اندیشه شهری که آنرا باید شهر شرکت عمران دانست. چیزی از عمر و تولد این شهر تازه تاسیس در غرب تهران نگذشته است که باید انرا شهری تجاری وسپس مسکونی خطاب کرد. زیرا در هرگوشه و اطراف شهر پاساژها و بازار روز و مغازه ها برزندگی مردم سایه انداخته است. جز تعداد معدودی از پاساژها که از اقبال خاصی برخوردار بوده اند بقیه رونقی ندارند.
بازار بزرگ اسلامی که کپی برداری از بازار امام اصفهان ساخته شده از جمله بازارهایی است که شرکت عمران در آن سهم دارد وحدود 5000هزار مغازه دارد. از طرفی هاپیر مارکت ها و فروشگاه های بزرگ همچون کوروش ومقوایی ،بازارکاسب های خورده فروش را کساد وهرروز تعدادی با اعلام ورشکستگی اقدام به جمع آوری مغازه خود می کنند.
در این شهر بازار تعریف شده ومنازل مسکونی نیز تعریف خاص خود را دارد اما در اقصا نقاط این شهر زیبا دیده می شود که منازل مسکونی اتاقی را تبدیل به مغازه و چهره زیبای شهر را با پرداخت جریمه زشت کرده وچون غده ای سرطانی در دل شهر دیده میشوند. حال سوال اینست با این همه پاساژ، مغازه، هایپر و واحد های تجاری در دل این شهر مسکونی برای چه و برای کدام جمعیت ساخته میشود ؟با کدام رونق اقتصادی ؟ توجیه اقتصادی آن چیست ؟ اگر هدف اشتغال زایی است! پس فروشگاههای زنجیره ای کوروش ومقوایی هایپر ها که تعلق به آقازاده ها دارد با چه توجیهی باعث ورشکستگی کسبه خورده پا میشود ؟
درکشورهایی که قانون حاکم است .ارزان فروشی وگران فروشی جرم محسوب میشود .قیمت کالا در سراسر کشور یکی و باید مقطوع باشد، نه اینکه هرج ومرج بر بازار قالب باشد ؟ شهر داری به دنبال درآمد زایی برای خود است. هم اکنون ده ها پروژه دیگر در دست اجراست بازار بزرگ موبایل …چندین بازار روز به فاصله صد متر از همدیگر . با توجه به جمعیت اندیشه که اکثرا کارمند و زیر خط فقر هستند هیچ توجیهی نمی توان برای این حجم از بازار کسب بی رونق پیدا کرد. جز حیف و میل مصالح و به هدر دادن منابع پولی. بی تردید مدیریت شهر اندیشه فقط به فکر لفت و لیس خود است وگرنه اجازه این کار را نمی داد