١٠٠ سال از تشکیل حزب کمونیست ایران می گذرد و تاثیرات فرهنگی، سیاسی بی نظیری را در تاریخ یکصد ساله اخیر ایران به جای گذاشته است. از پاشیدن بذرهای آگاهی بخش میان مردم ایران و به ویژه زحمتکشان تا پرورش انسان هایی کوشا و فداکار در راه بهبود وضعیت طبقه کارگر و سازمان دادن تشکیلات کارگری.
آنان نمی دانستند که در آینده ای ١٠٠ ساله پیش رویشان، بسیاری از آرمان های آنان تحقق خواهد یافت و این تحقق و چگونگی برایشان در هاله ای از ابهام قرار داشت اما ایمان داشتند که رقم خواهد خورد. برای آنکه تصویری روشنتر از تاثیر این کنگره به حیات سیاسی-فرهنگی و بهروزی زحمتکشان داشته باشیم کافی است به مرامنامه مصوب حزب در تیرماه سال ١٢٩٩ نگاهی بیفکنیم:
در زمینه بیمه های اجتماعی: حزب کمونیست ایران برای مطالبات زیر جهاد خواهد کرد:
«الف) روز کار هشت ساعته برای همه رشته های کارگری و ٢٤ ساعت آزادی از کار با دریافت مزد ب) شرکت کارگران در استخدام و اخراج ج) مرخصی یک ماه با دریافت مزد برای کارگرانی که به مدت یکسال مداوم کار کرده باشند د) تنظیم دستمزد کارگران زن توسط حکومت ه) بیمه کامل اجتماعی تمام کارگرانی که کار دیگران را استثمار نمی کنند. از برای تمام انواع صدمات بر توانایی کار، بیکاری از بودجه کارفرما – دولت، با اداره بلاواسطه زحمتکشان و شرکت وسیع اتحادیه های کارگری و) ممنوعیت کار کودکان به سن مدرسه تا چهارده سالگی ز) اجرای سیستم دستمزد تشویقی برای افزایش بازدهی کار. حزب خواهد کوشید در چارچوب بیمه های اجتماعی کمک وسیع دولت را نه فقط برای قربانیان جنگ و مصیبت های طبیعت، بلکه همچنین برای قربانیان نابسامانی مناسبات اجتماعی تأمین ساخته، علیه هرگونه زندگی انگل منشانه و کاهلی مبارزه کرده وظیفه خود می داند تمام کسانی را که از کار بیرون شده اند به عرصه کار باز گرداند»
«مرامنامه مصوب در کنگره حزب کمونیست ایران بند: ٨- برای مدافعه حقوق رنجبران، اتفاق همکاران (اتحادیه) در جهت استحصال تشکیل شود، مثل اتفاق مستخدمین ادرات دولتی، اتفاق عمله و شاگردان در شهر، در دهات قوای دهاتی تأمین شده بواسطه اتفاق های محلی ولایتی و مرکزی که موسوم به شورای اتفاق ایران است با همدیگر مربوط باشند»
برای بستر سازی خواسته های بالا باید پیش زمینه هایش فراهم می آمد. به همین خاطر در برنامه عنوان شده بود که دبیران کمیته مرکزی باید هریک در گوشه ای از خاک ایران رفته و مشغول فعالیت شوند. و برای این بستر سازی با« ١- فرستادن پیشه وری به تهران ٢- هرکدام از اعضای کمیته مرکزی باید دست کم ٣ ماه در بخش های اشغالی انگلیسی ها و حکومت شاه فعالیت زیرزمینی کند و سازمان حزبی را برپا دارند. بلافاصله بعد از پایان کنگره این تصمیم به اجرا گذاشته شد. شش نفر از اعضای کمیته مرکزی و بطور کلی ٧٥ سازمانده حزبی به بخش های مختلف اعزام گردیدند»
این بند از اساسنامه باعث شد اعضای رهبری حزب برای داشتن درک صحیحی از سطح جنبش و توان مردمی آن، به شهرهای مختلف رفته با مردم در آمیزند. این آمیزش باعث فراگیر تر شدن حزب کمونیست گردید. حتا بعد از یکصد سال هنوز هم این رهنمود طلایی کارکرد دارد و ضعف رهبران جنبش چپ در حال حاضر بی تردید از همین نکته کلیدی سرچشمه می گیرد.
