اسماعیل بخشی دروغ نمی گوید!
آقای دکتر روحانی، متاسفانه یا وزرای شما احاطه کامل به زیر مجموعه خود ندارند و یا آنان نیز همچون شما، از آنچه در وزارت خانه تحت مدیریتشان می گذرد، بی اطلاع هستند. برای اینکه زیاد حاشیه نرفته باشیم، اعلام می کنیم که در تاریخ ١٥ تیرماه سال جاری، یک اعتراض خاموش توسط کارگران عسلویه شکل گرفت که در اعتراض به عقب افتادن ٦ ماهه دستمزد خود و نداشتن امنیت شغلی و رد نشدن بیمه های تامین اجتماعیشان بود. در این اعتراض خاموش که پس از یک ساعت، با نظم و بدون هرگونه بی نظمی و راه بندان شکل گرفته بود، ٤ نفر از کارگران به نام های: حسین جشن، روح اله جهان آباد، وحید محمدی و احمدپور دستگیر، و به پاسگاه برده شدند. در پاسگاه آنچه دون شان یک انسان است، بر این کارگران روا داشته شد. از جمله توهین، سیلی، توسری، زدن با کابل به کف پا، مشت و لگد همراه با فحش های ناموسی، و آویزان کردن از سقف و زدن و پاشیدن آب سرد بر روی کارگران.
هر چند که از اول دستگیری، کارگران گفتند که عضو سندیکای کارگران فلزکارمکانیک هستند و در یک تظاهرات خاموش شرکت داشتند و هیچگونه بی نظمی و حتا شعاری داده نشده و در پلاکادرهایی که حمل کرده اند، خواهان پرداخت حقوق عقب افتاده خود هستند و این اعتراض، در راستای نامه ای بود که در آذرماه سال گذشته با ١٠٠٠ امضا که با کدملی، امضا کرده و به خبرگزاری ایلنا و صدا و سیما داده شد تا برای تهیه گزارش از مشکلات کارگران پروژه ای، به آنجا بیایند که با نادیده گرفتن این نامه و درخواست روبرو شد، صورت گرفته اما ضرب و شتم ادامه داشت.
برابر قانون میبایست پس از دستگیری هر کسی به خانواده اش اطلاع داده شود که اطلاعات ناجای عسلویه، چنین کاری نکردند؛ البته از کارگران دستگیر شده برگه ای گرفته بودند و اثر انگشتی در آن بود که متهمان خودشان از زنگ زدن پرهیز کرده اند!!!! هر چند کارگران گفتند که از آنها خواستیم اجازه تماس گرفتن بدهند، که اجازه ندادند. در مورد ضرب و شتم کارگران، به هر دو اکیپی که از اطلاعات تهران به آنجا گسیل شده بودند، مصائبی که بر سرشان آمده را گفتند، ولی آنها در این مورد واکنشی نشان ندادند. حتی در بازداشت موقت، حق ملاقات میبایست، برای بستگان درجه یک داده شود که در این باره دادیاری و اطلاعات، هیچ همکاری و هماهنگی با خانواده های بازداشت شدگان، نداشتند.
جالبتر اینجاست که، جابجایی بازداشت شده، از بازداشتگاه به زندان و دادسرا و دادگاه، وظیفه گروه تحقیقات و نیروی انتظامی بوده و هست. درحالی که چهارصد هزارتومان برای جابجایی بازداشت شدگان، از اطلاعات به زندان بوشهر گرفته شد؛ بگونه ای که مامور بازجوی پرونده، از آنها خواست تا کرایه تاکسی را به آژانس روبروی اطلاعات بدهند و سپس آنها را به زندان انتقال دهند. اینها گوشه ای است از ستم هایی که در میهن بلا کشیده ما رخ داده و می دهد.
جناب آقای دکتر روحانی:
آیا در این مملکت، قحطی کاغذ آمده که برای فراخواندن فرد به اطلاعات و یا هر نهاد دیگری، به جای احضاریه، می باید شبانه به خانه فرد ریخته و خانواده اش را مضطرب و نگران کنند؟؟ مگر روز را از ماموران شما گرفته اند که حتماً باید شبانه وارد عمل شوند، به ویژه کسانی که زندگی معمولی دارند؟؟ به اطلاع شما می رسانیم که آقای مازیار گیلانی نژاد را در ساعت ١٢ نیمه شب ١١ اردیبهشت ٩٣ دستگیر کرده و به خانه اش رفته، کتاب هایش را با خود بردند که هیچگاه پس داده نشد. آقای حمید شرقی را در سال ٩٦ با ضرب و شتم به خانه آورده و به جستجوی خانه اش پرداخته اند.
آقای روحانی، نظر شما را به اصول ٣٧ و ٣٨ قانون اساسی وهمچنین اصل ١٢١ که در آن سوگند یاد کرده اید که « … خود را وقف خدمت به مردم….. و پشتیبانی از حق و گسترش عدالت …. و حرمت اشخاص… کنم.» و همچنین به مذاکرات خبرگان قانون اساسی و بحث و گفتگوی آیت اله بهشتی و منتظری از یک سو و آیت اله مشکینی از سوی دیگر در مورد شکنجه، جلب می کنیم.
آقای روحانی، شاید کارگرانی که ما از آنان یاد کردیم، به دلیل فشار روحی و جسمی وارد آمده به آنها که کمتر از ٢٥ سال سن دارند، دیگر هرگز به فعالیت های سندیکایی برنگردند و حتی موضوعات گفته شده را هم تکذیب کنند، اما برای اثبات حرف هایمان از شما می خواهیم که به دیدارعلی نجاتی رفته و وضعیت ایشان را ببینید. همچنین به کارگران دربند فولاد اهواز در زندان سر زده و از نزدیک ببینید بر آنان چه می گذرد و به مردم گزارش دهید تا معیاری باشد برای گفته های ما و خانم سپیده قلیان و اسماعیل بخشی.
بی تردید آنچه وظیفه شماست، در قانون اساسی آمده، و شما موظف به انجام آن هستید؛ از جمله پیگیری موارد نقض حقوق شهروندی و انسانی همه ی آحاد مردم این کشور.
سندیکای کارگران فلزکارمکانیک ایران
٢٢ دیماه ١٣٩٧