مصاحبه دو تن از بازنشستگان متحد تهرانی بهروز بیانی و طاهر حیدری با خبر گزاری ایلنا

سهمِ هیچ تامین اجتماعی از نسخه‌های درمانی/ «پول دارو» کمر بازنشستگان را شکسته/ خانه‌ام را می‌فروشم تا دارو بخرم!

به گزارش خبرنگار ایلنا، یک کارگر شاغل، در سال چقدر در صندوق تامین اجتماعی ذخیره می‌کند؛ این پول‌های انبوه که مبالغ آن سر به فلک می‌کشد کجا می‌رود و چرا بیمه پایه‌ی تامین اجتماعی، هزینه‌های یک نسخه ساده درمان را تقبل نمی‌کند؟

حداقل سهم پرداختی حق بیمه تامین اجتماعی کارگران برای سال ۱۴۰۳ برابر با ۲۸,۳۹۸,۵۵۳ ریال اعلام شده ‌است. هر کارگر در هر ماه حداقل ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان (مجموع سهم کارگر و کارفرما) حق بیمه می‌پردازد؛ حق بیمه کارگر در سال، ۳۳ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان است؛ یک‌سوم این مبلغ، «سهم درمان کارگر» است و در صندوق درمان تامین اجتماعی ذخیره می‌شود به عبارتی سالی حدود ۱۱ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان سهم درمان کارگر است، تازه این رقم مربوط به کارگر حداقل‌بگیر است؛ برای دستمزدهای بالاتر و حق بیمه‌های بالاتر، سهم درمان نیز بیشتر است.
و نکته اینجاست که تامین اجتماعی نصف این ۱۱ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان را خرج درمان کارگر نمی‌کند؛ حتی یک سوم این مبلغ هم برای درمان کارگر خرج نمی‌شود! بیمه پایه چیزی در حد هیچ است!

یک تجربه ساده:
تامین اجتماعی هزینه‌های درمان را گردن نمی‌گیرد
در روزهای میانه‌ی آذرماه، در اوج آلودگی هوا و اپیدمی ویروس آنفولانزا، به یک کلینیک درمانی خیریه و دولتی در غرب تهران مراجعه کردیم؛ هزینه ویزیت پزشک عمومی حدود ۱۰۰ هزار تومان شد که ۶۸ هزار تومان آن سهم پرداختی فرد است؛ سازمان تامین اجتماعی پرداختِ کمی کمتر از ۳۲ هزار تومان را گردن گرفت! پول داروها هم (داروهای ساده سرماخوردگی) حدود ۱۶۰ هزار تومان شد که اینبار هم فقط ۵۰ هزار تومانِ آن برعهده تامین اجتماعی قرار گرفت؛ نزدیک ۱۲۰ هزار تومان هزینه دارو از جیب بیمه شده پرداخت شد!
این تجربه عینی نشان می‌دهد که تامین اجتماعی هیچ‌ کجای درمان کارگران نیست؛ بیمه پایه کاملا بی‌ارزش شده و هیچ کاری برای بیمه‌شدگان نمی‌کند؛ بازنشستگان و مستمری‌ بگیران که گرفتار بیماری‌های سخت‌تر و نسخه‌های پزشکی پیچیده‌تر هستند، تجربه‌های به مراتب درد آورتری دارند؛ برای آن‌ها، بیمه پایه به اضافه بیمه تکمیلی، چیزی در حد هیچ است! بیمه تکمیلی خدمات محدود و سقف کوتاهی دارد و برای داروها ریالی نمی‌پردازد.

تجربه‌های بازنشستگان:
عدالت و انصاف کجا رفته است؟!
به سراغ دو بازنشسته کارگری رفتیم تا از تجربیات آن‌ها در این زمینه بپرسیم؛ در روزگاری که نرخ انواع بیماری‌ها از آنفولانزا و سرطان گرفته تا بیماری‌های خودایمنی و عصبی در ایران به نسبت نُرم جهانی بالاتر است، بازنشستگان چه می‌کشند و چقدر با با درمان تامین اجتماعی مشکل دارند؟

