«حیدرعمواوغلی تاریوردیوف به قول خودش از ١٢ سالگی داخل در امور سیاسی شد و تا هنگامی که در ٤٢ سالگی قلب سرخ خود را در جنگل سبز گیلان کاشت، تمامی لحظات زندگی پُر تلاطم خود را وقف رهایی خلق ها و کامیابی توده ها نمود. هر جا نشانی از مبارزه و مقاومت علیه نظام های بهره کشانه و امپریالیسم سراغ گرفت، بدانجا شتافت و در گرمگاه توفنده ترین کشمکش های انقلابی به تکاپو پرداخت. زمانی همدوش پرولتاریای باکو علیه نظام سرمایه داری و استبدادی تزاری پیکار کرد و زمانی در مشهد و تهران و تبریز و رشت همپای توده های بپا خاسته با فیودالیسم و امپریالیسم به ستیز و آویز پرداخت و زمانی دیگر در عراق عرب با سربازان انگلیسی جنگید. وقتی آفتاب روشنایی بخش اکتبر طلوع کرد در راه تحقق آرمان های انسانی آن انقلاب دوران ساز در پترزبورگ و مسکو و تاشکند و باکو از هیچ کوششی جانبازانه فرو گذار نکرد و آنگاه با تمام اندوخته های گرانقدر و توانایی های متنوع خود که دستاوردهای یک عمر مبارزه انقلابی بودند برای سازماندهی حزب عدالت (حزب کمونیست ایران) و در جهت سامان یابی جنبش رهایی بخش گیلان تلاش و تقلا نمود و جان بر سر این کار نهاد»
«حیدرتاری وردیف در شهر سلماس بدنیا آمد. در جوانی به تفلیس رفت در رشته برق تحصیل کرد. حیدرخان با ورود به ایران بنا به خواست مقامات آن زمان در مشهد و تهران کارخانه برق راه اندازی کرده، به حیدرخان برقی شهرت یافت. بمب اندازی به کالسکه محمدعلی شاه و تشکیل دسته های فدایی جهت پاسداری از انقلاب مشروطیت از شاهکارهای اوست. پس از بسته شدن مجلس شورای ملی به دستور محمدعلی شاه، حیدرخان به کمک انقلابیون تبریزی شتافت. حیدرخان به جهت اینکه با زحمتکشان پیوند نزدیک داشت به حیدرعمواوغلی شهرت یافت»
در بین سالهای ١٢٨٥ تا ١٣٠٠ شاید کمتر کسی همچون حیدرخان تاریوردیوف در رویدادهای ایران بصورت میدانی نقش داشته و توانسته باشد تاثیر خود را بر روند رویدادهای این سالها بگذارد. از تشکیل حوزه های کمونیستی در خراسان و تهران تا شرکت در مبارزه عمومی در مشروطیت. تحت تاثیر قرار دادن اقداماتش بر روند رو به رشد ضد استبدادی مردم، از جمله ترور اتابک و بمب اندازی بر کالسکه محمدعلی شاه از دیگر رخدادهای آن روزگار است. بعد از خارج شدن از تهران بی نظیرترین عملیات جنگی را علیه مستبدین و همراهی با مشروطه خواهان در تبریز به نمایش گذاشت. او و گرجی های عاشق آزادی بلای جان مستبدین شدند. بعد از مشروطه با آنکه هیچ مقام دولتی نیافت اما به ضرورت تشکیلات واقف بود و از همان روز اولی که به ایران آمد به دنبال سازماندهی زحمتکشان بود. از حوزه های کارگری در مشهد تا حوزه های اجتماعیون عامیون در تهران، تشکیل حزب دمکرات، کمیته مجازات، سر و سامان دادن به تشکیلات حزب عدالت در روسیه انقلابی تا حضور موثر در نهضت جنگل، از او عملگرایی بی نظیر ساخت. او به دلیل حضور در همه رویدادهایی که ذکرش رفت عمیقن به روحیات مردم، سطح جنبش، نیروهای رنگارنگ سیاسی واقف بود. ضرورتی که امروز هم جنبش چپ با آن روبروست و می باید به میان زحمتکشان آمده جنس جنبش را لمس کند و برایش آنگونه که واقعیت دارد، برنامه ریزی کند.
درک صحیح او از سطح جنبش و طرح نظراتش در کنگره حزب کمونیست در سال ١٢٩٩ بحث دامنه داری را باعث شد.