«بعد از کنگره حزب کمونیست ایران در انزلی، شعبه های حزب در بیرجند، تربت حیدریه، نیشابور، قوچان، بجنورد تشکیل شد»
اما شاهکار حزب کمونیست تمرکز بر ایجاد تشکیلات کارگری بود.
«اواخر شهریور ١٢٩٩ حزب کمونیست سید جعفر جوادزاده (پیشه وری) را که یکی از سازمان دهندگان ورزیده اش بود، جهت توسعه تشکیلات حزبی در تهران، چنانکه بتواند بعد از مدت کوتاه لیاقت به عهده گرفتن وظیفه رهبری تشکیلات سراسری حزب را داشته باشد، به آن شهراعزام داشت»
اعزام پیشه وری به تهران به همراه سیدمحمد دهگان فصل نوینی از مبارزات کارگری را نه تنها در ایران بلکه در خاورمیانه به همراه داشت. در مدت کوتاهی کوشندگان حزب کمونیست روزنامه هایی را منتشرکردند که توسط این کوشندگان برای کارگران خوانده می شد و روشنفکران را هم تحت تاثیر قرارداد.
«انتشار روزنامه حقیقت به مدیریت محمد دهگان، ارگان اتحادیه های کارگری تهران. در بالای صفحه شعار «رنجبرروی زمین اتحاد» نوشته شده بود. ناشر میرزا احمد بهبهانی، سردبیر جعفر پیشه وری. نویسندگان: ابوالفضل لسانی، میرزاحسین خان امید از اتحادیه معلمین و بهمن شیدانی. سید محمد دهگان، سید جعفر پیشه وری و بهمن شیدانی از اعضای کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران بودند»
«حزب کمونیست ایران در تهران به یک گروه سوسیال دمکرات که از سال ١٢٥٧ در این شهر فعالیت می کرد متکی بود. اتحادیه های کارگری که از سال ١٢٩٧ در تهران وجود داشتند تحت نظر حزب کمونیست ایران، اتحادیه مرکزی کارگران ایران را که دارای ٣٣ اتحادیه بود را به وجود آورده بودند»
« نمایندگان اتحادیه های کارگری در اتحادیه مرکزی کارگران: ١- اتحادیه کارگران مطابع تهران: باقرنوابی، محمد پروانه، عبدالحسین سادات گوشه ٢-اتحادیه کارگران کفاشخانه تهران: مهدی کیمرام، حسن مسگرزاده (بهرام قلی)، علی اسکافی، سلمان قالب تراش ٣- اتحادیه کارگران نانواخانه تهران: شیخ رسول، شاطرعلی خلج، میرزا عباسعلی 4- نمایندگان کارگران دواساز: محمدتقی ناصحی 5-اتحادیه معلمین: حسین امید، ابوالقاسم رجایی، ابوالفضل لسانی 6- اتحادیه کارگران پست و تلگراف: حبیب اله سعیدی، علیرضاانصاری، عباس مصداقی، سیدمحمدصفوی، محموددلبری 7- کارکنان شهرداری (رفتگران): منوچهراحمد، محمود رامز 8- اتحادیه کارگران بناخانه تهران: استاد میرزاعلی طرفدار، استادمحمد طرفدار 9- اتحادیه کارگران سیگاری تهران: عباس آقاسیگاری 10- اتحادیه کارگران حمامی تهران: رضا پابرهنه 11-اتحادیه کارگران بزارخانه تهران: سیدحسین جلیل زاده، سیدابوالقاسم معروف به آقا کوچولو، سیدعلاالدین نقوی 12- اتحادیه کارگران تجار تهران: سیدعبدالغنی ٢٣- اتحادیه کارگران تافتونی ١٤- اتحادیه کارگران پارچه باف تهران: سید عبداله موسوی، محمد باقر فخریان، مشهدی رضا کاشانی، سیدکمال مدرسی تهران ١٥- اتحادیه حمالان انزلی : میرزا محمد آخوندزاده، بابا جمال زاده، مشهدی ابراهیم گوگانی ١٦- اتحادیه کارگران جوراب باف : محمودآقا.
