از پیروزی انقلابی که قرار بود دست های پینه بسته سند باشند و کارگران قبل از خشک شدن عرقشان حقوق خود را دریافت کنند، ٤ض سال گذشت. ٤١ سالی که توام با وعده هایی برای بهبود وضعیت مردم همچنان ادامه دارد. بر مردم و سرزمین مان چه رفته است؟
کارگران نفت که مبارزترین و متشخص ترین قشر طبقه کارگر و مایه غرور زحمتکشانند امروز ٦ ماه به ٦ ماه دستمزدی نگرفته و به گدایی افتاده اند.
دهقانان برای رقابت با برادران کارگرشان و برای فروش نیروی کاری ارزان تر به شهرها هجوم آورده و در بیغوله ها و بدترین شرایط زندگی می کنند.
شرکت هفت تپه که روزی مایه مباهات خاورمیانه بود با کارفرمایانی عقب مانده روبروست که برای دفترکارشان چند صدمیلیون خرج می کند ولی برای ندادن بیمه تامین اجتماعی کارگران بازنشسته به جان آمده، دست به دامن پلیس امنیت می شود تا حق قانونی کارگر را ندهد و کارگران معترضش را دسته دسته تحویل دستگاهی می دهد که فقط کارگران در آن محکومند.
کارگر فولاد با خانواده اش به خیابان می آید و کار و نان می خواهد اما پاسخش زندان است و اخراج.
صنایع ماشین سازی ما مانند هپکو، ماشین سازی تبریزو اراک، تراکتورسازی تبریز که روزی اعتبار صنعت کشور به شمار می رفتند پاره پاره خصوصی سازی آقازادگان شده، کارگران دیروزی و بازنشسته امروزی که به صندوق آینده ساز زوری وارد شده بودند، امروز با جیب های خالی و چشمانی منتظر به حساب های خالی سر زده و با دلی غمگین و نگران آینده ای بدون چشم انداز منتظر مستمری حقیرانه خود هستند که به حسابشان ریخته شود.
دستورات صندوق بین المللی پول که از دهه هفتاد برای نابودی صنعت و طبقه کارگر برنامه ریزی و اجرا شد یک هدف را دنبال می کرد: بی شخصیت کردن طبقه کارگر، مایوس نمودن از مبارزه، تن دادن به هر زورگویی و از همه مهمتر نداشتن سندیکا تا بتوانند هر بلایی که خواستند بر سر طبقه کارگر بیاورند.
آنچه مدیران صندوق بین المللی پول و ایادی ایرانی شان نمی خواهند باور کنند قدرت طبقه زحمتکش است. امروز از پاریس تا لبنان، عراق، هند، شیلی و ایران به نئولیبرالیسم نه می گویند. اعتراضات دیماه زحمتکشان دلیلی بر این گفتار است. اگر تا دیروز این طبقه متوسط بود که اعتراضات را سردمداری می کرد، ندای دیماه مُهر و نشان زحمتکشان را داشت.
شاید بتوان سندیکاهای کارگری را سرکوب و کوشندگانش را زندانی و حتا چنان لنگ زندگی روزمره گذاشت تا مایوس و ناتوان شوند اما علم تحولات اجتماعی می گوید تضاد کار و سرمایه کار خودش را خواهد کرد.
کار، نان، سندیکا پرچم بیش از ١١٣ سال تلاش و مبارزه زحمتکشان ایران است و توانسته سرمایه داری را قدم به قدم به عقب نشینی وادار کند. در ١٠٠ سال پیش ساعت کار، بازنشستگی، تامین اجتماعی آرزوهایی دست نیافتنی بود. شاید کوشندگانی که در پس تاریخ یکصدسال پیش مبارزه می کردند تصویری از سازمان تامین اجتماعی و وزارت کار نداشتند اما آن را لازم و حتمی برای زحمتکشان می دانستند و جان عزیزشان را در این را فدا کردند.
ما بر خلاف مشاورین سرمایه داری به قانون مند بودن روند تاریخ معتقدیم و می دانیم پیروزی در کف ماست. دنیا با دستان و همت ما می چرخد و اتحاد ما نابود کننده هر ستمی است. دیر نیست صبح پیروزی.
برافراشته تر باد پرچم اتحاد و همبستگی کارگران
هیات تحریریه پیام سندیکا