در طول کمپینها از سال 1399 تا کنون 63 کوشندهٔ کارگری پروژهیی دستگیر شدهاند و مجازاتهای مختلفی را تحمل کردهاند. عدهای از آنان همچنان در زنداناند. در کمپین 14-14 نیز دو تن از کوشندگان پروژهیی دستگیر شدند که از سرنوشت آنان اطلاعی نداریم. متأسفانه کارگران را با دستگیری، پروندهسازی، اخراج، و تهدید مجبور میکنند که ارتباط با سندیکا را قطع کنند. با وجود آنکه فعالیت سندیکا بسیار محدود و کوشندگانش زیر فشارهای امنیتیاند، کنار کشیدن این کوشندگان ضربهٔ بزرگی به فعالیتهای سندیکایی است. مگر با این شرایط سندیکا چند کوشنده را در سال میتواند آمادهٔ فعالیتهای صنفی کند؟ اما قدرت لایزال کارگری همیشه رهبران را از دل اعتصابها بیرون میدهد.
مازیار گیلانینژاد: درود بر شما و سپاسگزارم از اینکه سایت وزین شما (اندیشهٔ نو) در امر اطلاعرسانی دربارهٔ این اعتصاب پیشقدم شد.
اندیشهٔ نو: پیشزمینهٔ اعتصاب کارگران پروژهیی در صنایع نفت، گاز و پتروشیمی در ایران چه بود؟ چه عواملی باعث شد که کارگران پروژهیی نفت و گاز و نیروگاهی کمپین 14-14 را راه اندازی کنند؟ این اقدام از چه زمانی آغاز شده است؟
مازیار گیلانینژاد: شرایط بسیار نامطلوب کاری و رفاهی در پروژههای نفت و رعایت نشدن قوانین کار و همچنین بیپناهی کارگران این رشته و نبود هیچ تشکیلاتی که کارگران بتوانند برای مشکلاتشان راهکاری بیابند، و نیز درخواست بعضی از کارگران پروژهیی، سندیکای فلزکار-مکانیک را از سال 1395 به این فکر انداخت که فعالیتهای میدانیاش را وسیعتر کند.
لذا با حضور در یک گروه تلگرامی و آشنا شدن با نحوهٔ زندگی و تلاش این عزیزان، اولین حرکت اعتراضی در تیر 1397 با تجمع کارگران پروژهیی در چهارراه عسلویه آغاز گشت که منجر به سرکوب و دستگیری تعدادی از کوشندگان سندیکایی گردید.
با توجه به تجربهٔ این شکست و اخبار خلافکاریهای پیمانکاران، سازماندهی جدیدی با تأکید بر آموزشهای سندیکایی آغاز شد که به تشکیل یک جمع 35 نفره از کوشندگان پروژهیی منجر شد و کمپین (اعتصاب) سال 1399 کلید زده شد که مهمترین خواستش عقب نیفتادن پرداخت حقوقها و افزایش مزدها طبق نظر این جمع بود. تا آن تاریخ شرکتها از کارگران در قراردادها تعهد میگرفتند که تا شش ماه حقوق نخواهند گرفت و اولین پرداختی آنان در صورت داشتن توان مالی کارفرما خواهد بود و حق اعتصاب هم ندارند، وگرنه اخراج و دستمزدشان هم پرداخت نخواهد شد.
دهها هزار کارگر پروژهیی به این اعتصاب پیوستند و طی دو ماه همهٔ عقبافتادگیهای مزدها تسویه و افزایش تا حد دو برابر شدن حقوق کارگران محقق شد. در سال 1400، اعتصاب نهتنها برای تثبیت عقب نیفتادن پرداخت مزدها، بلکه برای افزایش 40 درصدی مزدها طبق لیست ارائهشده از سوی کمپین برای هر رشته صورت گرفت که به کمپین 20/10 و با شعار «نه به بیقانونی و گرسنگی» فرارویید که خواستار 20 روز کار و 10 روز مرخصی بود.
با پیوستن 125هزار کارگر پروژهیی نفت و گاز و نیروگاهی به این حرکت، بزرگترین اعتصاب سراسری بعد از انقلاب 57 تاکنون شکل گرفت. در جریان این اعتصاب، جمعی تقریباً شصت نفره بهنمایندگی از کارگران از جنوب کشور در شهریور به تهران آمدند و همراه با نمایندهٔ سندیکای فلزکار-مکانیک اول به مجلس و سپس به وزارت نفت رفتند و خواستهایشان را کتبی به وزارتخانه اعلام نمودند. نمایندهٔ مشخص سندیکا بهعنوان نمایندهٔ منتخب کارگران پروژهیی در این مذاکرات حضور داشت.
