برشی از مبارزات آموزگاران! مازیار گیلانی نژاد

اولین داده های تاریخی از آموزگاران بر می گردد به تشکیل اتحادیه های کارگری در سال ١٢٩٧ که در پایان آن سال اتحادیه معلمان تهران تشکیل می گردد. میرزاحسین خان امید نماینده اتحادیه معلمین می شود.

شکراله مانی می نویسد: تشکیل اتحادیه های نانوایی، آموزگاران، کارمندان پست و تلگراف، خیاطان، کفاشان. در این سال یازده اتحادیه تشکیل شد. البته همه اتحادیه های تهران به صورت منظم تشکیل نیافته بود و بعضی از آنها دارای صندوق نبودند و حق عضویت دریافت نمی شد.

در کنگره حزب کمونیست ایران در سال ١٢٩٩ یکی از مفاد برنامه اش پیگیری و تشکیل اتحادیه ها را گنجانده بود. سازمان آذربایجان حزب کمونیست ایران در بوجود آوردن اتحادیه های کارگری و اتحادیه های معلمان و روشنفکران در تبریز و شهرهای دیگر آذربایجان نقش فعالی داشت.

دیماه ١٣٠٠ اولین اعتصاب آموزگاران در تهران شکل گرفت که به علت پرداخت نشدن شش ماه از حقوقشان بود. در این اعتصاب تیمورتاش به آموزگاران در مجلس شورای ملی توهین کرد که متعاقب آن در تاریخ ٢١/١٠/١٣٠٠ روزنامه حقیقت در جواب تیمورتاش نوشت: ما استخوان پوسیده یک معلم را به صد نفر از امثال شما نمی فروشیم.

تظاهرات دانش آموزان به حمایت از اعتصاب معلمین خود نیرویی را نوید می داد که نه تنها حقوق صنفی خود بلکه سیاست های فرهنگی دولت را نیز به چالش می کشید. دانش آموزان با پارچه سیاه رنگی که روی آن نوشته شده بود:« احتضار معارف، حمل کرده، در میدان توپخانه فریاد کشیدند، زنده باد معارف » تظاهراتی را در میدان توپخانه سازمان دادند.

اما کار به همین جا ختم نشد و آموزگاران تهرانی برای اینکه وضعیت پرداخت حقوقشان مشخص شود در شهریور ١٣٠١ تحصنی سازمان داده برای تامین بودجه خود در دولت. دولت مجبور گشت دستوری این چنین بدهد.«نامه دولت که همه ماهه در هشتم ماه فرنگی مبلغ ٨٠٠٠ تومان از عایدات گمرکات به مدارس پرداخت شود و حقوق معوقه بطور استهلاک تادیه گردد» معلمین متقاعد شده در سرکلاس ها حاضر شدند. در همین سال در ١٨ فروردین ١٣٠١ اتحادیه معلمین تبریز تشکیل می شود. متعاقب آن پیام تبریک اتحادیه معلمین تهران توسط حسین امید، ابوالقاسم رجایی، ابوالفضل لسانی به اتحادیه معلمین تبریز مخابره می شود.« رفقای محترم! تشکیلات مقدس صنفی شما و ما تمام علاقمندان به سعادت کارگری و رنجبری را امیدوار ساخته، لذا احساسات پاک شما را با صدای متحد تبریک و تقدیس می گوییم. تشکیلات ما نیز در اثر زحمات چند ساله رو به تنظیم و ترتیب می رود. بزودی شما از تاریخچه اتحادیه و فهرست مقاصد و نظامات داخلی و خط مشی معلمین مرکزی مستحضر داشته و ارتباط عقاید از نقطه نظر اتحاد افکار و پیشرفت مقاصد برقرار و تحکیم خواهد شد»

