در گفتگو با پیشکسوت کارگری رفیق خوب، آقای ابراهیم شیخی نوشته زیر را در مورد حکومت ملی آذربایجان نوشتم و تلاش کردم با استناد به اسناد بی طرف به این اتفاق مهم تاریخی پرداخته شود.
برای اولین بار در تاریخ ایران یک کارگر در حکومت ملی آذربایجان به وزارت انتخاب شد. در کنگره خلق، محمد بیریا متصدی چرخ و فلک شهرداری در باغ گلستان و رییس اتحادیه کارگران تبریز و شاعر به وزارت فرهنگ حکومت ملی انتخاب شد. (1 ص 54) که در آن زمان یک حرکت بسیار مترقی بود و حتا تاکنون هم یک کارگر بعد از این همه سال به وزارت نرسیده است و نشانگر این موضوع است که حکومت ملی آذربایجان چه میزان به کارگران اهمیت می داد.
رییس حکومت ملی، سید جعفر پیشه وری شخصیت به نام جنبش کارگری آموزگار و نویسنده و روزنامه نگار، مدت 12 سال را در زندان رضاخان گذراند. او به همراه سید محمد دهگان رییس اتحادیه های کارگری تهران( بیش از 100 اتحادیه) دست به انتشار روزنامه کارگری در تاریخ 9 دیماه 1300 زد که در بالای صفحه شعار «رنجبر روی زمین اتحاد» نوشته شده بود. (2ص228) که در زمان توقیف در سال 1301 تیراژ روزنامه حقیقت 4000 برگ تک فروشی بود. (3ص16)
پرچمی که فرقه دمکرات آذربایجان به اهتزاز در آورده بود حق تعیین سرنوشت ملل، برابری خلق ها، آزادی عقیده و بیان، امنیت و عدالت اجتماعی بود. (4 ص 78) به همین منظور در آذر 1324 تشکیل وزارت کار برای اولین بار در تاریخ ایران، در حکومت ملی آذربایجان صورت گرفت. قانون کار حکومت ملی آذربایجان اولین قانون کار در خاورمیانه بود. در قانون کار حکومت ملی آذربایجان: 8 ساعت کار در روز، کارگران بیسواد جهت سوادآموزی نیم ساعت زودتر کار خود را تعطیل کنند، اضافه کاری با 50% اضافه دستمزد تعیین شد. مرخصی سالانه پانزده تا یک ماه مقرر شد، پرداخت دستمزد روزهای تعطیل یا روزهایی که به دستور کارخانه دار کار متوقف می شود و یا هرگاه کارخانه به سبب اوضاعی که از کنترل کارخانه دار بیرون است تعطیل شود، کارگران نصف دستمزد را دریافت خواهند کرد. وزارت کار حکومت ملی آذربایجان ششماه زودتر از وزارت کار دولت قوام السلطنه تاسیس گردید و اداره آن را خود پیشه وری به عهده گرفته بود.(3ص197) کارگران بی سواد اجازه داشتند نیم ساعت زودتر کار خود را ترک کنند، تا در کلاسهای مبارزه با بیسوادی که روزانه یک ساعت تشکیل می شد حضور یابند.(3ص196) که تا سال 1350 نادیده انگاشته شد.
