امسال هم مانند سالهای گذشته، در هفتههای میانی آذرماه، به مناسبت 16 آذر، روز دانشجو، شاهد گرم شدن فضای سیاسی کشور بودیم. مراسم سخنرانی در دانشگاههای تهران و شهرستانها که در آنها چهرههای سیاسی جناحهای مختلف حضور داشتند، منعکس کنندهٔ فضای سیاسی سالهای اخیر در کشور بود. بر اساس گزارشهای مطبوعات رسمی کشور و رسانههای برونمرزی، در تعدادی از این مراسم، و از جمله مراسم انجام شده با حضور و سخنرانی رئیسجمهور در دانشگاه تهران، یا در مراسم دیگر با حضور مقامهای سیاسی که در نهادهای دولتی مسئولیتهایی دارند یا به نوعی به حاکمیت وابستهاند، مطالبات مهم مردم و جوانان در برههٔ کنونی برای برطرف کردن مشکلات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی کشور مطرح شد. امّا در برخی از مراسم دیگر، تشنّج غلبه داشت.
در بین سخنرانیهایی که انجام شد، سخنرانی حسین شریعتمداری، مدیر مسئول روزنامهٔ کیهان، و تشنّجی که در آن نشست ایجاد شد، بازتاب بیشتری در رسانهها پیدا کرد. مدت کوتاهی پس از پایان این مراسم، بیبیسی فارسی به تشنّج در دانشگاه تهران پوشش خبری وسیعی داد. با اندکی جستجو در فضای رسانهیی داخل و خارج از کشور میشد بهروشنی دید که نوع خبررسانی و پوشش خبری در ارتباط با این نشست، متأسفانه رویکردی مشابه با بیبیسی فارسی را دنبال کرده است. ما در اینجا در صدد آن نیستیم که به محتوای سخنان حسین شریعتمداری که در مخالفت با رخدادهای تأسفانگیز پس از انتخابات ریاستجمهوری سال 1388 ایراد کرد، بپردازیم. موضعگیری سیاسی حسین شریعتمداری در ارتباط با تحولات سیاسی ایران، و بینش وی، نزد همگان آشکار است و بارها و بارها شاهد چنین موضعگیریهایی در سرمقالههای کیهان به قلم ایشان بودهایم. با توجه به این پیشینهٔ فکری حسین شریعتمداری قابل انتظار بود که چنین سخنانی باز هم از طرف وی بیان شود. امّا نکتهٔ مهم و مغفول مانده در این زمینه، بیتوجهی به فرصتهایی است که میتوانست برای خارج کردن جنبش اجتماعی در کل، و جنبش دانشجویی بهویژه، از حالت انفعال و سکوت مورد بهرهبرداری هوشمندانه قرار گیرد.
از زمان روی کار آمدن دولت حسن روحانی این انتظار به وجود آمد که بر پایهٔ وعدههای ایشان و وزیران کابینهٔ ایشان، رویکردهای جدیدی در دانشگاههای کشور برای تخفیف فشار به جامعهٔ دانشگاهی در پیش گرفته شود. این وعده اتفاقاً از جمله مواردی بود که آقای رئیسجمهور در جریان مبارزات انتخاباتی خود بر آن تأکید کرده و انگشت گذاشته بود؛ امری که اکنون پس از یک سال و نیم که از آن انتخابات میگذرد، هنوز هم با چالشهایی جدی روبرو است. از این منظر، بدنهٔ جنبشهای دانشجویی میبایست که با ارزیابی هوشمندانهای، با اتکا به نیرو و توان خود، از شرایط و مناسبات موجود استفادهٔ بهینه میکرد. فعالان سیاسی طیفهای گوناگون نیز بهجای اتخاذ سیاستی که به جنبش دانشجویی کمک کند، با بزرگ کردن خبرهایی که موضوع مهم در آنها انعکاس تنش و تشنّج در جریان سخنرانی مذکور بود، متأسفانه نهفقط هیچ کمکی به پیشبرد هدف و خواستهای دانشجویان نکردند، بلکه زمینهٔ بهانه دادن به دست نیروهایی را فراهم آوردند که خواستار هرچه محدودتر کردن فضا برای فعالیتهای مستقل دانشجویی هستند. به نظر ما، برخورد دانشجویان و سر دادن شعارهای اعتراضی در هنگام سخنرانی تحریک آمیز و عمدی حسین شریعتمداری، و فراهم آوردن فضای تشنّج، دقیقاً در سمتوسویی سوق پیدا کرد که طالبانِ فشار بیشتر بر جنبشهای اجتماعی در کشور به دنبال آن هستند. به نظر ما، منطقیتر آن بود که دانشجویانی که مخالفِ تفکر اشخاصی مانند حسین شریعتمداری هستند، ضمن اجازه دادن به سخنران برای بیان نظرهای هرچند تکراریاش، و با خویشتنداری در مقابل سخنان تحریکآمیز ایشان، در یک فضای آرام و بدون تنش و با طرح سؤالهای چالشی، ضمن بیان دیدگاههای خود، از فضای به وجود آمده برای تدارک گامهای بلندتر و قدرتمندتر