درتاریخ 3/10/1352 طبقه ایران یکی ازفرزندان فداکارخود راازدست داد. علی امید از اولین اعضای اتحادیه مخفی کارگران نفت جنوب درسال 1304 بود.با تلاش های بی وقفه او و همکارانش،و با آگاهی بخشی به زحمتکشان صنعت نفت،اتحادیه مخفی کارگران نفت جنوب درمیان کارگران گسترش یافت. درنیمه شب آبان 1306 درگردهمایی کارگران نفت که با حضور 200 نماینده کارگران تشکیل شد،اتحادیه تصمیم گرفت: «سازمان خودرا گسترش دهد،کلوبهای کارگری وتعاونی تشکیل داده،علیه جریمه هاوکتک زدن هاودشنام دادن هاوعلیه سیاست تبعیض درشرکت انگلیسی نفت درمیان ملیت ها اقدام کنند.» درمرامنامه اتحادیه کارگران نفت :«وادارنمودن شرکت به پرداخت بیمه بیکار،پیری،حوادث وغیره،برسمیت شناختن حق اعتصاب واجتماعات کارگران- مقابله باتنبیه بدنی کارگران- تلاش برای تاسیس باشگاههای ورزشی» دیده می شود.
در13/2/1308 اعتصاب کارگران تصفیه خانه آبادان شروع شد که درآن 14هزار کارگرشرکت داشتند. این اعتصاب ازساعت 8صبح به دعوت اتحادیه مخفی کارگران نفت به رهبری علی امید،رحیم همداد، رمضان کاوه، حسن علی ثابت،یوسف افتخاری، وفایی سازماندهی شده بود،که با پیوستن کارگران بیکارشکلی دیگریافت.خواسته های اعتصابیون:«بالا بردن دستمزدها تاسطح 15 درصد،برسمیت شناختن اتحادیه کارگران و جشن اول ماه مه،دخالت دادن کارگران ونمایندگانشان در امور اخراج کارگران و استخدام آنان،هفت ساعت کاربرای جوانان کمتراز 18 سال بود.»فردای روز اعتصاب با دخالت نیروهای نظامی انگلیس سرکوب اعتصاب کارگران پالایشگاه آبادان آغاز شد.پنج هزار کارگراخراج، 150 کارگرزخمی، 200 کارگربازداشت شدندکه ازجمله بازداشت شدگان:علی امید،رحیم همداد،یوسف افتخاری بودند،که تا مهر سال 1320 تحت شرایط بسیاربد درزندان رضاشاهی باقی ماندند و با فرار رضاخان دیکتاتوراز ایران،مالکان اصلی این سرزمین اززندان آزادشدند.علی امید و رحیم همداد به جنوب بازگشته دوباره کارسندیکایی را از سر گرفتند. علی امید ودوستانش پس ازرهایی اززندان تلاش بی شائبه ای رابرای دستیابی به مطالبات ورفاه وآسایش کارگران ازپی گرفتند.در 20/4/1325 پس ازبرگزاری سومین جلسه نمایندگان شورای متحده کارگران وزحمتکشان نفت جنوب ونمایندگان شرکت انگلیسی نفت برای تعیین حداقل دستمزد،کارگران نه تنها با لغو وعده شرکت انگلیسی نفت در رابطه با پرداخت دستمزد روزهای جمعه مواجه شدند،بلکه دستگیری رهبران کارگری ازجمله علی امید و رحیم همداد که به مذاکره دعوت شده بودند،خشم طبقه کارگر و اعتصاب کارگران بندرمعشور، آغاجاری، آبادان واهوازرابدنبال داشت،واعتصاب عمومی درشرکت انگلیسی نفت اعلام شد.این اعتصاب بزرگترین اعتصاب درخاورمیانه شمرده می شد. 65 هزارنفردراین اعتصاب شرکت کردند که این شامل 50 هزار کارگر و کارمند دفتری شرکت نفت، 200 تکنسین هندی درپالایشگاه آبادان، هزارآتش نشان،راننده کامیون ،رفتگر،کارگرراه آهن، کارگران نساجی، دانش آموزان دبیرستان ها،صدها مغازه دار،آشپز، راننده ومستخدمان خانواده های اروپایی نیزمی شد.در23/4/1325 ساعت 6 بامداد اعتصاب کارگران آبادان تحت رهبری شورای متحده کارگران و زحمتکشان جنوب که درراس آن علی امید قرارداشت،آغازگردید.ترات سرکنسول انگلستان درجنوب اقرار کرد که «اعتصاب بطرزشگفت آوری خوب سازمان یافته ومنظم بود.هنگامی که کارگران دست ازکارکشیدند، نزدیک به هزارتن ازآنان به توزیع جزوه هایی پرداختندکه علل اعتصاب رابه اختصار توضیح می داد:دستمزدروزهای جمعه،گماردن نماینده کارگران در کارگاه ها برای حل وفصل اختلافات میان کارگران وشرکت نفت انگلیسی، افزایش سالانه دستمزدها، وسایل نقلیه برای کارگرانی که ناگزیرند ازخانه هایشان تامحل کارچندین کیلومترپیاده روی کنند.» درشب 23 تیر 1325 حمله خونین به کارگران آغازشد. 200 نفر از عشایرعرب به همراه سربازان با هفت تیروتفنگ به گاردهای محافظ شورای متحده کارگران وزحمتکشان که مسلح به چوبدستی بودند،حمله ور شدند.دراین حمله 50 نفرکشته و165 نفر نیز زخمی شدند.پس از اعتصاب علی امید برای همیشه ازخوزستان به تهران تبعید شد.علی امید هرچند به تهران تبعید شد اما تا آخرین روز حیاتش از مبارزه برای کسب حقوق زحمتکشان دست نکشید،وحتاپس ازکودتای 28 مرداد سال 32 به زندان رفت.
