این سخن کذب محض است که نئولیبرالیسم که پیروان آن ترجیح می دهند آن را «هواداری از آزادی های فردی» بنامند، قطب مخالف فاشیسم است. مبلغان«هواداری از آزادی های فردی» و فاشیسم به واقع دو روی یک سکه اند. تنفر ریشه ای آنان از ارزش های آزادیخواهی و حاکمیت قانون، واقعی است. نگرانی آنان درباره آزادی های شهروندی فرصت طلبانه است. از قله کوهها فریاد حقوق بشر سر می دهند اما مواضع راست افراطی را مستحکم می سازند و به هنگام پاک سازی چپ گرایان اگر به حمایت آشکارا از این کار برنخیزند ، دست کم لال می مانند. نئولیبرالیسم در اندیشه نابودی نهادهایی است که می توانند مشارکت موثر سیاسی را در شرایط استقرار دمکراسی امکان پذیر کنند. اگر اتحادیه های کارگری و سازمان های دیگر تهیدستان از میان بروند، آموزش همگانی با کیفیت مطلوب و استقلال رسانه های خبری معتبر مردمی به شدت کاهش یابد، استقلال دانشگاههای عمومی خدشه دار شود، میلیاردها دلار برای انجام دادن تبلیغات حرفه ای هزینه شود، راه اندازی حزب های سیاسی اثربخش جدید به واقع ناممکن شود، وظایفی که حکومت به گونه ای سنتی عهددار آنجام آنها بوده است هرچه بیشتر خصوصی شود، برخورداری از حق رای، محدود و بی ثمر خواهد بود. مردم از سیاست رویگردان خواهند شد و آن را چون انبوهی از پرت و پلاگویی ها رها خواهند کرد. این اندیشه، درست همان هدفی است که اجرا کنندگان نئولیبرالیسم به دنبال آن هستند. مردم باید با همه توان به امور معیشتی خود بپردازند و حکومت را همان گونه که هست برای فرادستان اقتصادی –آنان که در اوج سلسه مراتب رهبری اقتصادی اند- رها کنند.
*یک جلد از این کتاب به سندیکای کارگران فلزکارمکانیک ایران از سوی علیرضاجباری هدیه شده است.
بخش آموزش سندیکای کارگران فلزکارمکانیک