هر جامعه ای اخلاقش انعکاسی است از روابط اجتماعی و اقتصادی جاری در جامعه آن سرزمین. در کشوری چون ما که روابط اقتصادیش بر مبنای دلالی، دزدی و اختلاس است نمی توان جامعه ای پاکیزه داشت. چون در برابر هر کار مثبتی که مردم انجام می دهند جواب شایسته ای از جامعه و مدیریت کلان دریافت نمی کنند، لذا یاد می گیرند که کار درست فایده و عاقبتی ندارد. خوبی کردن، رعایت کردن حقوق دیگران، منصف بودن، جبران خوبی های دیگران، احترام گذاشتن، توانایی های دیگران را ارزش نهادن، انجام وظیفه نسبت به جامعه و دیگر انسان ها ، رعایت حریم شخصی افراد، سر موقع آمدن و رفتن، پول قرض دادن ….. همگی به نوعی ضد ارزش می گردد.
در روابط اقتصادی حاکم بر کشور ، ارزش هر چیزی را پول تعیین می کند و منجر به این شده که انسانها در چنین جامعه ای یاد بگیرند که تنها خود را ببینند و برای موفقیت خود فردگرا، و منزوی بشوند. چون خودخواهی و خودپرستی را جامعه پول محور به انسانها تزریق می کند. نه تنها انسانیت رشد نمی کند بلکه علم و دانش نیز تحت تاثیر «هرکسی بیشتر خرج کند می تواند مراتب علمی را طی کند» باعث بوجود آمدن تک ستاره هایی خواهد شد که به هیچوجه نمی تواند نشانگر رشد علم و دانش باشد.
حذف و انحصار جزیی از اخلاق جامعهدلال پرور شده و برای حصول به این منظور، افراد جامعه چه در سطوح مدیریتی کلان کشور و چه در بدنه جامعه به دور زدن قانون مشغول می شوند.مدیریت کلان با اختلاس ، عدم پذیرش شایسته سالاری و باند بازی و عموم مردم هم با رعایت نکردن چراغ قرمز، پارتی بازی، کم کاری و زیرآب زنی، در نهایت نقض قانون به بی قانونی دامن می زنند.
نتیجه تاریخی اینگونه عملکرد را ما در حکومت محمدرضا شاه دیدیم. او از پدرش نیاموخت که مدیریت یک کشور نمی تواند یک نفره باشد. جمعی فکر و عمل نکرد و آنقدر به حذف و انحصار ادامه داد و در نهایت با انبوهی از مسایل پیش پا افتاده روبرو شد و نتوانست به نفع مردم و حکومتش مشکلات اجتماعی را حل کند.
در چنین جوامعی جمع گرایی و خرد جمعی شکل نمی گیرد. تجربیات منتقل نمی شود و گروههای اجتماعی که می خواهند فعالیت اجتماعی و صنفی و سیاسی کنند مرتب اشتباهات گذشتگان تکرار می کنند، چون افراد حاضر نیستند بر آنچه دیگری انجام داده صحه گذاشته و آجر بر روی آجر های گذشته بگذارند . این گونه جامعه ها قهرمان پرور و عاری از احزاب سیاسی و انجمن های صنفی قوی و در یک کلام کارهای گروهی خواهد بود.
مردم با کم کاری و نقض قانون به دزدان و حاکمان اجازه می دهند بیشتر به دزدی مشغول شوند و تا فروپاشی اجتماع، بر آنان مسلط باشند.
تحریریه پیام سندیکا