردند که سرمایه سالاران جنگ سالار ، و استبداد پرستان اجازه صادر کنند . بشر دوستان و کوشندگان کارگری دانش و مقاومت را با توسعه ناچیز تحصیل و به دست آوردهای کلان رسیدند ، بهتر است به جای ایستادن رو به روی این دوستان کنارشان باشیم که به …..
تجربه کارگران روسی ، آرژانتینی ، اسپانیایی ، ترکیه ای ، برزیلی و خیلی از کشورها که بعد از آزادی نیم بند دچار هجوم سرمایه و فاشیست شدند درس های خوبی برای ما دارند ، آنها در دوران حاکمیت اقتدارگرایان ، سندیکاهایی با استاندارهای مرسوم نداشتند که نمی توانستند داشته باشند اما سلول های زنده سندیکایی را با تحمل رنج بسیار حفظ کردند ، تقویت کردند و رشد دادند و تبدیل به قدرتی شد که توانست فاشیست را به عقب براند ، قصد دوستان اتحادگرای ما ، کوشندگان سندیکای کارگران فلزکارمکانیک، دعوت آنها از شما و دیگران این است که دست به دست هم دهیم و سلول های اتحاد را تکثیر و تقویت کنیم هر شمع کوچک بیشتری روشن کنیم فضای شهری فراهم می شود که بتوانیم جامعه را با اندیشه ی نیروی فکری و خلاق جامعه چراغانی و نورانی کنیم
رضا فراهانی کنگرانی عضو سابق هیات مدیره سندیکای کارگران خیاط تهران
بهمن 1393