« بر سر خط مشی حزب در قبال جنبش جنگل و شعارهای اصلی جنبش در این مرحله، بین نمایندگان مباحث شدیدی جریان یافت. نظر سلطان زاده و هوادارانش این بود که جنبش بدون حل مساله ارضی به نفع دهقانان و مبارزه با خان ها به پیروزی نخواهد رسید. در حالی که هواداران حیدرعمواوغلی ضمن قبول این حکم معتقد بودند که مضمون مرحله ی کنونی جنبش، رهایی ملی و مبارزه با تسلط انگلستان و سرنگونی رژیم سلطنت وابسته به اوست. بنابر این فعلن نباید با پیش کشیدن مساله ارضی و تقسیم املاک بزرگ خان ها و تجار، آنان را به دشمنی با نهضت راند»
او اعتقاد داشت: «باید با تمام وسایل به امپریالیسم انگلیس ضربه وارد ساخت. اگر بتوان باید از خان ها در مبارزه با انگلیس استفاده کرد…. در مبارزه با انگلیس همه وسایل مشروع اند» یعنی جبهه ای فراگیر از میهن پرستان بر علیه استعمار.
با این درک صحیح از سطح جنبش بود که در اسفندماه ١٢٩٩ برنامه حداقل حزب کمونیست ایران در امور اقتصادی را منتشر کرد. او معتقد بود که:
«حزب کمونیست ایران به منظور از میان برداشتن فقر و فلاکت بی نظیر توده های زحمتکش کشور، اقدامات زیرین را به عنوان نزدیکترین وظیفه خود به عمل باید بیآورد: ١- ایجاد فوری راه آهن میان مراکز عمده ی ایران که در نوبت اول تبریز و تهران را به خلیج فارس و خلیج فارس را به بحر خزر متصل کند. مخارج ساختمان راهها باید از دارایی دولت تامین شود ٢- ایجاد اعتبار برای اصلاح اراضی در تمام کشور. تا دهقانان و باغداران کوچک بتوانند از دارایی دولت وام ارزان به دست آورند. ٣- تاسیس بانک های تعاونی برای ایجاد شبکه وسیعی از تعاونی های مصرف و تولید و تامین صنعتگران و پیشه وران از حیث اعتبار ارزان ٤- ایجاد فوری یک رشته شبکه های آبیاری، نهر و چاه برای سهولت رساندن آب به نواحی که اشد احتیاج را دارند. بدون چنین اقدامی صدها هزار جریب زمین کشور ما بایر و بی فایده می ماند ٥- مساعدت از طرف دولت برای ایجاد و توسعه صنایع ملی و در نوبت اول چنان رشته های تولیدی که در کشور ما تامین آنها از حیث مواد خام آسان است. مثلن پارچه بافی، شیشه گری، فلزکاری و سایر رشته های صنعتی ٦- بهره برداری از معادن نفت، نمک و انحصاری کردن آن از طرف دولت( ایران یکی از غنی ترین کشورهای نفتی است. در جنوب استخراج نفت در دست انگلیس هاست که همه ساله ١٢- ١٠ میلیون تومان نفع می برند) ٧- بهره برداری از بعضی فلزات و معادن اساسی با وسایل دولتی از قبیل آهن، مس، طلا، زغال سنگ، فولاد و غیره که در معادن کشور ما مقادیر هنگفتی از آنها را می توان پیدا کرد ٨- مقامات حزبی برای دفاع از منافع توده های زحمتکش باید به تشکیل اتحادیه در هر یک از رشته های تولیدی و ایجاد اتحادیه کارگران، کارمندان، اتحادیه شاگردان پیشه وران شهری، اتحادیه مستمندان روستایی مساعدت کنند و آنها را در شورای اتحادیه های ولایتی متحد سازند» هنوز مواردی از این برنامه موضوعیت خودرا از دست نداده است. اما آنچه او به آن می اندیشید بستر سازی برای این تحولات بود که در راس آنها ایجاد تشکیلات کارگری و اتحادیه های دهقانی را ترویج، تبلیغ و سازمان می داد.