رهبر اتحادیه مرکزی کارگران سید محمد دهگان و منشی اتحادیه شکراله مانی. جلسات اتحادیه مرکزی کارگران در دفتر روزنامه حقیقت در خیابان لختی، کوچه غفاری و بعد در خیابان ناصریه اول بازار. جلسات هر شب جمعه با ٣٠ الی ٤٠ نفر از نمایندگان برگزار می شد»
در میان این اسامی جمعی از رهبران حزب کمونیست ایران دیده می شوند. جمعی از این کوشندگان که بعد از ١٣٢٠ هنوز زنده بوده و قدرت فعالیت داشتند شورای متحده مرکزی زحمتکشان را در سال ١٣٢٣ بنیان گذاشتند.
در اسناد وزرات امور خارجه انگلیس آمده است« ١٣٦٠ تن از صنعتگران و کارگران اعضای حزب سوسیالیست بودند و در چندین اتحادیه سازمان یافته بودند: اتحادیه کارگران چاپخانه ها با ٤٠٠ عضو رییس جهانگیر، اتحادیه ناشران با ٤٠ عضو رییس ناصر سیف، اتحادیه بنایان با دویست عضو رییس حسین معمار، اتحادیه حمامی ها با ١٠٠ عضو رییس استاد حسین، اتحادیه چکمه دوزان با عضو رییس عبدالکریم، اتحادیه کرایه نشینان با 510 عضو رییس فرخی یزدی (ناشر روزنامه افراطی طوفان)» این گوشه کوچکی از کوه یخی بود که وزارت امورخارجه می دید. اتحادیه کارمندان و کارگران شیلات دریای مازندران 5000 عضو داشت. و در تبریز 3000 نفر عضو اتحادیه شده بودند.
قدرتمندی و تاثیر اتحادیه های کارگری لزوم قوانین کارگری را هرچه بیشتر نمایان می ساخت لذا سلیمان میرزا اسکندری از سوسیالیست های به نام و مبارزه راه مشروطیت این مهم را به عهده گرفت و در مجلس شورای ملی طرح موضوع کرد.
در بهمن ماه 1300 سلیمان میرزا اسکندری برای تدوین قانونی برای کار و کارگر در مجلس شورای ملی سخنانی ایراد کرد. «سلیمان میرزا گفت: داشتن یک قانون برای روابط بین کارگر و کارفرما تا تکلیف همه مردم درست شود و اسباب رفاه و آسایش عموم حاصل آید. سید یعقوب انوار در جواب سلیمان میرزا گفت: در ایران کارگر نداریم و تمام کارفرما هستند» این سخن پلید نشانگر آن بود که سرمایه داران از هر حرکت کارگری به دلیل کم شدن سودشان در هراسند. در پی این سخنان در 4 بهمن 1300 روزنامه حقیقت نوشت: «فقط در شهر تهران 48 صنف کارگر موجود و شماره آنها بالغ بر 50 هزار نفر می باشد»
سازمان گران حزب کمونیست می دانستند طبقه کارگر برای پیشبرد مقاصدش باید قدرت کمی و کیفی خود را بشناسد لذا برای برگزاری اولین ماه مه سازمان داده شده توسط اتحادیه مرکزی و نمایش قدرت دست به کار شدند.
«اطلاعیه اتحادیه کارگران چاپخانه ها: اتحادیه کارگران مطابع به سمع عموم کارگران می رساند بموجب تصمیمی که به اکثریت آرا اتخاذ شده است اول ماه مه، امروز 11 ثور، به مناسبت عید کارگران با عموم کارگران هم آواز و کارگران مطابع تعطیل نموده اند»
در کنار این فعالیت ها، اتحادیه مرکزی کارگران که بیش از 1000 عضو فقط در تهران داشت برای تعطیلی روز کارگر اقدام نمود.
«نخستین نمایش جمعی به مناسبت اول ماه مه در مسجد سپهسالار به سخنرانی علی آقا کاوه کارگر چاپ. آقای کاوه نطق بلیغی درمعنی اول ماه مه و فواید اتحاد کارگران اظهار و بعد شرحی بر ضد اوضاع حاضره و لزوم اجرای قانون اساسی ایراد کردند. بعد از نطق آقای کاوه استاد حسین سیاسی در مورد بدبختی و فلاکت طبقه زارع، کارگر و مظالم اشراف و نتیجه نگرفتن از مشروطیت و قانون اساسی بیان نمودند»
پوشش خبری این مراسم و ترویج افکار و آمان های کارگری بر عهده روزنامه حقیقت بود که با تیراژی 4000تایی منتشر می شد. که این برای ارتجاع حکومتی و سرمایه داران بسیار گران می آمد پس با ترفندی روزنامه حقیقت را توقیف کردند هر چند کارگران اتحادیه چاپخانه ها در پی اعتراض به این واکنش ارتجاع، دو روز اعتصاب کرده و کارگران این روزنامه ها را در مکان های دیگری مشغول به کار نمودند اما روزنامه حقیقت دیگر صدایی برای افشاندن نور حقیقت نداشت. کوشندگان کمونیست که از این مخاطرات بارها جان به در برده بودند در آبان ماه دست به کار انتشار روزنامه کار شدند.
