
در پی اعدام ٤ جوان که در تظاهرات اعتراضی ماههای اخیر دستگیر شده بودند و همچنین صدور حکم اعدام ٣ جوان دیگر، نتیجه ورشکستگی سیاست های ٤٠ ساله اخیر است. چه کشته شده ها و چه اعدامی ها همگی در سالهای بعد از انقلاب و در دهه هفتاد به بعد متولد شده اند و همگی بزرگ شده این سیستم حکمرانی هستند. اینکه حاکمیت چه کرده که جوانان از هر دو طرف دست به خشونت زده اند و حاصل چه عملکرد و سیاستی است جای تعمق دارد. بیش از ٤٠ سال است که از همه منابر و مناصب معنویت حرف اول بوده و جوانان در یک چنین فضایی آموزش دیده اند. از ابتدای تولد از طریق رسانه هایی چون صدا و سیما و چه در مدارس مورد تبلیغ روش خاص دیکته شده از سوی حاکمیت بوده اند. اینکه چگونه در این فضای منبعث از آموزه های تربیتی جوانی تفنگ بدست می گیرد و به خود حق می دهد دیگری را هدف گرفته و بکشد و متقابلا جوان دیگر با چاقو و یا مشت و لگد به جان او بیفتد، نباید پرسید این خشونت از کجا نشات می گیرد و به نفع چه کسانی است؟ بی تردید به نفع جامعه نیست. ما می پرسیم چرا حاکمیت نمی تواند و یا نمی خواهد با جوانان خود به گفتگو بنشیند و آنان را قانع کند؟ کجای کار می لنگد؟ …بیشتر