اما این فقط کارگران نبودند که مورد توجه حکومت ملی آذربایجان واقع شدند در 17/8/1324 حکومت ملی آذربایجان در نامه سرگشاده ای نسبت به جنایات فئودال ها و چکمه پوشان محمدرضا از قبیل غارت، آتش زدن خرمن، سنگسار کردن آزادیخواهان، حلال دانستن زنان افراد ضد فئودال و بریدن لب و زبان، پاره کردن شکم، داغ گذاشتن، تجاوز به ناموس، بریدن زلف زنان…. اعتراض خود را برای نمایندگان دولت در آذربایجان ارسال نمود. (4 ص 78)
حکومت ملی با تحکیم قدرت خود، اصلاحات وسیعی را آغاز کرد. نخستین اصلاحات ارضی کشور را انجام داد، املاک دولتی را بین دهقانان تقسیم کرد، املاک خصوصی اربابان مخالف خود را مصادره کرد و شش هفتم محصول را به زارعان بخشید. برای اولین بار در تاریخ ایران به زنان حق رای داد، مجازات اعدام را لغو کرد، شوراهای منتخب محلی را به نظارت بر حکام نواحی، شهرداران و ادارات حکومتی گماشت. قانون کار جامعی تصویب کرد، کوشید با تاسیس خواربار فروشی های دولتی قیمت ها را تثبیت کند، بار مالیات را از روی مواد غذایی و سایر مایحتاج ضروری برداشت و به سودهای تجارتی، ثروت مستغلاتی، درآمدهای حرفه ای و اجناس تجملی اختصاص داد. با آسفالت کردن خیابانهای اصلی، تاسیس درمانگاهها و کلاسهای سوادآموزی، تاسیس دانشگاه، ایستگاه رادیو، چاپخانه ها و نامگذاری خیابانها به نام ستارخان و باقرخان و سایر قهرمانان انقلاب مشروطیت چهره تبریز را عوض کرد. حتا مخالفان حکومت ملی نیز پذیرفتند که در عرض یکسال بیش از بیست سال حکومت رضاشاه کار انجام گرفته است. کنسول انگلیس در تبریز گزارش داد که:« اصلاحات ارضی دوستان زیادی بوجود آورده. پروژه های شغلی، بیکاری را کاهش داد، اصلاحات اداری کارایی بیشتری ایجاد کرد و تغییرات بطور کلی با حمایت عمومی چشمگیری مواجه شد» (5 ص 374 )
برای آنکه بدانیم این نهضت چه میزان در میان مردم آذربایجان محبوبیت داشت به مصاحبه
سرتیپ علی اکبر درخشانی فرمانده پادگان تبریز با نشریه شهباز شماره 31 به تاریخ 2/11/1324 نگاهی می اندازیم:
«سوال: در تهران می گویند یک عده مهاجر که حدود 200 نفر هستند در آذربایجان دست به اقداماتی زده اند آیا شما هم عقیده دارید نهضتی وجود ندارد؟
پاسخ: اگر نهضتی نبود این جریان پیش نمی آمد و بعد با خنده اضافه کرد، تا دیروز روزنامه های دست راستی عکس مرا می انداختند ولی از این پس به من فحش خواهند داد و از اینکه وجود نهضتی را تصدیق کردم لجن مالی ام خواهند کرد اما من از بعضی از روزنامه های دست چپ متشکرم که حتا آن روزها که من مقاومت می کردم به من بد نگفتند» (1 ص 38)
حکومت ملی آذربایجان یک حکومت قانونی بود تا جایی که در اردیبهشت 1325 دیدار هیاتی از حکومت ملی آذربایجان با قوام نخست وزیر انجام و خواسته هایی چون:« مردم آذربایجان خواهان رسمی شدن زبان ترکی در مدرسه ها، دستگاههای دولتی و مطبوعات بودند. همچنین درآمدهای مالیاتی در خود آذربایجان به مصرف برسد» در بودجه سال 1323 مبلغی که برای تهران در نظر گرفته شده بود 20 برابر مبلغ تعیین شده برای آذربایجان بود در حالی که آذربایجان 3 برابر تهران جمعیت داشت. قوام در دیدار با پیشه وری در تهران موارد بالا را پذیرفت. (8 ص410 )
