“.خبر کوتاه بود :« نیروهای داعش از کوبانی بیرون رفتند
تازه از سرکار آمده بودم و لباسهایم را در می آوردم و هم زمان خبر ساعت ۱۲ شبکه ۵ تلویزیون را تماشا می کردم. منهم مانند میلیونها انسان دیگر خوشحال شدم. کوبانی تاریخ را برایم تکرار کرد. در دهه هفتاد میلادی پدرم روزی شادمان به خانه آمد. ما آن روزها تلویزیون نداشتیم و نمی دانستیم که چه شده ، اخبار ساعت ۸ شب را از دست داده بودیم . وضعیت مالی ما زیاد خوب نبود و برای شادمانی و جشن باید اتفاق خارق العاده ای روی می داد. آری آن روز زحمتکشان ویتنامی در جنگی مردمی بر بزرگترین ارتش دنیا پیروز شده بود، و پدرم با وجود تنگدستی فراوان با خرید میوه و شیرینی جشنی کارگری را برای خانواده اش تدارک دیده بود. من مثل پدرم این قدر خوش شانس نبودم که جشنی را تدارک ببینم. زن و مرد کوبانی با سازماندهی کارگری توانستند پوزه یکی از وحشی ترین ارتش های دنیا را به خاک بمالند و آنان را وادار به فرار کنند.ارتشی که توسط آمریکا بوجود آمده و توسط ترکیه،قطر،عربستان پشتیبانی مالی و تسلیحاتی می شود.
ارتش کارگری کوبانی با هوشمندی و ابتکار جمعی و سازماندهی کارگری به چنین پیروزی دست یافت.مردم کوبانی شهرشان را به گورستان عقب مانده ترین تفکرها تبدیل کردند. از زمان یورش داعش به کوبانی همه جا مرگ در انتظارشان بود. به هر کوچه ای که وارد می شدند دختران تک تیراندازکوبانی به استقبال شان می رفتند. مزدوران حکومت به اصطلاح اسلامی داعش که به خود وعده در آغوش گرفتن دختران رزمنده را می پروراندند ، با آغوش مرگ مواجه شدند. هر دری که باز می کردند تله های انفجاری آنان را به کام مرگ می کشید.باز کردن هر کابینت آشپزخانه به معنای به استقبال مرگ رفتن بود. کُمد های لباس،سرویس های بهداشتی ،یخچال و حتا در زیر فرش ها دام مرگ پهن شده بود. داعش بعداز چند روزی در کوچه ها و خیابان ها سرگردان بود . هیچ جایی برای استراحت امن نبود. با این ابتکار جنگی ، مزدوران داعشی در تیررس رزمندگان کوبانی قرار گرفتند و ده برابر رزمندگان کوبانی تلفات دادند. ارتش مردمی کوبانی که نتوانسته بودند بخشی از زنان و مردان کهن سال را به بیرون شهر بفرستند ، با این ترفند توانستند از پدربزرگ ها و مادربزرگ های خود محافظت بکنند.
زحمتکشان کوبانی بازهم ثابت کردند که سرزمین شان در چمدانها و در حساب های بانکی شان نیست و امنیت ملی شان را در بی بی سی و سی ان ان جستجو نمی کنند ،بلکه امنیت ملی در رگهایشان جاریست و صدای گلوله هایی که از اسلحه اشان بیرون می رود گوشنواز تر از هر آهنگی است.
از قبل از حمله داعش، جیره بندی دقیق مهمات و خوراک ودارو ، در کمون های مردمی سازماندهی شده بود.هیچ کسی در کوبانی گرسنه نماند ،هرچه داشتند طبق قانون کارگری ، باهم خوردند.هر کسی با نشان دادن لیاقت خود توانست در کوبانی به بالاترین رده های فرماندهی برسد.در این جنگ که پسران همدوش دختران مبارزه می کردند، به سیستم های سرکوب گر زنان نشان دادند که زنان در هیچ عرصه ای از مردان کمتر نیستند. آری فرمانده کل پارتیزان های کوبانی یک زن است. با توجه به مسدود شدن مرزهای ترکیه به کوبانی، رزمندگان انسان دوست توانستند مرزها را در نوردیده به کوبانی وارد شوند. کردهای ترکیه ، عراق و … و
هرچند دولت مستقل کردستان عراق رفتاری غیرمسوولانه در مورد این وقایع در پیش گرفت ،اما پیشمرگه همیشه پیشمرگه است و با حتا حاکم شدن یک دولت ملی کرد ، مسایل انسانی را هرگز فراموش نمی کند. هنوز زود است تا حماسه کوبانی نگاشته شود .اما زحمتکشان نشان دادند که سازماندهی کارگری یعنی چه. حماسه زویا پارتیزان شوروی بارها در کوبانی تکرار شد. در کوبانی دختران و پسران برای خطرناک ترین ماموریت ها ازهم سبقت می گرفتند. سلحشوران کوبانی در این جنگ ،مرگ را به سخره گرفتند. همانطوری که در اعلامیه سندیکای ما گفته شد: « زحمتکشان کوبانی تنها نیستند ! قلب و روح همه کارگران سندیکای فلزکارمکانیک در این جدال حق طلبانه همراه شماست.» و دوستان ما درسندیکای هفت تپه نیز تاکید کردند :« که قلبشان در کوبانی می تپد !»
آری چریک های کوبانی می دانستند که میلیونها قلب همراه آنان می تپد و میلیونها زن و مرد در سراسر جهان با آنان هم نفسند. کاش در دهه بیست و سی زندگی بودم تا من نیز به یاری خواهران و برادران کوبانیم از دره ها و کوهها رهسپار این سرزمین زحمتکشان می شدم.هرچند از آنان دورم ،اما به خواهران و برادرانم در کوبانی عشق و درود می فرستم.
مازیارگیلانی نژاد
ساعت ۱۰ شب – ۲۸ مهرماه