طاهر حیدری، بازنشسته کارگری:
تامین اجتماعی ماده ۵۴ قانون تامین اجتماعی یا الزام به ارائه رایگان صفر تا صد خدمات درمانی را به هیچ وجه اجرا نمی‌کند؛ این بزرگ‌ترین تخلف در صندوقی‌ ست که میلیاردها تومان اندوخته کارگران در آن حیف و میل می‌شود. به راستی چقدر از سرمایه‌های کارگران در شستا و شرکت‌های زیرمجموعه بدون نظارت از بین می‌رود؛ مگر گزارش اختلاس‌های شستا تا سال ۱۴۰۰ را نخواندید؟ پای میلیاردها دلار ثروت به تاراج رفته‌ی کارگران در میان است. و در چنین اوضاع و احوالی‌ست که بازنشسته بعد از سی سال پرداخت حق بیمه به این صندوق، باید عضو بیمه تکمیلی باشد؛ من ۳۵ سال و چند ماه سابقه کار دارم، هر ماه یک‌سوم حق بیمه‌ام بی‌فایده به صندوق درمان رفته اما حالا باید ماهی ۴۳۰ هزار تومان برای بیمه تکمیلی بپردازم؛ ۵۰ هزار تومان هم برای بیمه عمر بدهم؛ بازهم وقتی به کلینیک و داروخانه مراجعه می‌کنم، باید کلی پول خرج کنم. انصاف کجا رفته است؟ شاید بگویند چرا به مراکز ملکی تامین اجتماعی مراجعه نمی‌کنید؟ آنجا همه چیز رایگان است! بیایید برویم بیمارستان شهید معیری، آنجا برای سونوگرافی نوبت ۴‌ماهه می‌دهند! چهار ماه منتظر بمانم برای یک سونوگرافیِ بسیار ساده؟!

بهروز بیانی، بازنشسته کارگری:
من بابت دیابت هر دو ماه و نیم، ۳ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان پول دارو می‌دهم که از این مبلغ فقط ۴۰۰ هزار تومانِ آن را بیمه پایه می‌دهد؛ بیمه تکمیلی ریالی برای دارو نمی‌دهد؛ در واقع من بازنشسته با وجود بیمه پایه تامین اجتماعی و بیمه تکمیلی، هر دو ماه و نیم، فقط ۳ میلیون تومان پول داروهای دیابت می‌دهم!
یکی از نزدیکان ما، سرطان دارد؛ قیمت داروی خارجی شیمی‌درمانی بیشتر از ۶۰ میلیون تومان است؛ نمونه داخلی این دارو ۱۸ میلیون تومان قیمت دارد؛ آشنای ما، ۹ میلیون تومان حقوق می‌گیرد، با این حقوق همان داروی ایرانی را هم نمی‌تواند بخرد؛ این خانم یک خانه کوچک ۵۰ متری دارد؛ برای اینکه زنده بماند باید این خانه را بفروشد تا بتواند داروهای سرطان بخرد؛ خوب است بدانید، این خانم بازنشسته بیمه پایه و تکمیلی هم دارد، اما هیچ کدام به دردش نمی‌خورند! وضع ما را می‌بینند و در حالی که دم از «عدالت» می‌زنند، اعلام می‌کنند ممکن است ارز ترجیحی دارو حذف شود! والله کار به جایی رسیده که وقتی صحبت از عدالت می‌کنند، باید کفش‌ها را دربیاوریم و فرار کنیم چون با «عدالت» بوی گرانی و سرکوب دستمزد می‌آید!

کارگر شاغل سالی حداقل ۳۳ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان حق بیمه به صندوق تامین اجتماعی می‌دهد که بیشتر از ۱۱ میلیون و ۲۰۰ هزار تومانِ آن به صندوق درمان می‌رود؛ این کارگر در یکسال اگر یکبار مریض شود و برای آنفولانزای ساده به درمانگاه دولتی مراجعه کند باید پول ویزیت و دارو را از جیب بدهد، یعنی در سال یک میلیونِ این ۱۱ میلیون تومان خرج درمان بیمه‌شده نمی‌شود. وقتِ بازنشستگی این ناکامی با وجود بیمه تکمیلی تشدید می‌شود؛ در این بین، اگر از بخت بد، دچار بیماری‌های خاص شوی و دارو و درمان بخواهی، باید خانه بفروشی، وام با بهره سنگین بگیری یا اگر هیچ کدام «مقدور» نبود، بنشینی و برای مرگی که از راه می‌رسد، فرش قرمز پهن کنی……

گزارش: نسرین هزاره مقدم