من قبل از اینکه ١٥ سال پیش در کرج ساکن شوم، در شهر قصر شیرین سکونت داشتم و به دلیل بیکاری و فقر مجبور شدم برخلاف میل خود و خانواده ام به دنبال حداقل امرار معاشی به کرج کوچ کنم.
به هنگام زلزله اخیر در یک شرکت ساختمانی در تهران مشغول کار بودم که پس از وقوع زلزله، برای باخبر شدن از مردم و اقوام که بیشتر در شهرستان های دالاهو، سرپل ذهاب و قصر شیرین زندگی می کردند عازم منطقه شدم و حامل کمک هایی از پرسنل و پیمانکاران و ناظرین این شرکت به علاوه کمک هایی که فروشگاهها به هنگام خرید از آنها مبذول می داشتند، بودم.
-
کمک ها را به افرادی ساکن قصر شیرین تحویل دادم که ستادی برای کمک رسانی به مناطق زلزله زده تشکیل داده بودند که پس از شناسایی، احتیاجات متفاوت این مناطق، کمک های جمع آوری شده را ارسال می کردند. این افراد را از قبل می شناختم.
گزارشی که تهیه نموده ام مربوط است به بعضی مناطق زلزله زده که به دلیل ترافیک سنگینی که مردم از استانهای مختلف ایران برای کمک رسانی به زلزله زدگان ایجاد کرده بودند و اصرار داشتند که شخصا این کمک ها تحویل دهند و هم چنین ضیق وقت نتوانستم از تمام روستاها و شهرهای زلزله زده دیدن کنم.
لذا گزارش من شامل شهر کرندغرب روستاهای بیونیج از توابع شهرستان دالاهو، شهرسرپل ذهاب، شهرک شرکت زراعی و روستاهای قره بلاغ، روستاهای سرابگرم و شهر قصرشیرین می باشد. شرایطی که در منطقه در گزارش توصیف می شود متعلق است به روزهای ٢٥ و ٢٦ و ٢٧ و ٢٨ آبان سال ١٣٩٦ می باشد و تلاش می نمایم بیطرفی کامل را رعایت کنم.
اولین شهری که آثار زلزله را مشاهده نمودم شهر کرندغرب بود. بیشتر مناطق شهر آب نداشتند و جاهایی که آب شهری وصل بود، گل الود و غیرقابل استفاده، اما آب معدنی برای استفاده ی آشامیدن و تهیه خوراک توزیع می شد. زندگی در این شهر عادی است خسارتی اگر هست جزیی و قابل چشم پوشی به استثنا ی مسکن مهر آن که نمای ساختمان ها و تیغه های آنها آسیب دیده است. عده ای از ساکنان این منازل در اطراف آن چادر زده اند و عده ای دنبال پیدا نمودن محل سکونت امنی در دیگر نقاط شهر هستند.
به بعضی روستاهای مسیر کرند غرب به سرپل ذهاب آسیب رسیده است و بعضی ساختمانها یا تخریب شده اند و یا اینکه قابل سکونت نیستند مانند روستاهای ورگنبد. اما تلفات جانی نداشته اند.
٢٥ آبان که وارد شهر سرپل ذهاب شدم از ورودی شهر تا خروجی آن به سمت قصرشیرین در مسیر خیابان اصلی خانه ای قابل سکونت به چشم نمی خورد. شدت تخریب مربوط است به محله فولادی و مسکن مهر آن. تعداد چادرهایی که برپا شده است، اندکند. بیشترین تلفات انسانی مربوط به این دو نقطه شهر می باشد. آمارهایی که مردم از تلفات انسانی ارایه می کنند ضمن متناقض بودن با آمار رسمی تفاوت چشمگیری دارند.مردم زیادی در مسیر خیابان اصلی برای دریافت کمکهای مردمی که ارایه می شود، ازدحام نموده اند.
