29 آبان سالروز تصویب قانون کاری است که قرار بود بر آمده از انقلاب مردمی باشد ولی متاسفانه از قانون قبلی که اعتصاب را برسمیت می شناخت و سندیکاهای کارگری را به عنوان نماینده کارگران به مذاکره فرامی خواند، بسیارعقب مانده تر گردید. بی مناسبت ندیدم روند تصویب قانون کار را در تاریخ مبارزات کارگری را برای دوستان بنویسم.
روز 5 مرداد 1325 قانون کار برای اولین بار مطرح می شود، روزنامه «ظفر»، ارگان «شورای متحده مرکزی کارگران و زحمتکشان ایران» می نویسد: « بالاخره پس از ۲ سال انتظار،دولت لایحه قانون کار را تقدیم مجلس کرد». این اولین باری بود که از طرف دولت در ایران، چنین لایحه ای برای تصویب به مجلس برده می شد. اما طبقه کارگر ایران برای قبولاندن قانون کار به مقامات دولتی، مبارزات سختی را پشت سر گذاشته بود. مبارزه کارگران در ایران سابقه ای طولانی دارد. تا پیش از حکومت رضاخان، مبارزات کارگران دستاوردهایی نیز داشت. اما با حکومت رضاخان، جنبش کارگری به شدت سرکوب شد. در این زمان اصلن صحبتی از حقوق کارگر در میان نبود. با اینحال رضاخان نتوانست اتحادیه های کارگری رابه کلی ازبین ببرد.بعضی ازاین اتحادیه ها مانند نفت،راه آهن،دخانیات و چاپخانه ها بطورمخفی فعالیت می کردند وحتا بعضی از نمایندگان آنها مانند «حجازی» یا «شرقی» در همین زمان در کنگره های بین المللی شرکت کردند. در چنان شرایط خفقان آوری طبیعی بود که کارگران برای به دست آوردن ابتدایی ترین حقوق خویش باید مبارزات سختی را دنبال کنند. تحت تاثیر همین مبارزات بود که در سال ۱۳۱۵، نظامنامه ای در مورد رابطه کار و سرمایه تنظیم شد. هنوز صحبتی از قانون در میان نبود. تازه این نظامنامه هم بسیار ناقص بود. موادی راجع به استخدام کارگر و بهداشت محیط کار در این نظامنامه دیده می شد. اما این نظامنامه جنبه تشریفاتی داشت و به آن عمل نمی شد تا اینکه رضاخان در سال 1320 از ایران فرار کرد.
طبقه کارگر ایران برای قانونی کردن امتیازات به دست آورده، مبارزه می کند.
بعد از سقوط رضاخان، عناصر آگاه طبقه کارگر بلافاصله اتحادیه های خود رااحیا کردند. ازجمله مهمترین آنها،«شورای مرکزی اتحادیه های کارگران» در خیابان فردوسی بود. در این زمان جنگ جهانی دوم جریان داشت و بنابراین سمت عمده مبارزه طبقه کارگر علیه فاشیسم هیتلری بود. برای همین در بعضی از کارخانه هایی که کارگران برای متفقین ( کشورهایی که علیه آلمان ومتحدین آن می جنگیدند) کار می کردند، کارگران به درستی این مسئله را در نظر داشتند که خواستهای خود را نه از راه اعتصاب، بلکه از راه مذاکره به دست بیاورند. البته وجود اتحادیه کارگری باعث می شد که کارگران امتیازات زیادی به دست بیاوردند. برای نمونه در بعضی از کارخانه های اصفهان، کارگران توانستند میزان دستمزدها را تا ۴برابر بالا ببرند و ۸ساعت کار روزانه را به کارفرما بقبولانند. مسئله مهم این بود که کارگران، تشکیلات خود را در جریان همین مبارزات تشکیل و گسترش