به گزارش خبرنگار پیام سندیکا، با همه سرو صدایی که بیمه تکمیل درمان دانا در ذوب آهن اصفهان در ابتدای شروع کارش انجام داده بود و مدیریت ادعای حل مشکلات درمانی کارگران و کارکنان را داشت اما بعد از گذشت بیش از ۲ سال همچنان کارگران درگیر معضلی به نام خدمات بیمه تکمیل درمان دانا هستند. بیمه تکمیل درمان دانا نتوانست تعداد شعب خود را در شهرها به ویژه شهرهای لنجان و اصفهان افزایش دهد به همین خاطر بیماران می بایست پول هزینه های درمانی را از جیب بدهند بعد مدارک را به یکی از شعب بیمه دانا برده بعد از چند وقت، هزینه خود را دریافت کنند که مستلزم یک روز کامل زمان برای این موضوع است.
کارگران در نامهای به مدیریت درمان ذوب آهن:
۱- خواستار برنامه ریزی جهت کاهش زمان پرداخت هزینه های درمان توسط بیمه دانا
۲- اختصاص مکانی در قسمت اداری توحید برای ارائه خدمات بیمه دانا شده اند.
Archive for اخبار کارگری
مشکلات بیمه تکمیل دانا در ذوب آهن!
مصاحبه مازیار گیلانی نژاد با خبرگزاری ایلنا
تلاشِ بیوقفهی کارگران پروژهایِ نفت برای بهبود اوضاع/ به «طرح ساماندهی» امید نبستیم!
به رسمیت شناختن حق تصمیمگیری کارگر در عقد قرارداد کار یکی از خواستههای کارگران است. آنها خواستار برچیده شدن قراردادهای سفید امضا، یکطرفه و ظالمانه هستند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، «ما در صنعت نفت دست روی دست نگذاشتهایم تا نمایندگان سرمایهداران در مجلس، ما را مدام سر بدوانند، از اول هم امیدی به اینکه بساطِ سودجوییِ پیمانکارانِ قدر قدرت جمع شود نداشتیم؛ میدانستیم این ساماندهی به سامان نمیرسد…..»
کارگران پروژهای نفت که سالهاست در قالب یک کمپین موسوم به کمپین ۲۰-۱۰ مطالبات قانونی خود را پیگیری میکنند، از ظلم ماندگار پیمانکاران و شرکتهای واسطهای میگویند که حامیان قدرتمندی دارند و برچیده شدن بساط آنها، بیشتر شبیه یک شعار است تا واقعیت.
با این حال این کارگران هیچ زمان از مطالبهگری منسجم دست برنداشتهاند و کنشگری صنفی آنها توانسته در سالهای اخیر، دستاوردهایی داشته باشد، دستاوردهایی که البته در قیاس با منافع سرشار پیمانکاران و حقوق قانونی این کارگران چندان بزرگ نیست: …بیشتر
اول کار بعد ایمنی!
به گزارش خبرنگار پیام سندیکا، با افزایش حوادث کاری اتفاق افتاده در ذوب آهن اصفهان که بخش بسیار بسیار کوچکی از آن منعکس و به دست ما می رسد، در اتفاقی جدید کارگران و کارکنان ذوب آهن طی نامهای به مدیریت ارشد و مدیرعامل ذوب آهن خواستار ارزیابی وضعیت ایمنی قسمت ها گردیدند.
حوادث کاری در ذوب آهن بیشتر در قسمت تولید، کوره ها و در مکانیک نت رخ می دهد که کارگر حادثه دیده را نقص عضو و یا به دلیل ترس ناشی از حادثه نمی خواهد در آن واحد کار کند به همین خاطر در بخش اداری قسمتی برای این موضوع اختصاص داده شده تا کارگر حادثه دیده که نمی خواهد در واحد خود کار کند بتواند محل کارش را عوض کند.
در بخش ذوب حوادث کار مرگ آور است. در سال گذشته فیلمی از خط تولید میلگرد منتشر کردیم که اختیار خط تولید به دلیل نقض فنی از دست اپراتور خارج گردید که با هشدار به موقع ، کارگران محل را ترک و برق را قطع کردند تا بتوانند خط تولید را تعمیر و برنامه نویسی مجدد کنند.
مدیریت ذوب آهن به اول ایمنی بعد کار اعتقاد ندارد. تعمیرات دوره ای، تعویض قطعات در زمان مناسب، فرسودگی دستگاهها، خستگی ناشی از کار سنگین و نداشتن استراحت کافی، حقوق ناچیز در مقابل کار سخت، بهم خوردن تعادل بهداشت روانی کارگران از زمره مسایل حوادث کاری در این مجموعه است.
تسلیت به فرزندی چنین شایسته!
پدر اسماعیل عبدی درگذشت. این جمله ساده خبر از غمی عظیم برای فرزند شایسته آقای عبدی و خانوادهاش بود.
اسماعیل عبدی الگویی است برای همه کوشندگان صنفی که چنین باشند. انسانی صادق؛ رهرو عدالت و مبارزی مقاوم.
اسماعیل جان غم دوری تو و آن ظلمی که به شما روا داشته شد همه انسان دوستان و کوشندگان صنفی را گران آمده است و این مختص پدر گرامی و مادر رنجیده و خانواده ات نیست.