« انتشار روزنامه کار که پس از توقیف روزنامه حقیقت وظیفه ارگان مرکزی را انجام می داد و روزنامه پیکان که وابسته به حزب کمونیست ایران بود و روزنامه اقتصاد ایران به مدیریت ابوالفضل لسانی. انتشار هفته نامه خلق که در پاورقی الفبای کمونیسم را منتشر می کرد. انتشار مجله جرقه ارگان تئوریک حزب کمونیست ایران»
رهنمود طلایی شرکت اعضای کمیته مرکزی در لحظه لحظه مبارزات مردم و کارگران ببار نشسته بود و سیمرغ بال هایش را برای مبارزه گشوده بود. هیچ شغلی نبود که سازمانگران کمونیست، اتحادیه ای برایش ایجاد نکرده باشند از آموزگاران و جوانان و دانشجویان تا تلگرافچیان و دلاکان حمام. از اوایل 1300 اعتصابات با برنامه ریزی پیش می رفت و استعمار انگلیس و ارتجاع حاکم را سخت به تکاپو وا داشته بود.
«فعالیت حزب کمونیست ایران در آذربایجان چنان افزایش یافت که یک کنفرانس محلی برای تشکیل کمیته ایالتی انتخاب گردید. تکیه حزب بر روی کارگران کارگاهها بود. سازمان کارگری تبریز با حمایت حزب کمونیست روزنامه تکامل را منتشر می کرد»
«روزنامه کارگر در شهر خوی انتشار میافت که سه شماره عرضه شد، مدیر روزنامه میرمهدی از اعضای برجسته حزب کمونیست ایران بود. او نخستین مدرسه دخترانه را در این شهر بنیان گذاشت»
«سازمان آذربایجان حزب کمونیست ایران در بوجود آوردن اتحادیه های کارگری و اتحادیه های معلمان و روشنفکران در تبریز و شهرهای دیگر آذربایجان نقش فعالی داشت »«جمعی از اعضای حزب (اتحادیه) کارگر تبریز: میرعلی اکبرسراج، حسین بی چیز، کربلایی حسین بنا، شجاع لشگر»بودند.
در اردیبهشت 1302 تشکیل اتحادیه کارگران بیکار در گیلان اعلام شد. در اعلامیه نوشته بودند: «از ما سرمشق گیرید زیرا تنها با ایجاد اتحاد اتحادیه ها و اتحاد است که می توانید به وضع زندگانی خود بهبود بخشید. بیشتر اعضای این اتحادیه از قایقرانان و باربران بودند. رییس اتحادیه بیکاران انزلی صفر قایقران و رییس اتحادیه بیکاران رشت عباسقلی حلبی ساز بودند»
به همین منوال در سال 1302 تشکیل اتحادیه درزیگران (خیاط) مشهد توسط سید مهدی اصفهانی اعلام شد.