میدادند. اتحادیه کارگری، دستوری و از بالا نبود. خواستی مطرح می شد و تعدادی از کارگران دور هم جمع می شدند و برای این خواست مبارزه می کردند. از همین جا، هسته اولیه اتحادیه بوجود می آمد. مسئله مهمی که باید به آن توجه داشت، نباید تصور کرد که اول باید تشکیلات خود را به وجود آوریم و بعد مبارزه کنیم. این تصور اشتباه است. تجربه جنبش کارگری به ما می گوید که تشکیلات هم در جریان مبارزه به وجود میآید وهم در جریان مبارزه به بلوغ میرسد. قانون کار هم در جریان همین مبارزات است که مطرح میشود. از زمانی که «شورای مرکزی اتحادیه کارگران » به وجود آمد، مسئله قانون کار هم مطرح بود. طبقه کارگر ایران با جدیت تمام می خواست اولن امتیازاتی را که به دست آورده بود قانونی کند و دومن رابطه کار و سرمایه به نحوی تنظیم شود که سرمایه داران نتوانند هر کاری که دلشان میخواهد انجام دهند. در این زمان علاوه بر «شورای مرکزی اتحادیه های کارگران»، «اتحادیه کارگران و برزگران» و همچنین «کانون کارگران راه آهن» نیز وجود داشت. کارگران در تجربه فهمیدند که برای اینکه به خواسته های خود برسند، چاره ای نیست مگر اینکه همه با هم متحد شوند و به همین دلیل، در روز اول ماه مه ( ۱۱اردیبهشت) سال ۱۳۲۳از به هم پیوستن این ۳اتحادیه، «شورای متحده مرکزی کارگران و زحمتکشان ایران» تشکیل شد. زیر فشار شورای متحده، دولت مجبور شد تا لایحه قانون کار را به مجلس ببرد. اما لایحه ای که دولت به مجلس داده بود خیلی ناقص بود. روزنامه «ظفر» شماره ۶در تاریخ ۵مرداد مینویسد: «این قانون که ما آنرا گول زدن کارگران می خوانیم به قدری مفتضح و ناقص است که اگر بخواهیم آنرا شرح دهیم، ستونهای روزنامه گنجایش آنرا نخواهد داشت». روزنامه ظفر تاکید می کند: «قانون کار باید طوری نوشته شود که کلیه مزدبگیران، اعم از مهندس، تکنیسین، کارگر، پیشخدمت و… کارگران کشاورزی از آن استفاده کنند. شورای متحده مرکزی معتقد است که لایحه تقدیمی مبهم است و به ویژه ماده های ۱۸و ۱۹آن، استقلال اتحادیه های کارگران را از بین می برد». روزنامه «ظفر» در همین شماره، پیشنهادهای مشخصی در مورد کارگران فصلی، شرکتهای تعاونی ، بیمه کارگران، منع کار کودکان کم تر از ۱۴سال می دهد و از نمایندگان مجلس می خواهد تا این پیشنهادها را مورد توجه قرار دهند. در این زمان کارگران برای تدوین یک قانون کار مترقی، تظاهرات زیادی بر پا می کردند. در این تظاهرات علاوه بر تدوین قانون کار، تشکیل اداره ای برای نظارت بر اجرای قانون نیز، یکی از خواستهای اساسی کارگران بود. در شورای متحده مرکزی، طرحی برای قانون کار تنظیم شد و به مجلس داده شد. هم این طرح پیشنهادی شورای متحده و هم لایحه ناقص دولت در مجلس مسکوت باقی ماند و کارفرمایان همچنان به دلخواه خود به کارگران زور می گفتند. کارگرانی که تشکل نداشتند، گاه تا روزی ۱۵ساعت کار می کردند. آنها که تشکل داشتند، می توانستند با قراردادهای دسته جمعی ، امتیازاتی بگیرند.
