سيم هاى خاردار، حرف اول و آخر را مى زنند. شب دم كرده منطقه در كنار بوى تند اسيدها، بوى گس و تلخى را تجربه مى كند كه قيمت گزافى دارد. دبير اجرايى خانه كارگر بوشهر از گسترش اعتياد در بين كارگران عسلويه خبر مى دهد.
نشاط، خانواده و لبخند واژه هاى فراموش شده اين سرزمين است. پايان كار كه شروع مى شود زندگى تلخ و غريب متولد مى شود كه تلخ تر و گزنده تر از شب گذشته است. سيگارها يكى پس از ديگرى دود مى شود. اسكناس هاى سبز مرطوب انباشته شده در جيب آنها فقط خرج اين نخ هاى آتشين مى شود. اينجا همه چيز فراى تحمل كردن است.
عسلویه:!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!
اين سرزمين اينجا كه ساخته شده از لوله هاى قطور و بنا هايى كه شكل شان هيچ تعريفى ندارد، سرزمين عجيبى است. كارگران در اين برهوت از ٥٥٠ هزار تا ۹۰۰ هزار تومان پايه حقوقى شان است. رطوبت ٧٥ درجه و گرمايى كه نفس كشيدن از سر آسودگى را از خاطره ها برده است، كار در اين منطقه را به كار در يك منطقه سخت تبديل كرده است. اما مى گويد: «كار با همه حقوقش نمى ارزد. ماهى ۷۰۰ تا ١٥٠٠ هزار تومان درآمد لذت بخش است اما تو هستى و برهوت و تو هميشه عقده پول خرج كردن را با خودت اين سو و آن سو مى كشى.» دانش آموخته رشته برق است. ده روز بعد از گرفتن كارت پايان خدمت چمدان آرزو ها را بست و راهى شد تا دست پر برگردد و آينده اش را رنگارنگ بسازد. مى گويد: «روز تعطيل معنى ندارد. اگر هم باشد آنقدر همه چيز تعطيل است كه تو دلت براى كار كردن با آن شيوه غيرمعمول و غيرمرسوم تنگ مى شود. آنجا هيچ كس حق اعتراض ندارد. كارفرما قدرت آخر است. اعتراض كنى آن سوى سيم خاردار را نشانت مى دهند و مى گويند به سلامت. مى گويند آنقدر بيكار در اين مملكت ريخته كه هيچ چرخى از رفتن و قهر كردن تو باز نايستد.» راست هم مى گويد هنوز نرخ بيكارى در اين سرزمين آنقدر بالا است كه افتتاح فاز هاى اين ميدان گازى و گرفتن هزار هزار كارگر هنوز نتوانسته نرخ بيكارى را تك رقمى كند. يازده درصد نرخ بيكارى در كشورى كه مى گويند روى ثروت خوابيده است.