با روی کار آمدن رضاخان و حمله به اتحادیه های کارگری و دستگیری نمایندگانشان، اتحادیه آموزگاران نیز فعالیتش زیرزمینی می شود. در گزارش به جنبش سندیکایی در کنگره چهارم بین المللی سندیکاهای سرخ توسط کارگر چاپخانه رضاقلی عبداله زاده (سیفی) به تاریخ ١٤ فروردین ١٣٠٧ مى خوانیم:« مهمترین آنها اتحادیه کارگران چاپخانه هاست ( کتب)، اتحادیه کارگران پست و تلگراف و تلفن، داروسازان، کارگران قورخانه (اسلحه سازی)، چیت سازی، معلمین، کفاشان، که به همان اندازه پیگیر نیستند. عضویت کارمندان دولتی در سندیکاها موقوف است» این ممانعت، آموزگاران مبارز را از پای ننشاند و آنان به مبارزات خود ادامه داده تا اینکه برای اولین بار در ١٩ اسفند ١٣١٣ « قانون شرایط کار معلمان در دانشسراهای آموزگاران» به تصویب رسید.

متاسفانه در همین سالها بسیاری از آموزگاران خلاق و نواندیش و مبارز از کار اخراج شدند. کافی است به دوران زندگی نیما یوشیج و همسرش عالیه خانم جهانگیر که در کسوت آموزگاری به آستارا رفته اند(١٣٠٩) نوشته هادی راشد، نظری بیاندازیم تا سختی کار و فعالیت کاسه لیسان برای اخراج این دو آموزگار نواندیش را درک کنیم.

فعالیت ادامه دارد . به همت رضا روستا، علی کباری، امیرخیزی در سال ١٣٠٩ اتحادیه معلمین رشت در خفا پایه گذاری می شود و در همین سال در مشهد نیز اتحادیه معلمین با بنیان گذاری پروین گنابادی شروع به کار می کند.

با فرار رضاخان در شهریور ١٣٢٠ و باز شدن فضای سیاسی فعالیت های صنفی دوباره رونق می گیرد. اتحادیه های معلمان در شهرهای تهران، تبریز، اصفهان و شیراز جانی دوباره یافته و در مهر سال ١٣٢٥ با پیوستن چهار اتحادیه کارمندی به شورای متحده مرکزی زحمتکشان ایران: سندیکای مهندسان و تکنسینها، اتحادیه معلمان و کارکنان آموزشی کانون وکلا، انجمن پزشکان و دامپزشکان و اتحادیه کارکنان شرکت نفت، شکل نوین با همبستگی و قدرت بیشتری به نمایش گذاشته می شود.

اسفند١٣٢٥- معلمان مدارس ابتدایی برای ترمیم حقوق خود دست از کار کشیدند و معلمان دبیرستانی نیزبه حمایت ازهمکاران خود برخاستند.

٢٥/١/١٣٢١- اعتصاب پنج روزه معلمان برای افزایش حقوق و صدور قطعنامه توسط دانش آموزان در حمایت از آموزگاران خود.

این شکل از همبستگی که دانش آموزان از آموزگاران خود حمایت کرده و حتا قطعنامه صادر کنند نوید بخش دوران تازه ای از مبارزات بود.

