مذاکرات دستمزدی به بن بست خورده است و وزارت کار تمایلی به افزایش مناسب دستمزد ندارد و به همین دلیل مذاکرات شورای عالی دستمزد را فرسایشی کرده است. از سوی دیگر نمایندگانی که در روی صندلی های کارگری نشسته اند نمی خواهند از توان و ظرفیت کارگری برای پیشبرد خواسته های زحمتکشان استفاده ببرند و همه چیز را در مذاکره خلاصه کرده اند. این درحالی است که اسماعیل بخشی، سپیده قلیان، جعفرعظیم زاده زیر فشار پلیس سیاسی روزگار تلخی را می گذرانند.
این دو مقایسه به این دلیل است که حاکمیت می خواهد توان جنبش کارگری را هم با ارعاب و هم در وزارت کار با فرسایشی کردن تعیین مزد در آخرین روزها به یاس بکشاند.
وقتی نماینده ای که روی صندلی کارگری نشسته و نمی تواند هم توان با جنبش کارگری از دستمزد مناسب دفاع کند و کارفرما و دولت را به چالش بکشد بی تردید باید اظهار نظری کرده و از افزایش مزد بیش از ٤٠٠ هزار تومان حرف بزند.
مردم ایران در رویدادهای اقتصادی تیرماه ٣ برابر قدرت خریدشان را از دست داده و سرمایه داران به ثروتی افسانه ای رسیدند و هر روز برای فرار از مخمصه بحران های اقتصادی، چمدان های پر از پول ملت را به یغما می برند. بابک زنجانی و حسین هدایتی آنقدر به آینده خود مطمئن هستند که با لبخند به دادگاه وارد می شوند. پولهای به یغما برده شده از سوی مرجان ها و بابک ها نان سر سفره زحمتکشان است. به جای اینکه دولت نان خور مردم باشد شرایطی فراهم آورده اند تا مردم ریزه خوار عده ای غارتگر باشند.
بی تردید نه وزارت کار، نه کارفرمایان اعتقادی به بهبود وضعیت زندگی زحمتکشان ندارند و نه نماینده هایی که روی صندلی کارگری نشسته اند از توان لازم برای افزایش مناسب دستمزد برخوردارند.
خواهران و براداران مزدبگیر،
جز اتحاد چاره ای برایمان نمانده است باید تصمیم بگیریم که متحد شده و مبارزه ای برای بهبود وضعیت زندگی و شرایط کارمان ایجاد کنیم و یا اینکه سرمایه داری لانه کرده در کشور ما را به بردگی بکشد.
ما دست اتحاد بسوی همه تشکل های کارگری دراز کرده و از آنان می خواهیم با درک شرایط حاضر به تحکیم پیوند در جنبش کارگری همت گمارند.
متحد شویم و دوستان دربند خود را از اسارت نجات دهیم.
سندیکای کارگران فلزکارمکانیک ایران
٢٢ اسفند ١٣٩٧