استفاده میکردند. امّا چنین برخورد ضروری مهمی در جریان سخنرانی مذکور اتفاق نیفتاد. متأسفانه فضای حاکم در کشور بر اساسی بنیانی نهاده شده است که از رشد و گسترش نهادهای مدنی بهشدت جلوگیری میشود. همین امر آسیبهای متعددی به بدنهٔ این نهادها و جنبشها وارد آورده است، و جنبش دانشجویی به دلیل جوان بودن، حسّاس بودن و احساسی برخورد کردنِ برخی از فعالان آن، گاهی در دام حساب شدهای میافتد که آسیبپذیری این جنبش را دوچندان میکند. در اینجا نقش دیگر نحلههای فکری را نیز که در قالب گروه، سازمان یا حزب سیاسی، یا فعال سیاسی، به اینگونه رویدادها واکنش نشان میدهند، باید مورد توجه قرار داد. در نوع برخورد این نحلههای فکری معمولاً شاهد سیاستی بودهایم که نسخهبرداری ناشیانه و بدون تفکر از بیبیسی فارسی نقش غالب را در آن داشته است. ایجاد فضا برای فعالیتهای مدنی، بهخصوص در میان دانشجویان، نباید منوط به حضور نیروهای سیاسی معیّنی باشد. نفس حضور حسین شریعتمداری، صرفنظر از تفاوتهای نظری و موضعگیریهای سیاسی او با دانشجویان، خود میتوانست فرصت مغتنمی برای دانشجویان باشد. به نظر میرسد که در چنین برخوردی که شاهد آن بودیم، باز هم گروههای فشار مخالف با فعالیتهای مستقل و آزادیخواهانهٔ دانشجویی پیروز میدان بودند، و برای فعالان مدنی و از جمله فعالان سندیکاهای کارگری اکنون این سؤال پیش میآید که چگونه میتوان این کجرَوی را ترمیم کرد؟ با اینکه چند روزی از این ماجرا گذشته است، اما ما متأسفانه به کرّات و دفعات متعدد شاهد مقالهها، نوشتهها و اظهار نظرهایی هستیم که اگرچه ظاهراً در حمایت از دانشجویان منتشر میشوند امّا همچنان روند مخرّب کنونی را ادامه میدهند. تأمل بر مقالهٔ روزنامهٔ «وطن امروز» روشنگر دیدگاه ما در این ارتباط است. روزنامهٔ «وطن امروز»، 27 آذر، در مقالهای با عنوان «دانشگاه دوباره جولانگاه اغتشاشگران و هتّاکان می شود؟» نوشت: «روز دوشنبه حسین شریعتمداری به دانشگاه تهران رفت تا در برنامهای که بسیج دانشجویی تدارک دیده بود، سخنرانی کند؛ برنامهای با عنوان «1811 روز مطالبه، یادمان خروش انقلابی علیه فتنهگران». اما اعضای انجمن اسلامی معلومالحال دانشگاه تهران که شاخهای از طیف غیرقانونی علامه هستند، تلاش کردند سالن را به هم بریزند، کاری که با فحاشی و کتک زدن چند عکاس و مسئول برنامه از سوی آنها تکمیل شد… آنچه امروز در حال وقوع است اتفاقی است که عیناً بعد از 2 خرداد 76 هم شکل گرفت؛ جریانی که با شعار آزادی بیان شروع شد اما به هرجومرج و آشوب ختم شد.» روزنامهٔ «وطن امروز» در ادامه با شرح وقایع دانشجویی در سالهای گذشته نتیجه میگیرد که: «یک هفتهٔ اخیر برگی از همین اقدامات بود که اگر با آن برخورد نشود ممکن است خاطرات تلخی که قسمت اندکی از آن بازگو شد دوباره تکرار شود.»
جنبشهای مدنی کشور برای پوستاندازی و ادامهٔ هدفمند و وسیع فعالیتهای مدنی نیاز مبرم به سیاستهایی دارند که مبتنی بر واقعیت موجود و شرایط حاکم بر جامعه باشد. پوشش خبری نشست دانشجویان با حضور حسین شریعتمداری به شیوهٔ بیبیسی فارسی، که دانسته یا ندانسته فضای تنش را به نوعی تأیید میکند، پیامدهای مخرّبی دارد که دامنگیر همهٔ فعالان مدنی خواهد شد. تدوین و اتخاذ سیاستهای واقعبینانه نیاز مبرم جنبشهای مدنی در ایران است.
فعالان جنبش سندیکایی کشور با علم به اهمیت ادامه و گسترش فعالیتهای مستقل دانشجویی و ارزش نهادن به نقش ترقیخواهانهٔ این جنبش در صد سال گذشته و در فرازهای تعیین کننده جامعه بهمثابه پیشقراول جنبشهای مدنی در ایران، آمادگی خود را برای بحث و همفکری راهگشایانه با هدف اعتلای جنبش مدنی در کل اعلام میکند. در امر حیاتی ساختمان یک جامعهٔ دموکراتیک، آزاد، مرفه، صلحآمیز، که در آن عدالت اجتماعی حاکم باشد، همهٔ اجزای جنبش مدنی متحدند و ضروری است که در اتحاد با یکدیگر عمل کنند.
احمد کارگر فلزکار