طبقه کارگر پیکارجوی ایران باید گذشته خود را بدرستی بشناسد و بداند که گذشته ای دردناک و درعین حال افتخارآمیز دارد.هر لقمه نانی که امروز ازگلوی فرزند کارگر پایین می رود و هر کلمه ای که او در دبستان می آموزد حاصل سالها نبرد خونین وتلاشی پردرد و رنج است. درگذشته ای نه چندان دور در کشورما بکار بردن کلمه «کارگر»ممنوع بود.می گفتنداین کلمه «کمونیستی»است.می بایست بجای آن کلمه«عمله وعمله جات»را بکار برد.تا اوایل 1320 هنوزبقایای سانسوررضاخانی به کلمه «کارگر» ایرادمی گرفت.البته سخن برسرکلمات نیست، بر سر محتوای آنهاست.تاقبل ازتشکیل سندیکاهای کارگری و مبارزات درخشان آن درجامعه ایران،کارگران انسان به حساب نمی آمدند.هیچ قانونی از حقوق آنها حمایت نمی کرد.هیچ سازمان وموسسه ای مدافع این طبقه وجود نداشت. رهبران واعضای اتحادیه های کارگری که مدافعین راستین طبقه کارگربودند،درزندانهای رضاخانی بسرمی بردند.هیات حاکمه فئودال – سرمایه داری ایران که جنبش کارگری را کوبیده بودند،می کوشیدند کارگران را تحقیرکنند و شخصیت آنان را بشکنند.اصرارآنان در بکار بردن کلمه «عمله» بجای کارگر از همین جا سر چشمه می گرفت. در پشت سرکلمه عمله هزار نوع تحقیر و تخفیف خوابیده بود.صاحبان موسسات تولیدی ومقامات دولتی مدافع آنان،حق خود می دانستند که با کارگر–عمله مانندحیوانات رفتارکنند،توهین،ناسزا و تحقیر نسبت به کارگران امری عادی بود.تنبیه بدنی رواج داشت، فرزندان کارگران به دبستان راه نداشتند،از بهداشت خبری نبود.دستمزدها به قدری نازل بود که شکم فرزندان کارگررا با نان خالی هم سیرنمی کرد.البته امروزهم وضع طبقه کارگرایران درخشان نیست.امروزهم سطح زندگی کارگران به مراتب پایین ترازآن است،که باید باشد.زمانی که دراوایل سالهای 1320 برای نخستین بارشعار«نان برای همه،فرهنگ برای همه،بهداشت برای همه»مطرح شد، اوضاع صد بار بدتراز امروز بود.بسیاری از نمایندگان طبقات حاکم درقبال این شعار با تعجب ووحشت می گفتند: «مگرممکن است؟مگرخداپنج انگشت رابه یک اندازه آفریده؟ چگونه ممکن است نان،فرهنگ،بهداشت برای همه باشد؟»
تاسال 1325 هیچ قانونی برمناسبات کارگروکارفرماحکومت نمی کرد. نظمی دردستمزدها، ساعات کار، مرخصی، بیمه و بازنشستگی وجود نداشت. چنان که گفتیم امروز، زندگی کارگران ایرانی هنوزازسطح مطلوب،بسیار فاصله دارد.اما اشتباه است اگر یک لحظه فراموش کنیم که همین یک لقمه نان هم که از گلوی فرزندان کارگرپایین می رود،همین یک روز تعطیلی هفتگی که کارگر می توانددر کنار زن و فرزند خود باشد، همین به مدرسه رفتن کودکان کارگرو….همه وهمه ی اینها به بهای نبرد طولانی طبقه کارگر زیر رهبری سندیکاهای کارگری،بدست آمده است.سندیکاهای کارگری رابه دلیل اینکه در مبارزات کارگری و دفاع ازحقوق زحمتکشان ونبردعلیه استعمارواستبداد در صف نخست بوده، بارها به محاکمه کشیده اند.مبارزان سندیکایی سالها در زندان و تبعیدگاهها به سر برده اند.علی امیدها امروز درمیان ما نیستند،اما پرچم پُرافتخارنهضت کارگری ایران همچنان دراهتزازاست ودراهتزاز خواهد بود. «اتهام مااین است که مدافع منافع کارگرانیم.ما به این اتهام افتخار می کنیم»