اتحادیه برای وزن کشی سیاسی به میدان آمده در 8 اردیبهشت 1302 کاندیداتوری محمدآخوندزاده از طرف اتحادیه مرکزی کارگران انزلی برای نمایندگی دوره پنجم مجلس شورای ملی اعلام گردید. آخوندزاده رهبر اتحادیه حمالان انزلی بود.« اتحادیه حمالان انزلی با برپایی یک مغازه که به طریق تعاونی اداره می شد اجناس مورد نیاز حمالان و کارگران را با قیمتی ارزان در اختیار آنها می گذاشت وهمچنین اتحادیه تکه زمینی را اجاره کرده در آن با استفاده از اوقات فراغت کارگران سبزیکاری می کرد، تا احتیاجات کارگران از بابت میوه و سبزیجات تامین شده و با صدور مازاد آن به باکو نفت مورد نیاز کارگران را ازآنجا خریداری می کرد»
نمایش قدرت اتحادیه ها بعد از برگزاری اول ماه مه در تهران و سازماندهی آموزگاران و دانش آموزان آغاز شده بود. «در 10 آذر 1302تظاهرات ضد انگلیسی در دروازه شمیران که 5 الی 6 هزار نفر شرکت کرده بودند. اتحادیه های کارگری با اعتصاب 13 ساعته و حتا بستن دکانها و همراهی شاگردان مدرسه امامیه قدرت خود را نشان دادند. اتحادیه کارگران پارچه نوشته ای بر سراسر خیابان آویزان کرده بود: اتحادیه ما را برای مخالفت با استبداد انگلیس توانا خواهد ساخت» این قدرت گرفتن طبقه کارگر و نافرمانی از حکومت ارتجاعی و شاخ به شاخ شدن با استعمار انگلیس، عقب مانده های فکری را به تکاپو انداخت. در سال 1303 تکفیر سلیمان میرزا اسکندری توسط سید حسن مدرس و اتهام بی دینی به او زده شد که باعث کناره گیری موقت سلیمان میرزا اسکندری از سمت نمایندگی مجلس گردید. اتحادیه دست به کار شد و اتحادیه مرکزی کارگران در حمایت از سلیمان میرزا اسکندری بیانیه ای صادر کرد. شکراله مانی منشی اتحادیه می گوید:« از سال 1304 که پهلوی به شاهی رسید، جشن کارگران نوعی جنایت بشمارمی آمد و اداره نظمیه برای جلوگیری از آن سختگیری و پافشاری می نمود»
از سال 1304 و با پادشاهی رضاخان دستگیری ها و سرکوب اتحادیه های کارگری شدت یافت. پیشه وری مخفی شد، جمعی از کمونیست ها به اتحاد شوروی مهاجرت کردند، سید محمددهگان بازداشت و به بابل تبعید شد و غریبانه در مهر 1320 درگذشت.
اما این غافله را سر باز ایستادن نبود. سازمانگران کمونیست به هر کجا که کارگران کار می کردند روانه شدند و اقدامات آنها در زیر دماغ استعمار انگلیس موجب پدید آمدن اتحادیه کارگران نفت شد. «در آبان 1306 گردهمایی کارگران نفت با حضور 200 نماینده تشکیل شد. اتحادیه بر آن شد سازمان خود را گسترش دهد، کلوبهای کارگری و تعاونی تشکیل دهد تا علیه جریمه ها و کتک زدنها و دشنام دادن ها و علیه سیاست تبعیض در شرکت انگلیسی نفت در میان ملیت ها اقدام کنند»
در همین سال «تشکیل اتحادیه دانشجویان و اتحادیه محصلین در تهران آغاز به کار کرد. آرداشس آوانسیان، رضا روستا، رضا رادمنش از اعضای اصلی این اتحادیه بودند» و اعتصاب سیزده روزه شاگردان دارالفنون تحت رهبری اتحادیه محصلین رخ داد.
سیمرغ به پرواز در آمده بود و مبارزات کارگری دیگر فقط در تهران جریان نداشت و سراسر میهن کارگری را در بر گرفته بود. «در سال 1308 و با آمدن ابراهیم علی زاده به ایران و کار در ساختمان راه آهن شمال که برای احداث راه آهن بندرشاه (بندرترکمن) به شاهی تازه آغاز شده بود، توسط وی نخستین حوزه سازمانی ایالت حزب کمونیست ایران در کارخانه شاهی برپا گردید. این حوزه ابتدا سه نفر و همگی کارگر ساده بودند. کیفیت این حوزه آنچنان بود که دو سال بعد در سال 1310 آغازگر اعتصاب کارگران راه آهن سرتاسری شمال که در دو نوبت گردید و1500 کارگر در آن شرکت کردند»
کادر سازی حزب کمونیست و حضور اعضای با تجربه نتایج خود را نشان می داد. در سال 1308 فعالین تشکیلات مخفی کارگران نفت جنوب از این افراد تشکیل می شد: «رحیم همداد، یوسف افتخاری، علی آوینی، علی امید، وهابزاده، میرایوب شکیبا، تاج بخش (میرزایوسف خان)، شعبان کاوه، موسی اصلی، حسین علی ثابتی بودند» که همگی عضو حزب کمونیست ایران بودند و در اول ماه مه همین سال «یازده هزار کارگر در صنعت نفت برای دستمزد بیشتر، هشت ساعت کار، مرخصی سالانه با استفاده از حقوق، خانه سازمانی و رسمیت یافتن اتحادیه اعتصاب کردند. در این اعتصاب پانصد نفر دستگیر شدند» سرکوب اعتصاب سه روز طول کشید و در 14 اردیبهشت « پنج هزار کارگر اخراج، 150 کارگر زخمی، 200 کارگر بازداشت شدند. از جمله دستگیرشدگان: علی امید، رحیم همداد، یوسف افتخاری بودند که تا سال 1320 در زندان رضاشاهی ماندند» این رهبران کارگری همگی عضو حزب کمونیست بوده و یوسف افتخاری دوره مدرسه حزبی کوتو را در اتحاد شوروی به پایان رسانده بود.
