نقش سیاست های نئولیبرالیستی در خودکشی ها!

چندی است در خبرها از پایان غم انگیز زندگی نوجوانان، جوانان، و حتا افراد سیاسی و روشنفکران می شنویم. نوجوان و جوانانی که به دلیل نداشتن امکانات مالی متاسفانه خود را حلق آویز می کنند و یا اینکه دخترانی که طعمه هوس بازی و قوانین عقب افتاده قبیله ای می شوند. از طرفی هم اعدام جوانانی که در این حکومت بزرگ‌شده و ناهنجاری های جامعه دامن شان را گرفته است و یا دادخواهانی که مافیا برای انتقام از آنان و زهر چشم گرفتن از دیگران حکم اعدام صادر کند.
اما اینکه افرادی سیاسی چون مرحوم سنجری برای یک خواست سیاسی دست خودکشی می زنند، موردی است که باید موشکافانه به آن نگریست.
نئولیبرالیسم در بخش فرهنگی و اخلاق جامعه فرد را تنها، منزوی، و بدون آینده می خواهد. به او القا می شود که باید به تنهایی مبارزه کند و اگر شکست خورد کسی نیست که به او کمک کند. این تفکر هرگونه جمع، سازمان و حزبی را متلاشی می خواهد تا آرمانگرایی و خردجمعی و عمل جمعی شکل نگیرد. سالهاست این تفکر هرگونه سازمان گرایی را متلاشی کرده و از آن هراسناک است.
نئولیبرالیسم به دنبال قانون زدایی در همه عرصه ها از سیاست، اجتماع، فرهنگ و اخلاق در جامعه است. در سیاست با پشت کردن به قانون و دست زدن به تقلب، دروغگویی و حتا کشتن افراد موثری سیاسی و کودتا ابایی ندارد. شیلی و ایران نمونه های خوبی برای تحقیق در این مورد است. در اجتماع با قانون زدایی از قانون کار، پوشش دلخواه، نابودی تامین اجتماعی و تجاوز به حقوق فردی و تحمیل بی قانونی فعال است. در اقتصاد از دزدی، اختلاس، به همه ریختن اقتصاد و تحمیل گرانی و تورم برای سودجویی، از هیچ بی اخلاقی رویگردان نیست. در فرهنگ با تحمیل سانسور و پر و بال دادن به روشنفکران سطحی و هنرمندان بی مایه از هیچ عملی رویگردان نیست. در اخلاق با در نوردیدن هر خط قرمزی و رواج بی بند و باری، ازدواج های سفید، تاسی به زندگی بی مایگان هنرمند، حاکم کردن پست مدرنیسم تا احمقانه جلوه دادن فداکاری و یاری به انسانها را تبلیغ می کند.
انسان تنها و منزوی به راحتی قابل شکستن و طرد از جامعه است. به فرد و جامعه اینگونه القا می شود که در مقابل هیولایی قرار دارد که همه کاره جامعه است و هرگونه تلاش برای مبارزه با این پلیدی منجر به شکست است و آن چنان در چنگال این پلیدی گرفتار است که هیچ برون رفتی از آن امکان پذیر نیست. اینجاست که فرد و جامعه گوشه گیر و منفعل می شود. برای مثال از ۴/۵ میلیون بازنشسته تامین اجتماعی در سراسر کشور کمتر از هزار نفر در تجمع ها شرکت می کنند، چرا؟؟ در روز گرامیداشت احمد شاملو و روز مبارزه با سانسور حتا ۱۰۰ نفر هم به سر مزار این قله سترگ شعرنو نمی آیند، چرا؟؟؟ این انفعال و بی تحرکی دلیلش چیست؟؟
کار تفرقه اندازان و نفوذی ها و دوستان نادان که برای خودنمایی دست به تخریب دوستان فعال خود می زنند هم بخشی از ترفندهای نئولیبرالیسم است.
به جوانان چنین القا می کنند که دنیا باید برای شخص تو بگردد، هیچ کس و هیچ چیز اهمیت ندارد و نباید سد راه موفقیت تو شود. به آخرین مطلب ورزشکار کیمیا علیزاده بعد از المپیک نگاه کنید. فردگرایی از آن می بارد. در این مطلب که با القای اسپانسرهایش صورت گرفته نه کشور، نه پدر و مادر برای موفقیتش اهمیتی ندارد. در جشنواره‌های خارجی فیلم های همجنس‌گرایی و برهنگی با عنوان آزادی فردی تبلیغ می شود. آری نیمی از انسانهای دنیا(زنان) فقط برای سودجویی جنسی و ثروت اندوزی مورد استفاده قرار می گیرند و در این راستا مدلینگ برده داری نوینی است که بسیار تبلیغ می شود.
نئولیبرالیسم به خود حق می دهد برای سودجویی برای خرد کردن شخصیت انسانها و جامعه دست به هر کاری بزند. آنچه در غزه و یا عملکرد طالبان در بیخ گوشمان می گذرد بخشی از این تفکرات نئولیبرال است. این تفکر برای مسخ انسانها و تاراج ثروت جامعه توسط ایلان ماسک و بیل گیتس دلقک هایی چون زلنسکی و ترامپ را برای ریاست جمهوری بر می گزیند. در کشور ما هم کم نیستند از این دلقک ها، کسانی که لایه اوزون را با چرخ خیاطی می خواهند بدورند و یا آنانی که همچنان در فکر حسینه کردن کاخ سفید هستند.
آری سنجری ها آن چنان باید مرعوب و ناامید شوند که تنها راه مبارزه را در مرگ خود ببینند نه در یک حرکت جمعی.

مازیار گیلانی نژاد
۷ آذر ۱۴۰۳