دو نکته اساسی اول اینکه، بدون اتحاد و بدون تشکیلات، هیچ خواسته ای را نمی توان به دست آورد. دیگر اینکه ضرورت این اتحاد و تشکیلات باید لمس شود. کارفرمایان در مقابل اتحاد کارگران واکنش نشان می دهند. به آنها مارکهای مختلف میزنند. سازمانهای کارگری قلابی درست می کنند. بنابراین مسئله اتحاد کارگران، مسئله ساده ای نیست. برای همین بود که قانون کار، ۲سال در مجلس خاک می خورد. شورای متحده مرکزی، خواستهای کارگران در مورد قانون کار را جمع آوری می کرد واز طریق روزنامه «ظفر»، از طریق مذاکره با مقامات مسوول و با در نظر گرفتن اوضاع و احوال مملکت مطرح می کرد و از طرف دیگر، حکومت ارتجاعی وقت، زمینه هجوم به جنبش آزادیخواهانه مردم و از جمله طبقه کارگر را فراهم میآورد. به همین دلیل، مسئله اساسی برای شورای متحده مرکزی، برکناری دولت «صدرالاشراف» معروف بود و قانون کار به یک مسئله «درجه دوم» تبدیل شد. اینجا دیگر شورای متحده مرکزی برای موجودیت خود مبارزه می کرد. با کمک و حمایت کارگران، شورای متحده خود را به دولت می قبولاند زیر فشار این مبارزه بود که حکومت ارتجاعی وقت مجبور به عقب نشینی شد. شورای متحده مرکزی توانست به کمک نیروی کارگران متشکل، موجودیت خود را به دولت بقبولاتد. مسئله قانون کار دوباره مطرح شد. جنگ تمام شده بود ، دست طبقه کارگر برای مبارزه پیگیر بازتر شده بود. در این زمان، کمیسیون هایی برای تدوین قانون کار و سایر مسایل کارگری تشکیل شد که نماینده شورای متحده مرکزی به عنوان نماینده واقعی کارگران سراسر ایران در آن شرکت می کرد. روزنامه «ظفر» در تاریخ 3 اردیبهشت سال ۱۳۲۵خبر می دهد که سومین جلسه کمیسیون مشورتی طرح قانون کار با حضور نماینده شورای متحده تشکیل شد و طرح مزبور پس از شور و اصلاح تقدیم شورای اقتصادی گردید. در آن زمان هنوز وزارت کار تشکیل نشده بود. سرانجام قانون کار تصویب شد. لایحه قانونی کار به مجلس رفت و سرانجام در اواخر اردیبهشت سال ۱۳۲۵به تصویب رسید. روزنامه «ظفر» در شماره ۲۶۰به تاریخ ۳۰اردیبهشت سال ۱۳۲۵، طی مقالهای با عنوان «قانون کار تصویب شد؛ مشت محکم کارگران بر دهان ارتجاع فرود آمد» خبر تصویب قانون کار را اعلام کرد. روزنامه «ظفر» در تاریخ ۱۴آبان سال ۱۳۲۵طی مقالهای اشاره می کند: «قانون کار، نتیجه مبارزه خونین و فداکاری بی شمار کارگران مظلوم ایران و رهبران آنهاست». روزنامه فوق در این مقاله اشاره می کند که برای هر امتیازی که در این قانون ثبت شده است، تعدادی از کارگران جان خود را از دست داده اند. قانونی که به این صورت تصویب شد، با طرح شورای متحده تفاوتهایی داشت، اما مسئله عمده این بود که سرانجام قانون کار به تصویب رسید. شورای متحده عقیده داشت که در جریان عمل و با مبارزات بعدی می توان اصلاحات لازم را در آن به عمل آورد. به این ترتیب بعد از حدود ۴۰سال مبارزه، سرانجام طبقه کارگر ایران یکی از خواست های خود را به کرسی نشاند.
از تجربه های گذشته، درسهای زیادی می توان گرفت. مهمترین درس این است که بدون تشکل و اتحاد، طبقه کارگر نمی تواند به خواستهای خود برسد. در حال حاضر که مسئله اجرا نشدن همین قانون دست و شکسته کار مطرح است. بی دلیل نیست که کارگران می گویند نمایندگان واقعی ما باید در اجرای قانون کار شرکت فعال داشته باشند. نمایندگان واقعی کارگران چگونه انتخاب می شوند؟ آیا بدون وجود یک تشکل کارگری سراسری می توان نماینده کارگر انتخاب کرد ؟ نه. اینجا فقط میتوان چند نفر کارگر را به عضویت فلان کمیسیون درآورد. کارگران بدون داشتن تشکل کارگری نمی توانند نمایندگان واقعی خود را انتخاب کنند. به همین دلیل است که بخشنامه هایی که وزارت کار و نمایندگان مجلس صادر و تصویب می کنند، مورد اعتراض کارگران قرار میگیرد. قانون اساسی اصل 26 را به تشکلهای کارگری اختصاص داده است و در آن به صراحت گفته است :« هیچکس را نمی توان از شرکت در آنها ( یعنی سندیکاهای کارگری) منع کرد و یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت» و یا اصل 27 که در مورد اعتصاب است :« تشکیل اجتماعات و راه پیمایی ها، بدون حمل سلاح به شرط آنکه مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است». کارگران می توانند با تکیه برهمین اصول از قانون اساسی، خواهان ایجاد سندیکاهای مستقل کارگری و قانونی بودن اعتصاب و در نهایت شرکت فعال در بازنگری قانون کار به نفع کارگران باشند.
زیبا آوایی بافنده