برای آنکه دید بهتری به آن روزگار پیدا کنیم مطلبی را که در8/7/1325در روزنامه جبهه، ارگان حزب ایران از احزاب ملی همسو با دکتر محمد مصدق و جبهه ملی یادآوری می کنیم. در فرازی می نویسد:«می دانستیم که آذربایجان قصد ندارد از ایران جدا شود و جنبش آذربایجان جزء لاینفک از جنبش مترقی در ایران است. خوش بینی ما اکنون تحقق یافته است. حکومت آذربایجان نه تنها سازشی درست را پذیرفته، بلکه مدارس، جاده ها، درمانگاهها و یک دانشگاه نیز ساخته است. مالیات مصرف کنندگان را کاهش داده، بین دهقانان زمین تقسیم کرده و برای بالا بردن سطح زندگی بسیار کوشیده است»(5 ص208)
اما بهترین سند در خصوص حکومت ملی آذربایجان را از زبان ویلیام داگلاس قاضی عالی مقام آمریکایی در کتاب سرزمین عجیب با مردمی مهربان بشنویم که اصلاحات انجام یافته در آذربایجان در زمان حکومت ملی را چنین شرح می دهد:«1-تقسیم اراضی و املاک مالکین فراری و تصویب قانونی جهت تقسیم محصول زمین به نفع دهقانان 2- از بین بردن رشوه. پیشه وری رشوه دادن به مامورین دولت را خیانت به حقوق عمومی اعلام کرد و به مرتکبین، مجازات سختی قایل شد. این قانون اثر برق آسایی داشت و بازرگانان به من می گفتند که اگر شبها مغازه هایشان بازمی ماند،اموالشان تامین داشت و چیزی به سرقت نمی رفت. اهالی اظهار می داشتند که برای اولین بار با اطمینان می توانستند شب یا روز ماشین هایشان را در کنار خیابان یا پس کوچه بگذارند، بدون اینکه کسی جرات دزدیدن چرخ و چراغ و آینه یا سایر اثاث آن را داشته باشد، حتا اگر در ماشین باز بماند. 3- قیمت اجناس مورد نیاز عمومی بطور جدی کنترل می شد و احتکار کنندگان سخت مجازات می شدند. قیمت کالاهای مورد نیاز عموم40% پایین آمده بود. 4- کلینیک های بهداشتی سیاری تاسیس شده بود که از تبریز به دهات اطراف می رفت. 5- قانون حداقل بیکاری و حداکثر ساعت کار تصویب و بین کارفرمایان و کارگران قراردادهای دسته جمعی بسته شد. 6- برنامه عمومی کار اجرا و قسمت اعظم خیابانها و کوچه ها آسفالت و سنگفرش شد. 7- برنامه تعلیمات عمومی اجرا و در دهات مدارس باز شد و دانشگاه تبریز با دو دانشکده ی طب و ادبیات تاسیس گردید.(9ص152 )
حکومت ملی آذربایجان طی 11 ماه توانست با تاسیس 35 بیمارستان و درمانگاه، 30 تخت برای بیماران پوستی (جذام)، 100 تخت برای بیماری های مسری، 30 تخت برای بیماران اعصاب و روان و تشکیل کنفرانس به زبان ترکی از رادیو برای ریشه کن کردن بیمارهایی که ریشه در فقر و تنگدستی داشت، دست به اقدامات تحسین برانگیزی بزند.«روزنامه آذربایجان شماره 6 کاوه غفار» (4 ص 173) ارزان کردن ارزاق عمومی و مایحتاج روزمره مردم که در حکومت 11 ماهه یک امر ناممکن بود، تحقق یافت. گوشت از کیلویی 25 ریال به 18 ریال، قند از 80 ریال به 50 ريال کاهش یافت. مبارزه با دله دزدی و لات بازی موجب شد بازار سیاه متداول شده از جمله در عرصه بلیط راه آهن از بین برود. (4 ص 173)
کارهایی که در هیچ کجای دنیا هنوز که هنوز است اتفاق نیفتاده است. اما این حکومت ملی اگر قرار بود آوازه خدماتش به سایر نقاط ایران برسد دیگر چپاول گران نمی توانستند به زندگی انگلی خود ادامه بدهند و اجانب نمی توانستند نفت و سایر ثروت ایران را به یغما ببرند. لذا دست به کار شده و در 21 آذرماه حمله نظامی به جنبش خلق آذربایجان و حکومت ملی آغاز شد.«شبی که شاه فرمان حرکت ارتش به آذربایجان را صادر کرد من در دربار شاه مهمان بودم و جرج آلن سفیر آمریکا نیز حضور داشت.«خاطرات ابوالحسن ابتهاج ص232»
پس از یورش به آذربایجان چهره واقعی مزدوران و حکومت پهلوی نمایان شد، جنایاتی که تا پایان حکومت حکومت محمدرضا پهلوی ادامه یافت.
