درست در روزهایی که به مناسبت سالگرد انقلاب در رسانه های گوناگون از اعتصابات تعیین کننده کارگران به ویژه کارگران پالایشگاه های نفت درپیروزی انقلاب سخن گفته می شود و جناب وزیر کار فارغ البال و بی خیال از قربانی شدن پی در پی کارگران در حوادث ناشی از کار و دیگر گرفتاری ها و مشکلات جان کاه کارگران به جای حضور در مراکز کارگری از جمله منطقه مظلوم عسلویه و رسیدگی به خواسته های آنها در مراسم پرزرق و برق برج میلاد حاضر شده و سخنرانی های شیرین سرمی دهد. گزارش تلخ افزایش کشتار کارگران در حوادث ناشی ازکار منتشر می شود و ازمسئولان عالی رتبه تا دن پایه کسی خم به ابرو نمی آورند.
در هیاهو و جنجال گوش خراش گسترش خصوصی سازی ضد کارگری و حمایت از مقررات زدایی علیه کارگران تا گسترش فساد اقتصادی در مقامات، چیزی که توجه هیچ مسئولی را جلب نکرد و برایش سمینار و همایش و کنفرانس و جلسه برگزار نشد همانا کشتار و فجایع روز افزون سوانح وحوادث ناشی از کار بوده و می باشد.
کشتار و مجروح و مصدوم شدن کارگران مدت زمان زیادی است از مرز هشدار گذشته است و وزارت عریض و طویل کار که فلسفه وجودی اش مدیون طبقه کارگر وزحمتکشان بوده و وظیفه اصلی اش دفاع از حق و حقوق کارگران به ویژه ایمنی کار و جسم و جان آنان می باشد در این باره به کلی وظیفه کاری خود را فراموش کرده و به منظور رفاه حال کارفرمایان متقلب ومتخلف دست از پا خطا نمی کنند! فاجعه مرگ دلخراش شش تن از کارگران عسلویه در تصادف اتوبوس فرسوده و معیوب وغیراستاندارد یکبار دیگر نشان داد که جان کارگران برای مسئولان مربوط اهمیت و ارزش چندانی نداشته و ندارد . چگونه می شود مرگ کسانی در بیرون از مرزهای کشور بصورت گسترده در رسانه های جمعی و مسئولان اثر گذار،اما مرگ سالیانه بیش از۲۰۰۰تن از کارگران فقط در حوادث ناشی از کارکوچکترین تاسفی را برنمی انگیزد و برای جلوگیری از این کشتار اقدامی نمی شود . آنانکه شبانه روز حرکات حق طلبانه کارگران رارد یابی و به سرعت برای آنان پرونده سازی می کنند،بدانند که انها هم دراین فجایع شریک جرم اصلی هستند . چرا که ازفریاد دادخواهی کارگران جلوگیری کرده و صحنه اجتماعی را یکسویه علیه حقوق و منافع کارگران ستمدیده سامان دهی می کنند.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی بعنوان یک سازمان کارگری در راستای همبستگی انسانی و طبقاتی مرگ دلخراش شش تن از کارگران زحمتکش منطقه عسلویه را به خانواده و بستگان و عموم کارگران و مردم آزاده ایران صمیمانه تسلیت می گوید و ضمن محکوم کردن مسئولان مربوط ،بار دیگر از مقامات عالیه می خواهد به این روند مرگ آفرینی، برای کارگران پایان دهند. اما تجربه روزگاران به کارگران آموخته و می آموزد که آنان فقط و فقط با ایجاد سازمان های مستقل سندیکایی کارگری است که می توانند بهتر از حقوق خود دفاع کنند. در این زمینه از برادران گوناگون بگیر و ببند درخواست می شود چوب لای چرخ حق طلبی کارگران نگذاشته و به آنها فرصت دفاع از حقوق خود بدهند که بزرگان گفته اند«حق گرفتنی است» و «چراغی راکه ایزد برفروزد هر آن کس پف کند ریشش بسوزد!»
بهمن ماه ۹۳