مبارزات صنفی و سیاسی آموزگاران تحت لوای شورای متحده مرکزی زحمتکشان، با توانی قدرتمندانه به پیش می رود تا به آنجا که در مبارزات ملی شدن نفت و طرد نخست وزیر روباه صفت، قوام السلطنه، نقش تاریخی خود را به همراه دیگر زحمتکشان ادا می کنند. این مبارزات به پرورش کادرهای ارزشمندی که کار صنفی را در کنار کارهای سیاسی فرا گرفتند و از تیغ مرگبار کودتای ٢٨ مرداد جان سالم به در بردند، باعث شد تا کانون فرهنگیان تهران را در باشگاه مهرگان بنیان گذاشته و اعتصاب شکوهمند ١٢ اردیبهشت سال ١٣٤٠ را رقم زنند. این اعتصاب آن چنان شاه و ساواک و چشم و گوش های بی مقدارشان را در اداره فرهنگ متعجب کرده بود که دست به جنایتی شنیع زده و دکتر ابولحسن خانعلی را در پیش چشمان هزاران فرهنگی با گلوله رئیس کلانتری بهارستان، سرگرد ناصر شهرستانی می کشند. آنچه پس از آن اتفاق افتاد اعتراضی بی سابقه ای بود که ظهور کرد. فرهنگیان به پلیس حمله کرده آنان را از میدان بدر کردند. نعش دکتر خانعلی چون پرچمی افراشته از دست گزمگان و کاسه لیسانی چون محمد درخشش به در آورده و پس از آنکه در بیمارستان بازرگانان مرگ حتمی او اعلام شد به مسجدی در حوالی چهارراه سیروس برده و تا شب به مراقبت از این نماد آزادیخواهی پرداختند. همان شب فعالین کانون معلمین تهران در مسجد تصمیم به برگزاری وداعی باشکوه گرفتند و با ارتباط گرفتن با سندیکای کارگران چیت سازی تهران، سندیکای کارگران کوره پزخانه ها و بسیاری از فعالین کارگری در جنوب شهر، وداعی تاریخی و سیلی سختی به دستگاه پلید شاهنشاهی زدند. وداع که با حضور دهها هزار نفری مردم از سرچشمه تهران تا چهارراه سیروس شروع شده بود تا قبرستان ابن بابویه ادامه یافت. ساواک و ارتش عاجز مانده از آنکه بتوانند جسد دکتر خانعلی را بفرموده شاه، به نمایشی تبدیل کنند تنها به تماشاگرانی بهت زده تبدیل کرد. پیکر دکتر خانعلی به این دلیل به ابن بابویه برده شد که هم جان باختگان ٣٠ تیر در آن خفته بودند و هم جمعی از افسران آزادیخواهی در آن آرام گرفته بودند. او در کنار شهدای گمنام ٣٠ تیر و آزادیخواهان به آغوش سرزمین مادری رفت.

پس از این واقعه و ١١ روز استقامت آموزگاران بالاخره مجلس تصویب نمود: «برابر شدن حقوق معلمین با حقوق مهندسین»

رژِم که خود را بازنده احساس می کرد برای آنکه بتواند اعتراضات معلمین را مهار کند با تعویض علی امینی با شریف امامی و وزارت دادن به محمد درخشش و اعلام ١٢ اردیبهشت روز معلم، اعتراضات مستقل صنفی را به گلایه هایی به محضر شاهانه تبدیل نمود.

تاریخ قاضی شرافتمندی است. امروز نام های اهریمنی چون علی امینی، مهندس شریف امامی، محمد درخشش، محمدرضا پهلوی، سرگرد ناصر شهرستانی در کجای تاریخ قرار دارند، و دکتر ابوالحسن خانعلی که نماد شرافت معلمی است و در دل میلیونها انسان قرار دارد کجا.

بر شهدای خود نظرمی افکنیم و افتخار می کنیم که رهرو چنین انسانهایی هستیم.

روز معلم بر آموزگاران نور و روشنایی شادباش

مازیار گیلانی نژاد

اردیبهشت ١٣٩٩

منابع:

١-پیدایش حزب کمونیست ایران نوشته تقی شاهین چاپ تهران ١٣٢٦

٢- شوق یک خیز بلند نوشته جلیل محمودی ناصر سعیدی

٣- اسناد تاریخی جنبش کارگری سوسیال دموکراسی و کمونیستی ایران (٤ جلد) نوشته خسروشاکری

٤- تاریخچه نهضت کارگری در ایران نوشته شکراله مانی

٥- اتحادیه های کارگری و قانون کار در ایران ویلم فلور

٦- بازخوانی اسناد زندگی نیما در آستارا نوشته هادی راشد