
کارگزاران دولتی و در راس آنها رییس جمهور که مسئول اجرای قوانین کشور می باشد، اصرار عجیبی به نادیده گرفتن قانون دارند. نمونه ی عینی این ادعا بحث تعیین حداقل حقوق کارگران در سال ۱۴۰۲است که در مقابل تورم بالای ۵۰درصدی ۲۷ درصد به حقوق کارگران اضافه شد که این برخلاف قانون کار مبنی بر تامین زندگی آبرومندانه و حفظ کرامت انسانی کارگر با ۸ ساعت کار روزانه می باشد. این میزان حقوق فاصله زیادی دارد با حقوقی که در قانون کار مشخص شده که فقر و فلاکت بیشتر و ناتوانی طبقه کارگر در تامین معیشت خانواده به همراه دارد. عجیب تر اینکه آنها حقوق مکفی و قانونی کارگران را بوجود آورنده تورم قلمداد می کنند، دلیلی ناموجه که خودشان نیز بعید می دانم آن را باور داشته باشند. این میزان حقوق باعث در رنج و سختی ماندن کارگران و بیشتر شدن شکوه کاخها، ارتفاع برجها و مساحت ویلاهای کارفرمایان و مدیران خواهد شد. حقوقهای چند صد میلیونی و ثروتهای بادآورده، رانت های هزاران میلیاردی و دلار ۵۰ و۶۰ هزار تومانی حاصل از فروش نفت و مواد خام باعث تورم نیست!!!! اما حقوق برابر با قانون باعث تورم می شود. اینها این اصل بدیهی و ابتدائی نظام سرمایه داری را نیز نادیده می گیرند که اگر اقشار میلیونی پایینی جامعه و مزدبگیران، توان خرید یک کیلو گوشت، میوه کافی، خوراک و پوشاک مناسب و وسایل اولیه زندگی را نداشته باشند اقتصاد کشور دچار رکود می شود و مدارس، دانشگاهها، بیمارستانها و مراکز اقتصادی و تولیدی که برای تحصیل سود بیشتر عده ای خاص خصوصی شده اند، بدون مشتری می مانند. …بیشتر