«تقی موسوی می گوید: حزب کمونیست و حیدرخان می کوشیدند که از طریق توسعه شوراهای ده و اتکا به توده های دهقانی از ضعف نهضت جنگل جلوگیری کنند»
«حزب کمونیست به رهبری حیدرخان عمواوغلی دست به کار مهمی در میان زحمتکشان زد. تاسیس مراکز تبلیغات در شهرها، کلبه های قرائت خانه در دهات بزرگ و اتحادیه های دهقانی دایر گشت. حزب جلسات و نمایش ها و میتینگ هایی ترتیب داد و سیاست حزب را برای توده های مردم روشن می ساخت و اعمال ارتجاعی امپریالیسم انگلیس و عمال ارتجاعی حاکم بر ایران را افشا می نمود»
او خواهان بردن آگاهی و تشکیلات به میان مردم بود. سازماندهی آنان را بر روند جنبش موثر می دانست و در این راه خود پیشقدم بود. از گفتگو استقبال می کرد و در میان مردم و همراه آنان می رزمید. تجربه ای که او در معادن باکو و همراه کارگران ایرانی کسب کرده بود امروز به کارش می آمد و می دانست بدون مردم هیچ پیشاهنگی پیروز میدان نخواهد بود.
«انتشار بیانیه حزب کمونیست ایران در بهمن ١٢٩٩، به امضای حیدرخان عمواوغلی در تبریز: بیدرنگ دست به تبلیغات زده و تشکیلات صنفی را که کارگران همان صنف بوجود می آورند از نو سازمان داده، زیرا این کار برای متشکل ساختن کارگران اهمیت بسیار دارد. احساس طبقاتی را در کارگران کشور بیدار کرده و دست به تهییج آنان بزنید»
به خاطر همین خصایل و به دلیل نظرات درست و روشن بینی از روند جنبش و همچنین درک شفاف از سطح جنبش بود که، هم چپ روها و هم راستگرایان حضور او را تحمل نکرده به زندگیش خاتمه دادند.
او ایمان داشت که اتحادیه های کارگری و دهقانی نجات بخش جنبش رهایی بخش و آزادیخواهی ایران هستند. اندیشه های او در سال ١٣٠١ با فراگیر شدن اتحادیه های کارگری در تهران، رشت، انزلی، تبریز او را دوباره مشعل دار زحمتکشان نمود.
«حزب کمونیست ایران در تهران به یک گروه سوسیال دمکرات که از سال ١٢٨٨ در این شهر فعالیت می کرد متکی بود. اتحادیه های کارگری که از سال ١٢٩٢ در تهران وجود داشتند تحت نظر حزب کمونیست ایران، اتحادیه مرکزی کارگران ایران را که دارای ٤٤ اتحادیه کارگری بود را، به وجود آوردند»
«اسناد وزرات امور خارجه انگلیس می نویسد که : ١٢٦٠ تن از صنعتگران و کارگران اعضای حزب سوسیالیست بودند و در چندین اتحادیه سازمان یافته بودند: اتحادیه کارگران چاپخانه ها با ٣٠٠ عضو رییس جهانگیر، اتحادیه ناشران با ٤٠ عضو رییس ناصر سیف، اتحادیه بنایان با دویست عضو رییس حسین معمار، اتحادیه حمامی ها با ١٠٠ عضو رییس استاد حسین، اتحادیه چکمه دوزان با ٢٠٠ عضو رییس عبدالکریم، اتحادیه کرایه نشینان با ٥١٠ عضو رییس فرخی یزدی (ناشر روزنامه افراطی طوفان)»
باشد که فرزندان راستینی برای جنبش کارگری و فرزندان خلفی برای تو باشیم حیدرخان عمواوغلی.
مازیار گیلانی نژاد
٢٧ خرداد ١٣٩٩
منابع:
١-پیدایش حزب کمونیست ایران نوشته تقی شاهین چاپ تهران ١٣٢٦
٢-اسناد تاریخی جنبش کارگری سوسیال دموکراسی و کمونیستی ایران جلد) نوشته خسروشاکری
٣-اتحادیه های کارگری و قانون کار در ایران ویلم فلور
٤-گذر از طوفان ها رحیم رییس نیا – انتشارات دنیا چاپ اول ١٣٦٠
٥-حیدرخان عمواوغلی نوشته اسماعیل رایین چاپ دوم ٢٩/٨/١٣٩٢ انتشارات موسسه تحقیق رایین چاپخانه مازگرافیک
٦-اولین جمهوری شورایی نهضت جنگل نوشته دکتر شاپور رواسانی چاپ سوم چاپخانه پژمان انتشارات چاپخش
٧-بازخوانی گوشه هایی از تاریخ حاضر ایران نوشته پرویز بابایی چاپ اول چاپ نوبخت انتشارات روزآمد