در جامعه ما هستند افراد و شخصیت هایی که به انحای مختلف دست به اعتراض می زنند . این اعتراضات در واقع در جامعه پر از تضاد سر باز ایستادن ندارد، و هر از گاهی از نقطه ای سر بر می آورد. از جمله همیشه معترضین، یکی هم جنبش کارگری است . دیده می شود که به انحای مختلف این جنبش خود را نشان می دهد. جنبش اضافه دستمزد از این موارد است، که در حال حاضر خود را به شکل های مختلف نشان می دهد، از جمله: گفت و گو، نامه نگاری، تحصن، اعتصاب، اعتراض، تظاهرات و … حال برای افزایش دستمزد از گفتگو شروع شده است. در این گفتگوها برای کارگران نماینده ایکه مورد اعتماد اداره کار و خانه کارگر است، به این گفتگوها دعوت می شوند.
مشکل اصلی کارگران معیشت آنان است . آنقدر این مشکل فشار آورده است که می توان گفت به این حداقل راضی هستند و به دیگر خواسته های گسترده خود فکر هم نمی کنند . زندگی برای زحمتکشان و مزد بگیران بسیار سخت و مشکل گشته در نتیجه به تنها چیزی که می اندیشند این حداقل معیشت است. ما وقتی به نامه یکی از بازنشستگان ( نبی معروفی ) نگاه می کنیم، می بینیم که کارگر برای رفع نیازهای اولیه خود دست به نامه نگاری برده است . مروری کنیم به این نامه که در خبرگزاری ایلنا نیز درج شده است:
« 82 ساله هستم. بازنشسته هستم. حقوقم 900 هزار تومان است که با کسر بیمه و سایر چیزها 840 تومان دستم را می گیرد. خانواده 3 نفری را باید خرجش را بدهم. 17 درصد کرایه خانه ام زیاد شده است. یک بچه مدرسه رو دارم و باید با 840 هزارتومان سر کنم. اگر سرما بخوریم وای به حالمان. اگر بخواهیم یک آزمایش کامل دکتر برایمان بنویسد تنمان می لرزد. اگر بخواهیم بستری شویم آن موقع باید گونی پول پیشمان باشد. میوه که حقی نداریم اسمش را بیاوریم و اگر از جلوی میوه فروشی رد می شویم باید مسیر را عوض کنیم که چشممان به میوه نخورد. موضوع پوشاک گفتنی نیست»
معلوم شد که این حداقل های اولیه زنده ماندن هستند: « در آمد،840 هزارتومان» یعنی تقاضای افزایش حقوق را دارد. « خانواده ای سه نفره دارد » یعنی تقاضای دستمزدی برای اداره شدن معیشت یک خانواده سه نفره را دارد. « 17 درصد کرایه خانه اش اضافه شده.» یعنی تقاضای رفع مشکل مسکن کارگران را از طریق بودجه دولتی دارد. « بچه مدرسه رو دارم » یعنی تقاضای آموزش و پرورش مجانی را دارد. « اگر سرما بخوریم وای به حالمان » یعنی تقاضای بهداشت و درمان رایگان را دارد. موارد تقاضا شده از حقوق اولیه انسانی است و باید در هر اجتماع انسانی، و هر جامعه ی عصر جدید، برآورده شود. در انتها تقاضا دارد که:
« من خیلی خوشبخت هستم که ماهیانه 800 هزار خورده ای درآمد مرتب دارم این وضع منست آن خانواده هایی که سه یا چهار ماه حقوقشان عقب افتاده و معلوم نیست پرداخت شود یا نه چه می کنند؟؟ کارگران بیکار که حسابشان پاک است چی می پوشند؟ چی می خورند؟ خدا می داند ؟؟ !!»
این اعتراضات زمانی ثمربخش خواهد بود که کارگران و مزدبگیران به سندیکاهای کارگری پیوسته و متحدانه این تقاضاها را پیگیری و اجرایی نمایند.
شباهنگ کارگر فلزکار