چون نیک نظر کرد پر خویش در آن دید گفتا زکه نالیم که از ماست که بر ماست
درسال های 26 -1325 اتحادیه ای با نام «اتحادیه سندیکاهای کارگران ایران» (ا.س.ک.ای.) با تخلص «اسکی» توسط شخصی به نام عزیز قزلباش و چند نفر دیگر با حمایت و پشتیبانی حکومت شاه تشکیل گردید. این اتحادیه در اصل هدفش مقابله با شورای متحده مرکزی زحمتکشان ایران و اخلال در فعالیت سندیکاهای کارگری بود. پس از مدتی که با هدف سنگ اندازی در روند رشد سندیکاها موفقیتی بدست نیاورد خود بخود از فعالیت افتاد و منحل گردید.
در طول زمان گذشته که فعالیت سندیکاهای کارگری رشد می یافت سرمایه داران و صاحبان صنایع و حتا مدیران کارخانجات دولتی به فکر مقابله با رشد سندیکاها افتاده و با بکارگیری لومپن ها ( اوباش ) که در لباس کارگری در بیشتر مراکز کارگری نفوذ داده شده بودند ، و با حمایت نیروی نظامی اقدام به سرکوب کارگران نموده و با تشکیل سندیکاها و اتحادیه های قلابی مانع فعالیت سندیکاهای واقعی می شدند.
مثلا در بهمن سال 1331 اوباش که خود از قربانیان رژیم کارگر کش ستم شاهی بودند به دستور کارفرمای کارخانه چیت ری بلوایی بوجود آورده و پای پلیس شهربانی را که از صبح زود در بیرون از کارخانه آماده بودند به کارخانه کشاندند. در نتیجه کارگر مبارز علی منافی به ضرب چماق غلام توکلی که خود یکی از کارگران کارخانه بود از پای در آمد و به خیل شهدای طبقه کارگر پیوست و تعدادی هم مجروح بازده این حمله ناجوانمردانه لومپن ها بود. غلام توکلی پس از چندی آزاد و به سرکار خود بازگشت اما خانواده ای را داغدار نموده بود.
و یا در سال 1330 جوانی به نام عابد اصلی زیر ضربات زنجیر اوباشی به نام اکبر مشکین که خود از قربانیان رژیم شاه بود به شهادت رسید.
و از این نمونه ها در طول سالها مبارزات کارگری بسیار دیده شد. نقش اعتصاب شکن ها هم چیزی کمتر از اوباش آریامهری نبود.
در سال 1332 و در جریان کودتای 28 مرداد در شهر کرمان سرهنگ سخایی افسر شریف و میهن پرست را بطرز فجیعی به دست اوباش آریامهری شهید و پیکرش را به عقب ماشین بسته در شهر کشاندند.
و در همان روز در تهران سرکرده های اوباش تهران همچون طیب و طاهر حاج رضایی با حدود 300 نفر مسلح به چوب و چماق در حسن آباد اول به سندیکای نانوا ها حمله و این سندیکا را به آتش کشیدند و چند ساعت بعد هم به خانه دکتر مصدق حمله ور شدند که با دفاع جانانه کارگران منبع آب تهران روبرو شدند و عقب نشینی کردند تا دوباره به این خانه حمله کنند.
در اواخر دهه 20 در اول ماه مه به منظور رونق بخشیدن به تظاهرات اول ماه مه که توسط سندیکاهای قلابی ساخته دولت ترتیب داده شده بود به دستور مهندس انشاییان رییس دولتی معدن ذغال سنگ شمشک عده ای از کارگران و تعدادی اوباش معدن به زور و تهدید سوار یک دستگاه کامیون قراضه نموده و به قصد رسیدن به تهران و شرکت در تظاهرات دولتی عازم تهران شدند. کامیون نرسیده به میگون به دره سقوط کرد و عده ای از کارگران و اوباش کشته و زخمی شدند. این ماجرا به دستور عوامل دولتی مسکوت ماند و خون کارگران و هم اوباش کشته شده و زخمی پایمال گردید. به دفعات حمله به تجمعات کارگری توسط اوباش دولتی به رهبری حزب زحمتکشان دکتر بقایی انجام می گرفت. هر حمله و یورش این مزدوران بهانه ای بود به دست نظامیان که با حمله مسلحانه به کارگران عده ای را به شهادت برسانند و جمعی را مضروب و مجروح نمایند.
بدین ترتیب طبقه کارگر ایران به منظور کسب حقانیت خود در مقابل عوامل سرمایه راه خونین و پر فراز و نشیبی را طی نموده و شهدای بسیاری تقدیم این راه پر افتخار نموده است.
کارگر رحیم پناهی