در 15 اردیبهشت سال 1310«اعتصاب 400 کارگر کارخانه نساجی اصفهان به رهبری حزب کمونیست ایران اتفاق افتاد. در این اعتصاب که منجر به اعتراض 400 کارگر در چهار باغ اصفهان نیز گشت، اعتراض به شرایط کار بود با 20% اضافه دستمزد و کاهش ساعات کار به 9 ساعت در روز و عمل تحقیرآمیز تفتیش کارگران به هنگام خروج موقوف گشت. رهبران اعتصابی در کارخانه وطن اصفهان نصراله اصلانی، سید محمد تنها» از کادرهای ورزیده حزب کمونیست بوند.
«پس از اعتصاب کافه ای برای صرف غذا در کارخانه ایجاد گشت، ناسزاگویی و جریمه کاهش یافت، ظرف های آب یخ در تمام قسمت های کارخانه نصب شد، زمان استراحت جهت صرف غذا به یک ساعت افزایش یافت»
ارتجاع متعجب از این مبارزات کارگری به دستور ارباب انگلیس قانون سیاه را در مجلس شورا به تصویب رساند. خرداد 1310 قانون ضد کمونیستی معروف به «قانون سیاه» که به موجب آن هر کس و هر دسته یا جمعیتی را تشکیل دهد و یا عضو دسته و جمعیتی باشد که رویه یا مرام اشتراکی داشته باشد به 3 تا ده سال حبس مجرد محکوم می شود، مورد تصویب قرار گرفت. سرکوب خشن و محو فیزیکی رهبران کارگری و کمونیستی در دستور کار رژیم آدمکش رضاخان قرار گرفت.
تا سال 1314 کادرهای برجسته کارگری وکمونیستی که توسط رضاشاه دستگیر و در زندان جان سپردند: «سیدمرتضی حجازی از رهبران اتحادیه کارگران چاپ که ممنوع الملاقات بود و از بی غذای و بی داروی بیمار و سپس درگذشت( او مدرسه حزبی کوتو را در اتحاد شوروی از سر گذارانده بود) سیدمحمد تنها کارگر چاپخانه و کارگر نساجی وطن در سال 1310 به آبادان رفت و در شرکت نفت مشغول کار و فعالیت کارگری شد در آنجا دستگیر و به زندان قصر فرستاده شده و در زندان بدلیل صدمات وارده و کمبود دارو درگذشت. علی شرقی کارگر نفت و فعال اتحادیه مخفی کارگران نفت جنوب که در آنجا بازداشت شده بود، در زندان قصر بعلت شرایط بد زندان درگذشت. سیدمحمد انزابی اهل اردبیل و آموزگار در زندان قصر بعلت شرایط بد بیمار شد و درگذشت. محمد صادق پور کارگر اردبیلی پالایشگاه آبادان به علت عضویت در اتحادیه مخفی کارگران نفت بازداشت و بعلت شرایط بد زندان قصر در گذشت. استادغلامحسین نجار، یرواند یغیکیان، پوررحمتی نیز از جمله کشته شدگان این سال ها هستند»
با دستگیری 53 نفر در اردیبهشت سال 1316 قدرت واقعی حزب کمونیست نمایان شد. قدرتی که نه فقط سازمانگران عملگرا را در خود جای داده بود بلکه دانشمندان و روشنفکرانی که باید افق دید زحمتکشان را ترسیم می کردند را نیز در دل خود داشت.