پس از آن به شرکت زراعی رفتم. در این شهرک دو بافت قدیمی و جدید وجود دارد که بافت قدیمی آن مجتمعی است که شرکت های زراعی برای اعضای خود که ساکن روستاهای این منطقه هستند و زمین های زراعی خود را در اختیار این شرکت( در زمان قبل از انقلاب) گذاشته بودند ، ساخته شده است و مصالح آن از سنگ و سیمان بدون اسکلت که کاملن تخریب شده اند و بافت جدید که خانه های شخصی است. اینها نیز یا کاملا تخریب شده اند و تعداد کمی از آنهایی که سرپا بوده و غیر قابل سکونت شده اند. تلفات شرکت زراعی زیاد است . چه کشته و چه زخمی. تعدادی از آنها را شخصن می شناختم. در این جا تعداد کمی چادر رسیده است. مردم از کمبود امکانات ناراضی هستند. با چند نفر صحبت کرده انها اظهار می داشتند که اگر کمک های مردم نبود از گرسنگی می مردیم. در این شهرک هلال احمر پایگاهی ایجاد نموده و از مردم آسیب دیده برای تحویل دفترچه کمک های مورد نیاز ثبت نام به عمل می آورد.
به قصر شیرین سری زدم. در این شهر میزان آسیب به اماکن مسکونی جزیی بوده و این به دلیل نوساز بودن خانه های مسکونی می باشد. زیرا در زمان جنگ خانه ها کاملن تخریب شده بود و واحد مسکونی تعمیر نگردیده بود. اما در سرپل ذهاب خانه هایی که آسیب دیده بودند پس از جنگ فقط بابت تعمیر خساراتی برای آنها در نظر گرفته بودند. احتمالن آن زمان بحث کارشناسی برای تعیین خسارات به مقاوم سازی آنها در مقابل زلزله توجهی نشده بود. نمونه ی مشخص آن شرکت زراعی است و خانه های زیاد دیگری در داخل شهر سرپل ذهاب. اما به علت پس لرزه های پی در پی کسی در خانه ها زندگی نمی کند. مردم این شهر در فضاهای باز و تعداد زیادی خارج از شهر چادر زده اند. زندگی در این شهر عادی نیست و مغازها اکثرن بسته هستند.
کمک رسانی مردمی به قصر شیرین که زیاد آسیب ندیده است، کافی نیست. آب و برق وصل شده است. در داخل شهر تلفات انسانی وجود نداشته . بیمارستان این شهر مملو از زخمی هایی است که از روستاها و شهرستان سرپل ذهاب انتقال یافته اند. قصرشیرین قبل از انقلاب یکی از شهرهای زیبا و توریستی و پر رونق استان کرمانشاه بود که پس از انقلاب به علت جنگ و عدم رسیدگی مناسب پس از جنگ مردم آن با فقر و بیکاری دست و پنجه نرم می کردند و تعداد زیادی از ساکنین شهر پس از اتمام جنگ یا اصلن باز نگشتند و یا بعد از مدتی پس از بازگشت به علت بیکاری، دوباره آوراره شهرهای دیگر شدند. قطعن این زلزله بر روی زخم های التیام نیافته جنگ، زخمی مهلک تر ایجاد می نماید و باعث آواره گی و ناامیدی بیشتر مردم خواهد شد.
جمعه ٢٦ و ٢٧ آبان در روستاهای بیونیج بودم. در اینجا به علت استفاده از مصالح محلی برای خانه سازی از جمله سنگ و خشت خام، کاه گل و چوب، خانه ها بسیار نامقاوم بوده و اکثر روستاها و خانه های آن آسیب جدی دیده اند. از جمله ریسانی، کنه هر، بیامه، ده جامی و ویله. اما غیر از ده جامی هیچکدام تلفات جانی نداشته اند. اما ده جامی ٩ نفر کشته و تعداد زیادی زخمی داشت که به بیمارستانهای کرمانشاه منتقل شده اند.
تقریبن شش روز پس از زلزله است که در این روستاها به تعدادی خانوارها چادر تقسیم شده است. کمک های اولیه از قبیل خوراک، پوشاک، آب، چراغ و والور نفتی به اندازه کافی به دست مردم رسیده که عمده ی آنها از طریق کمک های مالی حاصل شده. کامیونی را دیدم که از نوشهر مازندران در حال پخش وسایل مورد نیاز مردم بود.