اعتصاب سال 1401 برای تثبیت خواست اصلی اجرای 20 روز کار و 10 روز مرخصی و افزایش حقوقها طبق لیست تنظیمشده در شورای کارزار (که نمایندهٔ سندیکا نیز فعالانه از آن حمایت میکرد) بود. قبل از این اعتصاب، کارگران در ماه کمتر از شش روز به مرخصی میرفتند که دو روز آن را در راه بودند و نمیتوانستند به مشکلات خانوادگی برسند.
در این اعتصاب 65هزار کارگر شرکت کردند که منجر به دعوت نمایندهٔ سندیکا و یکی از کوشندگان پروژهیی از سوی شرکت سازه پاد در سایت 2 پتروشیمی بوشهر در عسلویه برای نشستی با پیمانکاران و مدیر منطقه ویژه گشت. نتیجهٔ آن نشست توافقنامهای بود که زیر آن را هم ریاست منطقهٔ ویژه و پیمانکاران و هم نمایندگان شورا امضا کردند. مقرر گردید که در قراردادها 20/10 با 8 ساعت کار روزانه اجرا شود و بابت هر ساعت اضافهکاری بیش از 8 ساعت مبلغ اضافهکاری پرداخت گردد و کارگران برای 10 روز استراحت به خانههایشان بروند. همچنین مقرر شد که افزایش حقوقها، عقب نیفتادن مزدها، و حق بیمهٔ کارگران مطابق با دریافتی و شغل کارگر- و نه بهعنوان کارگر ساده- رد شود.
بهعلاوه، بهبود کیفیت غذا و اسکان، سرویس حملونقل کولردار و مدرن، و پاکیزگی و بهبود سرویسهای بهداشتی طبق استاندارد شرکت نفت رعایت شود.
در سال 1402 نیز برای اجرایی شدن مقررات 20/10 و همچنین افزایش ۷۹درصدی مزدها، کارگران از اردیبهشت دست به اعتصاب زدند که «نان برای زندگی، نه جان برای نان» نام گرفت.
از سال گذشته و با پیشنهاد سندیکای کارگران فلزکار-مکانیک ایران موضوع قرار گرفتن همهٔ کارگران [پروژهیی] شاغل در نفت و گاز در زیر پوشش شرکت نفت مطرح شد. یعنی کارگران مانند دهههای 50 و 60 رسمی باشند و پیمانکاران حذف شوند و مقررات رسمی شرکت نفت در مورد این کارگران اجرا گردد. در نتیجه، شعار 14-14 به میان کارگران برده شد و تبلیغ برای این موضوع در دستور کار همهٔ کوشندگان سندیکایی قرار گرفت.
از اوایل امسال، سندیکای کارگری خواستِ افزایش 35درصدی حقوق را اعلام کرد، ولی پیمانکاران مخالفت کردند و نزدیک به 5هزار کارگر پروژهیی را مجبور کردند که در اردیبهشت ۱۴۰۳ اعتصاب کنند. سندیکا و متحدانش در اطلاعیهٔ 3 خرداد 1403کمپین حذف پیمانکاران از عرصههای نفت و گاز و «14 روز کار 14 روز مرخصی» را اعلام و تاریخ شروع اعتصاب را اول تیر تعیین کردند.
ا.ن: قراردادهای پیمانکاری تا چه حد در این صنعت رواج دارد و چه موانعی بر سر راه این کمپین و اصولاً فعالیتهای صنفی ایجاد میکند؟
م.گ: متأسفانه قراردادهای موقت بلای جان همهٔ کارگران ایران و کارگران پروژهیی شده است. این بدعت ضدّکارگری از زمان دولت آقای رفسنجانی آغاز گشت. امروزه شاید کمتر از 3درصد کارگران رسمی باشند که بیشتر نیروهای رده بالا و با تخصص و کارکنان دفتری را شامل میشود. با این نوع قراردادها، کارگران بههیچوجه احساس امنیت شغلی ندارند و هر کوشندهٔ صنفی میداند که با اولین اعتراض کارش را از دست خواهد داد.
در طول کمپینها از سال 1399 تا کنون 63 کوشندهٔ کارگری پروژهیی دستگیر شدهاند و مجازاتهای مختلفی را تحمل کردهاند. عدهای از آنان همچنان در زنداناند. در کمپین 14-14 نیز دو تن از کوشندگان پروژهیی دستگیر شدند که از سرنوشت آنان اطلاعی نداریم. متأسفانه کارگران را با دستگیری، پروندهسازی، اخراج، و تهدید مجبور میکنند که ارتباط با سندیکا را قطع کنند. با وجود آنکه فعالیت سندیکا بسیار محدود و کوشندگانش زیر فشارهای امنیتیاند، کنار کشیدن این کوشندگان ضربهٔ بزرگی به فعالیتهای سندیکایی است. مگر با این شرایط سندیکا چند کوشنده را در سال میتواند آمادهٔ فعالیتهای صنفی کند؟ اما قدرت لایزال کارگری همیشه رهبران را از دل اعتصابها بیرون میدهد.
