چرا مدیران تامین اجتماعی از درآمد ماهانه ۴ درصد سخت و زیانآور که درآمد کلانی است، چشم پوشی میکنند اما به دنبال اصلاحاتی چون افزایش سن بازنشستگی، تغییر مبنای محاسبهی مستمری بازنشستگی و در نهایتِ کاهشِ سنواتِ ارفاقیِ مشاغلِ سخت و زیانآور هستند؟
به گزارش خبرنگار ایلنا، نسبتِ نامتعادل بین منابع و مصارف، صندوق تأمین اجتماعی را در وضعیتِ بحرانی قرار داده است. برای خروج از این بحران، انجام اصلاحاتِ پارامتریک با اولویت دادن به سه مؤلفهی افزایش سن بازنشستگی، تغییر مبنای محاسبه مستمری بازنشستگی و سختگیری در بازنشستگیهای پیش از موعد، راهحلی است که بارها و بارها از زبان مسئولین و کارشناسان مختلف مطرح شده است. اصلاحاتی که بارِ آن تماما بر روی دوش کارگران و بازنشستگان است و مدافعان این اصلاحات معتقدند که اگرچه با این اقدام میزانی از فشار بر گردهی کارگران و بازنشستگان وارد میشود اما این اصلاحات تماما به نفع آنهاست. مدافعان در پاسخ به این سوال که چرا این فشار باید بر روی دوش کارگران و بازنشستگان بیفتد، خیلی ساده میگویند چارهای نداریم. مخالفان اما چارهی حل بحرانِ صندوق تأمین اجتماعی را در پرداختِ بدهیِ دولت به این سازمان میدانند و بس. آنها معتقدند علتِ اصلیِ چنین بحرانی بدهیِ انباشتهی ۴۵۰هزار میلیارد تومانی دولت به صندوق تأمین اجتماعی است و از همین راه هم باید بحرانِ این صندوقِ بینالنسلی را حل کرد. آنها میگویند دولت به راحتی میتواند از بودجههای غیرضروری خود بزند و در عوض سهم خود به سازمان تأمین اجتماعی را پرداخت کند و بعد اگر نیاز بود به سمتِ اصلاحاتِ پارامتریک برود. …بیشتر