پس از سخنرانی سرهنگ هاشمی فرمانده مزدور نیروی مهاجم، غارت خانه ها، کشتن هر رهگذری که با اوباش هم صدایی نمی کرد، قتل کودکان و استفاده از جسد آنها به جای توپ فوتبال آغاز شد. ژاندارم ها یک دختر 18 ساله را لخت و عریان در خیابان می گرداندند و هنگامی که دختر بیچاره برای حفظ ناموس و از فرط وحشت و خستگی به زمین نشست چاقوکشان او را از موهایش گرفته بلند می کردند و آن قدر می زدند تا دوباره به راه بیفتد. (4 ص 117) – اولین قربانی یورش مزدوران زنجانی، شیخ محمد آل اسحاق روحانی کهنسال زنجانی بود. که بعد از حمله و غارت همه موجودی خانه اش با چاقو سوراخ سوراخ کردند و با پاره کردن شکمش جنازه اش را بر روی زمین کشیدند. تنها جرم این پیرمرد اعتراض به ظلم و ستم فئودال هایی چون ذوالفقاری ها بود. (4 ص 117)
یونس لیثی دریلو در سایت رادیو زمانه طی تحقیقی تعداد کشته شدگان حکومت ملی آذربایجان را چنین گزارش کرده است:«اسناد سفارت آمریکا تعداد کشتهها را که در فاصلهٔ ورود ارتش به تبریز ۴۲۱ نفر اعلام کردهاند. منابع دولت ایران از ۲۰ نفر اعدام و روزنامههای آن زمان از عددهایی در حدود ۲۰۰ نفر کشته یاد میکنند. اما تعداد کشته شدهها و اعدامیها بین ۲ هزار تا ۳۰هزار نفر در منابع مختلف نوسان دارد. جمیل حسنلی تعداد کشته شدگان را ۳۰۲۲ نفر، مسعود بهنود ۷ هزار نفر، فرقه دموکرات آذربایجان در باکو افزون بر ۱۰ هزار نفر، خلیل ملکی در محاکمهاش ۱۵ هزار نفر، سعید منیری در تهران حدود ۱۵ تا ۲۰ هزار نفر، یک روزنامه داخل کشور و یک روزنامه فرانسوی ۲۰ هزار نفر، رحیم نامور و میرقاسم چشم آذر ۲۰ تا ۲۵ هزار نفر، ماریا ماچاکی – خبرنگار کمونیست ایتالیایی- ۲۵ هزار نفر نوشتهاند. در ذیل به چندین آمار مرتبط اشاره میشود تا هر کدام از ادعاهای این نوشتهها راستی آزمایی گردند.
-آمار جمعیتی آذربایجان در سال ۱۳۲۵ براساس منابع ترکیه، تخمینا در استانهای آذربایجان شرقی (شامل استان اردبیل فعلی) و آذربایجان غربی بین ۳ تا ۴ میلیون نفر زندگی میکردند. آمار اعضای فرقه دموکرات آذربایجان به نوشتهٔ روزنامه آذربایجان -ارگان رسمی حکومت ملی تعداد اعضاء حزب در روز نخست مهر ۱۳۲۴ و پیش از تشکیل کنگره نزدیک به نود و چهار هزار نفر بوده است. به احتمال زیاد، فرقه دموکرات آذربایجان نزدیک به ۱۰۰ هزار نفر عضو را نه در پاییز ۱۳۲۴ بلکه در ابتدای پاییز ۱۳۲۵ داشته است. (9)
مازیار گیلانی نژاد 30 آذر 1403
منابع:
1- 21 آذر 1324 *نوشته سرتیپ علی اکبر درخشانی چاپ اول بهار 1385 ناشر شرکت انتشارات شیرین چاپخانه جمالی
2-پیدایش حزب کمونیست ایران* نوشته تقی شاهین چاپ تهران 1326
3-تاریخچه نهضت کارگری در ایران* شکراله مانی
4- لحظاتی از زندگی صفر قهرمانیان* نوشته بهروز حقی چاپ کلن آلمان چاپخانه مرتضوی چاپ اول 21 آذر 1372 نشر آذربایجان
5-ایران بین 2 انقلاب* نوشته یرواند آبراهامیان
6-اتحادیه های کارگری و خودکامگی* نوشته حبیب لاجوردی
7- تاریخ تحولات اجتماعی ایران* نوشته جان فوران ترجمه احمد تدین چاپ هفتم 1386 انتشارات موسسه خدمات فرهنگی رسا
8-گوشه هایی ازتاریخ معاصرایران* رسول مهربان
9- سایت رادیو زمانه* یونس لیثی دریلو