اصطلاحي كه تمامي كارگران پروژه های نفت و گاز كشورمان ايران با آن آشنا هستند، اصطلاح (ريزش نيرو ) هست در اين آشفته بازار سرگردانی و دلالی كارفرمايان كه هر ريال درآمد به جان خسته مان گره خورده است، استرس و فشار روانی را برايمان نويد ميدهد….
ترس از بی پولی و قرض، ترس از اينكه تمام برنامه های آينده نگری مان بهم می خورد و برای لقمه نانی چگونه بايستی به فلاكت و دربدری بيكاريمان خوی بگيريم و اينكه چگونه ارزش وجودی خود را از ياد می بريم.
حال كه با كار بی مزد و جنگ بر سر دستمزدمان خود را مشغول كرده ايم و به نوعی جوابگوی خانواده بوديم كه:« آخرش پولمونو ميدن » قرض می كرديم تا در زمان مناسب بدهكاری هايمان را پرداخت ميكرديم. حال در اين اوضاعی كه كار نيست و همه بدنبال كار هستند ببينيد برای كارگران زحمتكشی كه بی سر و صدا از شركتها تسويه و ريزش ميشوند و پولشان را هم نقد به آنها نمی دهند چه آشفتگی برای خود و خانواده هايشان ببار می آورند؟!.
بانگ تسويه حسابهای بیصدا پديده ای شوم در محيطهای كارگری است كه مجال بردباری به كارگر سرخورده را نمي دهد و عقده های دراز مدت خود را كه هيچ پناهگاه كاری و شغلی ندارد و فقط در ازای كار تمام وقت بی مزد، او را می خواهند پيشكش تمام چپاولگران حقوقی خود می نمايد .
او با تمام منابع قدرت بيگانه خواهد شد و سر در لاك تمام بی خبريهايش، راه دراز خويش هموار می نمايد و به سوی پناهگاهی تمام برای تمام آرزوهايش حركت خواهد كرد
وارتان خرمدين عضو سنديكای فلزكاران مكانيك ايران