ا.ن: رابطۀ این پیمانکاران یا کارفرمایان با دستگاههای حکومتی چگونه است. آیا کارگران برای کسب حقوق صنفیشان میتوانند از راه نهادهای دولتی یا قضایی با پیمانکاران و کارفرمایان برخورد کنند؟
م.گ: پیمانکاران کوچک با مافیای نفتی ارتباط آنچنانی ندارند. اما شرکتهای مادر بیتردید با مافیا برای تصاحب بخشی از سودهای دهها میلیون دلاری مناقصهها حتماً ارتباط دارند. فقط یک نمونه از آن بالا رفتن قیمت دلار است. شما حساب کنید پیمانکار مادری که قراردادهایش را به دلار میبندد با بالا رفتن قیمت دلار، بدون آنکه دست به سیاه و سپید بزند، چقدر سود به دست میآورد.
از راههای قضایی هم مافیای نفتی این اجازه (برخورد کارگران با پیمانکاران) را نمیدهد. ما پروندهای در ادارهٔ کار بوشهر داریم که به ضابطان قضایی وزارت کار و دادگستری اجازهٔ ورود به پتروشیمی را ندادند. این پرونده هنوز در ادارهٔ کار بوشهر موجود است. بهاضافهٔ اینکه کاغذبازیها کارگران را از شکایت منصرف میکند. سندیکای ما دهها نامه و مدرک در ارتباط با خلافکاریهای پیمانکاران به بازرسی وزارت کار، بازرسی شرکت نفت، حراست مهندسی توسعهٔ نفت (متن)، و بخش آموزش شرکت نفت داد که بتوانیم دو پیمانکار را از پروژهها بیرون کنیم.
ا.ن: موفقیتهای کمپین 14-14 را چگونه ارزیابی میکنید؟ این کمپین چه دستاوردهایی برای کارگران داشته است؟
م.گ: البته کمپین هنوز در ابتدای راه است، ولی تا امروز بیش از 1000 کارگر با قرارداد 14-14 سر کار رفتهاند. نهتنها کمپین 14-14، بلکه همهٔ کمپینها مهمترین موفقیتشان در این است که کارگر پروژهیی فهمید چه قدرتی در اتحاد نهفته است. به همین خاطر، کارگران نهفقط در کمپینها، بلکه در طول سال از قدرتشان استفاده و با سودجویی کارفرمایان مقابله میکنند.
کمپینها باعث شدهاند که مزدها افزایش خوبی داشته باشد و مسائل رفاهی کارگران تا حدودی بهتر شود، اما تا اوضاع مطلوب هنوز راه بسیاری در پیش داریم.
ا.ن: لطفاً دربارهٔ تجارب عملی به دست آمده از اعتصاب کارگران در بهبود شرایط کاری و مزد بیشتر توضیح دهید.
م.گ: یکی از تجارب خوبی که هم سندیکا و هم کارگران به دست آوردهاند ایجاد راههای ارتباط مؤثرتر است. نام سندیکای کارگران فلزکار-مکانیک برای تقریباً اکثر کارگران پروژهیی آشناست و ما را سندیکای کارگری میخوانند.
تجربهٔ دیگر استفاده از برخی مشخصههای بازار کار بهویژه در رابطه با کارگران پروژهیی در صنایع نفت و گاز در جنوب است که بدون کمترین درگیری و با ترک محل کار عملاً به کارفرما میفهمانند که بدون کارگر مجرّب هیچ پروژهای به نتیجه نخواهد رسید.
تجربهٔ دیگر ارسال اخبار پروژهها و خلافکاری پیمانکاران است، آن هم با کمترین هزینه. پرورش کادرهای باارزش در طول سال با تولید محتوا و نشان دادن راهکار در زمان اعتصاب یا اخراج همراه است.
در مورد شرایط کاری فقط میتوانم بگویم که مزد کارگران از سال 99 تا کنون بهمراتب بیشتر و در مواردی چند برابر شده است. کارزار ما برای افزایش مرخصیهای کارگران پروژهیی صنایع نفت و گاز از 10 روز در ماه به 14 روز در ماه پیشرفت خوبی داشته و در حال گسترش است. کیفیت غذا، سرویسهای بهداشتی، محل خواب، سرویسهای رفتوآمد، و وضع لیست بیمهها تا حدودی بهتر شده است، اما هنوز در حد استاندارد شرکت نفت نیست.
