بگذاراز آنجایی شروع کنیم که صعنت ساختمان سازی از بخش های پر طرفدار اقتصاد بود ، به دلیل این که در کوتاه مدت سود کلانی را به سرمایه دار نوپا میداد و به خاطر همین هم سرمایه دار ها هجوم آورده بودن به صعنت ساختمان سازی البته کسانی بودن که تخصص در ساختمان سازی نداشتن بلکه فقط سرمایه داشتن و بی رویه شروع کردن به ساخت و ساز، علت مقاوم نبودن ساختمانها هم این است.
اما در موقعیت کنونی که ساخت و ساز از رونق افتاده و سودی برای سرمایه دار ندارد اما الان سود در واردات هست وسرمایه داری سرمایه ها را سوق داده به سمت واردات همه سرمایه دارها شدن وارد کننده از چین. جنس های درجه سه وارد میکنن و یکی از اشتباهات سرمایه داری این بود که تمام تولیدات را از بین برده با کوتاه بینی خودسرمای داری نوپا هیچ وقت به فکر سرمایه گذاری بلند مدت نبوده به این معنا که در بخشی سرمایه گذاری کند برای اینده. مثلا بعداز چند سال از آن بهره برداری کند همه سرمایه داری ها به دنبال رسیدن به سود در کوتاه مدت هستن برای همین هم بدون برنامه ریزی هجوم آوردن به ساخت ساز. و همین اتفاق در واردات بی رویه افتاده تولید که موتور اقتصاد هست از بین برده. و این دنبال سود بودن سرمایه دار نوپا یکی از علل های هست که قدرت خرید کارگران را روزبه روز کم میکنه این علت هم باعث شده که بازار سرمایه به هم ریخته یعنی عملا تقاضای وجود ندارد. چون اکثریت جامعه را کارگران تشکیل میدهند. با این توضیحات من که خودم یک کارگر ساختمانی هستم میتونم بگم که درصد بالای از کارگران ساختمانی بیکار هستن و از جمله اینها کارگران نقاش که تمام پاتوق های این کارگران پر هست. آواره ماندن در پاتوقها با یارانه 45 هزار تومانی یک ماه زندگی کردن غیر قابل تصور هست اینها عملا فقط پول نان خالی دارن حتا برای پنیر خریدن قدرت ندارن. دولت باید به فکر این بخش از کارگران باشد که آسیبهای جدی به بخشهای دیگر وارد خواهد کرد این خود به تنهای یک بحران هست برای جامعه.
آکنون سوال این است که :« آیا با یارانه میشه یک ماه زندگی کرد؟ »
« آیا این بحران بیکاری خود خطری جدی نیست؟ »
حسین امیدی عضو سندیکای کارگران نقاش و تزیینات تهران