دستگیرشدگان:« 1- تقی ارانی،استاددانشگاه 2-عبدالصمد کامبخش، خلبان اخراجی ارتش و کارمند شرکت بازرگانی 3- محمد بهرامی، پزشک 4-محمد شورشیان، کارگر مکانیک 5- علی صادقپور، کارگر مکانیک 6 – محمود بقراطی، مدیر دبیرستان 7- محمد پژوه، دانشجوی مهندسی 8- ضیا الموتی، کارمند 9-ایرج اسکندری، حقوقدان 10-انور خامه ای، دانشجوی تربیت معلم 11-بزرگ علوی، نویسنده 12-مرتضی یزدی، استاد و پزشک 13-محمد فرجامی، کارمند 14-نصرت اله جهانشاهلو، دانشجوی پزشکی 15-عباس آذری، کفاش 16-نصرت اله اعزازی، کارمند 17-اکبر افشارفتولی، کارگر چاپ 18-خلیل ملکی، دبیر دبیرستان 19-تقی مکی نژاد، دانشجوی مهندسی 20-علی شاندرمنی، کارگر خیاط 21- محمد قدوه، دانشجوی تربیت معلم 22- رضا رادمنش، استاد دانشگاه 23- مرتضی سجادی، پزشک 24- مهدی رسایی، کارمند 25- جلال نایینی، کارمند 26- مرتضی رضوی، کارمند 27- سیف اله سیاح، کارگر نساج 28- علینقی حکمی، دانشجوی حقوق 29-ابوالقاسم اشتری، کارمند 30-احسان طبری، دانشجوی حقوق 31- فضل اله گرکانی، دانشجوی تربیت معلم 32- ولی خواجوی، دهقان 33- یوسف ثقفی، کارمند 34-عزت اله عتیقه چی، دانشجوی مهندسی 35- رحیم الموتی، کارمند 36- شعبان زمانی، کفاش 37- حسین تربیت، مدیر دبیرستان 38-رجبعلی نسیمی، کارمند39-بهمن شمالی، کارگر مکانیک 40-مهدی لاله، بازرگان 41-میرعماد الموتی، کارمند 42-حسن سجادی، پزشک 43-تقی شاهین، کارگر شرکت نفت 44- عباس نراقی، دانشجوی حقوق 45- مهدی دانشور، دانشجو 46- مجتبی سجادی، دانشجو 47-حسن حبیبی، دانشجو 48-آنا قلیچ، حقوقدان 49- رضا ابراهیم زاده، راننده قطار»
کارگر، دهقان، پیشه ور، استاد دانشگاه، نویسنده، حقوق دان، دانشجو، آموزگار این چهره واقعی حزب کمونیست ایران است که در همه طبقات و لایه ها نفوذ کرده بود و از نتایج آن رهنمود طلایی سرچشمه می گرفت که رهبران حزب را به متن زندگی زحمتکشان فراخوانده بود.
بذری که آنان افشاندند به درخت تناوری بدل شده است که با تبر اعدام، کودتا، انحراف بردن انقلاب مردمی بهمن از پا نیافتاده است. می توان کوشندگان راه آزادیخواهی و بهبود وضعیت زحمتکشان را بیکار کرد و به زندان افکند و حتا نیست شان کرد، اما نمی توان امید به بهروزی خلق و پیکار برای این مقصود را از آنان گرفت.
مازیار گیلانی نژاد
2/4/1399
منابع
1-پیدایش حزب کمونیست ایران نوشته تقی شاهین چاپ تهران 1326
2-شوق یک خیز بلند نوشته جلیل محمودی ناصر سعیدی
3-پرونده 53 نفر نوشته حسین پروانه
4- ایران بین 2 انقلاب نوشته یرواند آبراهامیان
5- فداکاران فراموش شده آزادی نوشته سلام اله جاوید
6- یادنامه شهیدان نوشته رحیم نامور
7- اسناد تاریخی جنبش کارگری سوسیال دموکراسی و کمونیستی ایران (4 جلد) نوشته خسروشاکری
8- نظری به جنبش کارگری در ایران نوشته عبدالصمد کامبخش
9-تاریخچه نهضت کارگری در ایران شکراله مانی
10-خاطرات اردشیر آوانسیان
11-اتحادیه های کارگری و قانون کار در ایران ویلم فلور
12-سالنامه حزب توده ایران
13- از زندان رضاخان تا صدر فرقه دمکرات آذربایجان علی مرادی مراغه ای
14- آخرین سنگرآزادی رحیم رییس نیا
15- اولین جمهوری شورایی نهضت جنگل نوشته دکتر شاپور رواسانی چاپ سوم چاپخانه پژمان انتشارات چاپخش