روستاهایی که به چشم خود دیدم متاسفانه خانه ای قابل سکونت یافت نمی شود و مسئله ای که تاکنون به آن توجه نشده دامهای روستاییان و ذخایر علوفه ای و دان می باشد. با توجه به خشکسالی های چند ساله اخیر و کشت صرفن دیم در این منطقه، درآمد حاصل از کشاورزی افت فراوانی داشته و یکی از راههای امرار معاش مردم دامداری می باشد که در این وضعیت پیش آمده حفظ آنها برای مردم حیاتی و در اولویت اول قرار دارد. خشک سالی، از بین رفتن مراتع به علت چرای بیرویه، بی توجهی مسوولین امر به مشکلات روستاییان، سال به سال از تعداد روستاییان کم و آنهایی هم که در روستا مانده اند که سنی از آنها گذشته و امیدی برای برآمدن از پس مشکلات شهری ندارند و ناچارن با سختی های روستا می سازند.
با شرح کوتاهی از مشکلاتی که مشاهده نمودم، به نظر می رسد اقداماتی سریع و عاجل و مدیریت شده بدون تبعیض برای دیگر باورهای مذهبی و با هماهنگی مردم و دستگاههای دولتی ضرورت مبرم دارد.
نیازهای عاجل زلزله زدگان:
١-رسیدگی به خانواده هایی که یک یا چند تن از اعضای خانواده های آنها کشته شده اند و اقدام مات پزشکی و روان پزشکی برای تسکین درد و الام آنها
٢- رسیدگی جدی به زخمی ها و انتقال آنها به بیمارستانهای مجهز و تخصصی و هم چنین مددکاری آنها تا زمان بهبودی
٣- رسیدگی به خانواده های آسیب دیده ای که توانایی رفتن به ادارات و مراکز توزیع و احتیاجات روزمره را ندارند و حل مشکلات آنها توسط گروههای امدادی مردمی. به ویژه سالمندان، زنان بی سرپرست، کودکان خانواده های کشته شده
٤- حل مشکل مسکن مناسب خانواده هایی که منازل آنان آسیب دیده و قابل سکونت نیست. با توجه به شروع سرما و بارندگی و برف به صورت موقت تا زمانی که صاحب محل سکونت دایم گردند .
٥- سازماندهی صحیح و بدون تبعیض با هماهنگی کامل سازمان ها، نهادها، و دوایر دولتی، برای ارایه کمک های مورد نیاز زلزله زدگان از محل کمک های مردمی و دولتی
٦- اطلاع رسانی مناسب برای چگونگی رفع مشکلات مردم زلزله زده از جهات مختلف خصوصن در روستاها که اکثرن نمی دانند برای رفع مشکلات خاص روستاییان به چه نهادها و یا ادراتی مراجعه و یا کی اقدام نمایند.
٧- ارایه خدمات بهداشتی عمومی و شخصی و راهنمایی های شفاهی و یا بوسیله بروشورها برای رعایت نکات بهداشتی خاص جهت جلوگیری از عفونت ها و بیماری های واگیر دار از جمله وبا و تیفوئید
٨- اقدام سریع در جهت جمع آوری زباله ها و ظروف یکبار مصرف و قوطی های کنسرو و کمپوت و….. از محیط های مسکونی و چادرها و قرار دادن سطل های زباله در محل های مناسب
٩- اعزام اکیپ های مرتب برای انجام معاینات جسمی و روحی افراد زلزله زده که تعداد زیادی از آنها بر اثر شوک ناشی از زلزله هنوز به حالت عادی برنگشته و هر صدایی و حرکتی آنها را وحشت زده می نماید و اتخاذ تدابیر لازم برای مداوای آنها
١٠- توجه ویژه به مشکلات خاص روستاییان به دلیل اینکه روستاییان غیر از مشکلات خاص انسانی، نیاز به محلی مناسب برای نگهداری دام، علوفه، دان، بذر، کود، خود دارند. با توجه به این مسئله که دام نقش حیاتی در زندگی روستاییان دارد.
