پروژه بازار ایرانیان (ایرانمال) با بیش از ٣٠٠ کارگر یکی از کارگاههای معروف و در عین حال غیرانسانی برای کارگران است. کل پروژه فساد و واسطه گری هست .چنان شرایط بدی بوجود آورده که در آخر کارگر به یاد اردوگاههای اجباری کار نازیها می افتد.
درکل حدود بیست الی سی شرکت حالت پیمانکاری کار را برداشته اند و به افراد پیمانکار همدست خود داده اند و این سلسله مراتب گاهی به ده رده میرسد. بطور مثال دوستی توضیح میداد کارفرما کار لوله های فلزی برق را متری سی و هشت هزار تومان برداشته ولی تا کار به کارگر مجری برسد، می شود متری دوهزار تومان.
بجز معدود نفراتی که در راس کارها و بیمه شرکت هستند،هیچ کارگری بیمه نیست. شرایط کاری بسیارنامناسب است. تاریکی در پله ها و سرما و گرد و خاک و کثیفی محیط بیداد می کند که باعث مریض شدن مرتب کارگران و انتقال بیماریها به دیگر کارگران می شود. قضاوت کنید بدون بیمه و امکانات چطور می شود کار کرد؟
خوابگاهها از نظر امکانات رفاهی صفر هستند و کارگر ایرانی با سایر کارگران خارجی در زیر یک سقف باید زندگی کنند. برق خوابگاهها فقط از ساعت پنج عصر تا هفت ونیم صبح روشن بوده و در مدت روز خاموش است. حالا حساب کنید کارگری که مریض شده و در داخل کانکسی سرد در طول روز برای استراحت چه بلایی سرش خواهد آمد. برای خوردن نهار باید کف زمین نشست که بسیار آلوده و سرد است. شرکت ایرانمال برای صرفه جویی یک رستوران یا جایی برای خوردن غذا در نظر نگرفته است.
به دلیل نبود روشنایی یک کارگر اسفراینی در چاله آسانسور سقوط کرد و مُرد. این کارگر اسفراینی کارگر شرکت بتن شیب بود و آنجایی هم که افتاده بود در دید هیچ کسی نبود. این کارگر زحمتکش کارش نظافت محدوده شرکت بتن شیب در طراز طبقه R1&R2 بوده و چون همیشه در این دو طبقه در حال نظافت محوطه بود، کسی فکر اینکه برایش مشکلی پیش آمده باشد را نمی کرد. هنگام ناهار که مهندس سرپرست طبقه متوجه غیبتش شده و پس از جستجو و متوجه می شوند که در اتاق آسانسور پشت دفتر افتاده و متاسفانه فوت شده بود.
از این تریبون استفاده کرده به برادران کارگرم توصیه می کنم برای کار کردن در شرکت ایرانمال قبلن پرسو جوی کافی کرده باشند.