همچنین، حذف دو پیمانکار از پروژههای نفت و گاز از راه اطلاعرسانی کارگران و تلاش سندیکا صورت گرفته است. مهم آگاهی کارگران به حقوق خودشان است. کارگر پروژهیی توانسته است با موفقیت اعتصاب کند و جامعه و خانواده را نیز در کنارش داشته باشد.
ا.ن: برای مقابله با اقدامات اعتصابشکنانهٔ کارفرمایان از چه شیوههایی استفاده شد و موفقیت در این راه تا چه حد بود؟
م.گ: تحریم کارگری شیوهٔ مؤثری برای مقابله با دسیسههای پیمانکاران است. با تحریم کردن پروژههایی که با کارگران بدرفتاری میکنند و سعی بر کلاهبرداری دارند، عملاً پروژههای هدف قرار گرفته با معضل تأمین کارگر روبهرو میشوند. اعلام تحریمها از سوی سندیکا بلای جان کارفرمایان گشته است و بسیاری از کارفرمایان از این تحریمها میترسند، چون که عملکرد آن تا حدودی موفق بوده است.
بسیاری از کارفرمایان برای آنکه بتوانند تحریمهای کارگری را دور بزنند شرکتهایشان را به نام برادر و یا همسرشان میکنند که البته زود دستشان رو میشود.
البته باید گفت که بالا بودن آگاهی کارگران بیکار و نرفتن به سر کار برادران اعتصابیشان مهمترین شکل مبارزه با کارفرمایان اعتصابشکن است.
ا.ن: آیا نتیجهٔ انتخابات اخیر، یعنی تشکیل دولت مسعود پزشکیان و قول و وعدههای انتخاباتی او، میتواند تأثیری در وضع معیشت و فعالیتهای صنفی کارگران داشته باشد؟
م.گ: نظر سندیکا این است که سیستم معیوب است و با عوض کردن یک قطعهٔ آن نمیتوان عملکرد این ماشین تولید دروغ و مولّد اختلاس و رانت را تغییر داد. با عوض کردن برفپاککنها موتور معیوب درست نمیشود.
ا.ن: آیا سندیکای کارگران فلزکار-مکانیک ایران در مورد کمپین 14-14 با اتحادیههای دیگر کشورها در تماس بوده است؟ این اتحادیهها به چه نحوی میتوانند به این کمپین کمک کنند؟
سندیکای فلزکار-مکانیک ایران از یک دهه پیش عضو کامل اتحادیهٔ جهانی اینداستریال بوده است. همانطور که در تمام اقدامات سندیکایی دیگر در این دوره سازماندهی کردهایم، از حمایت اینداستریال و همهٔ نهادهای مرتبط و وابستههای آن از سراسر جهان، از جمله اتحادیههای کوچک و بزرگ کارگری که در صنایعی مانند نفت و پتروشیمی و خودروسازی فعالیت میکنند، برخوردار بودهایم.
در دو ماه گذشته، از رهبری اینداستریال، سندیکای فلزکاران سوئد، و اتحادیههای کارگری عرصهٔ انرژی و همچنین صنایع سنگین در کانادا، دانمارک، هند، فرانسه، و استرالیا حمایت مداوم دریافت کردهایم. در بریتانیا شاهد ابتکارها و پیامهای همبستگی از GFTU (فدراسیون عمومی اتحادیههای کارگری) و RMT (سندیکای خوشنام و پیشرو رانندگان و کارگران قطار و وسایط حملونقل زمینی و دریایی بریتانیا) بودهایم.
حمایت آنها برای ما تشویق بزرگی است. در حال حاضر، برای ما کافی است بدانیم که همکاران ما در کشورهای جهان از مبارزهٔ ما، اهداف آن، و شرایط دشوار فعالیت ما آگاه هستند. اینکه ما تنها نیستیم! آگاهی روزافزون بینالمللی از مبارزهٔ ما منبع انگیزه و افتخار بزرگی برای ما است.
امیدواریم این فعالیتها گسترش و تعمیق پیدا کند.
ا.ن: با سپاس از شما و به امید موفقیتهای بیشتر برای سندیکای شما و همهٔ کارگران در این مبارزات صنفی.
کلیپ گزارش دهی مازیار گیلانی نژاد روی پله های وزارت نفت به نمایندگان کارگران پروژه ای شهریور سال ۱۴۰۰
در جریان این اعتصاب، جمعی تقریباً شصت نفره بهنمایندگی از کارگران از جنوب کشور در شهریور به تهران آمدند و همراه با نمایندهٔ سندیکای فلزکار-مکانیک اول به مجلس و سپس به وزارت نفت رفتند و خواستهایشان را کتبی به وزارتخانه اعلام نمودند. نمایندهٔ مشخص سندیکا بهعنوان نمایندهٔ منتخب کارگران پروژهیی در این مذاکرات حضور داشت.