١١- احداث فوری سرویس های بهداشتی از جمله حمام و توالت در مناطق مختلف شهری و روستایی که محروم از این سرویس های بهداشتی می باشند و به ویژه دفع مناسب فاضلاب ها
١٢- تشکیل کارگروه های تخصصی برای تشخیص علمی و کارشناسی دقیق علل خسارت هایی که قطعن قابل جلوگیری و یا کاهش آنها وجود داشت. آنهم بدون باند بازی و گروه گرایی و جناح بازی
در این خصوص اگر موفقیتی حاصل گردد می تواند در بلایایی این چنینی در دیگر نقاط ایران از خسارات آن بکاهد و به دستاوردهای ملی منجر شود. شکی وجود ندارد که در ساخت و سازها نظارت کافی وجود نداشته و سازمان ها و ادارات و یا اشخاص به وظایف خود به نحو احسن عمل ننموده اند. دلیل کافی در مسکن مهر کرندغرب است که این مجتمع غیرقابل سکونت گردیده در حالی که خانه های شخصی اطراف آن آسیبی ندیده اند. دلیل دیگر در درمانگاه تازه ساخت کرندغرب است به نام « بستر درمانی » که دچار خسارات جدی شد. بیمارستان سرپل ذهاب که ضمن تخریب قسمت هایی از آن تلفات جدی برای پرسنل و بیماران به بار آورد. بیمارستان اسلام آباد غرب دچار خسارات شد در حالی که تازه ساز بود. مسکن مهر اسلام آباد هر چند با چشم خود ندیدم ولی اطلاع یافتم که دچار خسارت شده است.این کم و کاستی ها که به شکلی باید گفت به پرونده ای ملی تبدیل گردید و به یک امتحان بدل شده است که حاصل تحقیقات آن می تواند به اعتماد آسیب دیده ی مردم از مسولین و حکومت کمک کند تا باور کنند که مسوولین قابل اعتماد هستند و یا اینکه به اعتماد آنان آسیب جدی تری وارد نماید.
این بی اعتمادی ها نه به نفع ملت است و نه به نفع دولت. باید تعارفات را کنار گذاشت. نباید به فکر لاپوشانی کردن نارسایی ها بود. به جای آن باید به فکر ریشه یابی نارسایی ها و بی اعتمادی ها بود. باید دریافت که چرا کسانی که برای کمک به زلزله زدگان شتافته بودند بخش اعظم آنها اصرار داشتند که کمک ها را مستقیمن خود به دست آسیب دیده ها برسانند.
وقتی در روز پنجم زلزله، خبرنگار صداوسیما از سرپل ذهاب در گوشه ای از پارک ورودی شهر گزارش می فرستد تا اثری از ویرانه ها به هنگام پخش گزارش او مشاهده نشود و اعلام می کند که شهر به حالت عادی برگشته و بچه ها مشغول بازی هستند، در حالی بود که در ٢٠٠ قدمی او مردم برای سرنوشت نامشخص خود مضطرب و نگران و ناامید هستند، چه معنی می دهد؟؟
این برخوردها این ذهنیت را تقویت می کنند که مسوولین در فکر سرپوش گذاشتن بر عمق فاجعه هستند و این یعنی بی اعتمادی. فراموش نشود اکثر مناطق زلزله زده در طول ٨ سال جنگ خسارات فراوانی متحمل شده اند و هنوز بعد از نزدیک به سه دهه آثار آن از منطقه پاک نشده است. روستاها و مناطق زیادی هنوز آباد نشده اند. هنوز بخش قابل توجهی از محل زندگی مردم از وجود مین پاک نشده است. کار رونق قبل از جنگ را نه در بخش شهری و نه در بخش روستایی را نیافته و این زلزله در واقع حکم تیغ کشیدن بر روی زخم را دارد که درد آن غیرقابل تحمل و تصور است. امیدوارم مسوولین رنج این درد هموطنان خود را حس کنند.
امروز زلزله زده ها نیاز فوری به کمک رسانی فوری در تمام زمینه ها که اهم آنها در ١٢ بند به اطلاع رسید از جانب دولت و ملت دارند که ملت وظیفه خود را به نحو احسن انجام داد و باقی آن به عهده دولت است که امیدواریم همانند ملت سربلند از این انجام وظیفه که بر دوشش می باشد بیرون آید.
با احترام برای مردم و مسوولین
مهاجری از قصر شیرین به دلیل بیکاری و ساکن در کرج
یارمحمد اکبری عضو سندیکای کارگران فلزکارمکانیک ایران