از صمیم قلب به شما تسلیت می گوییم و خوشحالیم که پدر را با چنین سرفرازی و پایداری راهی دیار باقی کردی. …بیشتر
اوضاع نابسامان در پتروپالایش بیلیش!
به گزارش خبرنگار پیام سندیکا، پتروپالایش بیلیش واقع در ضیاآباد تاکستان قزوین وضعیت نابسامانی دارد. در ابتدای کار مدیریت به کارگر می گوید:« اینجا کار اورهال است و 20 تا 30 روز بیشتر کار نیست» و پیشنهاد دستمزدی روزی 2 تا 3 میلیونی می دهند و اگر به قول آنها:« کار را زودتر تمام کنی پاداش هم خواهی گرفت. و آن حقوق یکماه کامل است»
اما، پتروشیمی به حدی وضعیت خرابی دارد که در حد یک تعویض روغنی هم نیست. کاملن ورشکسته با لوله های مستعمل و غیر قابل استفاده. روز اول در هتل ساکن خواهی شد و می گویند:« سرویس با خودتون و یا اینکه بیایید خوابگاه مستقر شوید.» خوابگاهی که حتا تشک و پتو هم ندارد وقتی اعتراض می کنی می گویند:« قرار است خرید کلی انجام شود و برایتان خواهیم آورد.» غذای نهار را در وعده شام دوباره به خورد شما می دهند. بعد از چند روز که از اصلاح خوابگاه خبری نمی شود و اعتراض می کنی می گویند:« فعلن شرایط این هست.» اگر خواهان تسویه باشی تسویه می کنند اما می گویند:« امروز حسابرس نیست.» به محض اینکه به خانه رسیدی آنهم بدون پول، دیگر زنگ هم بزنی کسی جوابگو نیست.
به این شکل و با آوردن نیروی جدید، می خواهند کار را مجانی جمع کنند.
مصائب بازنشسته شدن در ذوب آهن!
به گزارش خبرنگار پیام سندیکا، بازنشسته شدن در ذوب آهن فرایندی نفس گیر و احمقانه ای است، چرا که مافیای ذوب آهن به دلیل نپرداختن 4 درصد حق سخت و زیان آور بودن شغل را به سازمان تامین اجتماعی، باعث می شود موعد بازنشستگی چند ماهی به تاخیر بیفتد و کارگر مجبور است در این مدت به سرکار بیاید تا ترک کار او به سازمان تامین اجتماعی و بخش مستمری اعلام شود.
اما بخش مهم موضوع نپرداختن معوقات بازنشستگان شرکت است. چنانکه هنوز معوقات سال گذشته بازنشستگان تاکنون پرداخت نشده است. بازنشسته ای که می خواهد با این پول سنوات، خود خانه ای بخرد ، پسر یا دختری را عروس کند، و یا … اما باید امروز و فردا شدن این پرداخت را شاهد باشد.
بعد مدیریت اعلام می کند چند صد میلیارد تومان ذوب آهن سود کرده است.
وعده ها
وعده ها دادند سفره ها رنگین شود
مرهم زخم دل غمگین شود،
سفره بیچارگان رنگی ندید
نیم رنگی هم که داشت، آن هم پرید.
باله مرغی بود،
آن هم نیست شد …بیشتر
یکشنبه های اعتراض!
به گزارش خبرنگار پیام سندیکا، یکشنبه های اعتراضی تحت تاثیر نظامی شدن شهرها و اعتراضات مردم نسبت به نادیده گرفتن آزادی های تصریح شده در قانون اساسی امروز در شهرها برگزار نشد و یا با چشم غره لباس شخصی ها و نیروهای نظامی روبرو گشت. در تهران تعداد موتورسوران نظامی و لباس شخصی ها آنقدر زیاد بود که جای خالی برای اعتراض نبود و این خوشحالی هیات مدیره بی عرضه کانون بازنشستگان تهران را به همراه داشت. هر چند که فضول های کانون هراز چندی سرهای زشت خود را از درب کانون بیرون می آوردند تا چهره های همیشگی را شاید ببینند.
در شوش، اهواز، رشت با ارسال پیامک های تهدید آمیز، احضار و گرفتن گوشی افراد، تعیین وقت برای حضور در پلیس سیاسی تلاش شد تا تجمعات شکل نگیرد. …بیشتر
روزگار کارگران افغانی!
کارگران افغانی که از ستم طالبان گریخته و برای تهیه لقمه نانی به کشور ما آمده اند، مورد ظلم و بی عدالتی و استثمار وحشیانه سرمایه داران ایرانی قرار می گیرند.
از دهه پنجاه ورود کارگر افغانی به کشورمان آغاز و تاکنون ادامه دارد. به گفته مقامات مسوول در حال حاضر ١١ میلیون افغانی در سراسر ایران زندگی می کنند. زنان و فرزندان این کارگران هم در کشور کار می کنند. کودکان خردسال افغانی به دستفروشی، گدایی و زنان با کار در خانه ها، رستوران ها و باغات و یا سرایداری و مراکز خدماتی و یا بصورت کارگر جنسی روزگار می گذرانند که گاه مورد تجاوز چه هموطنان خود و چه کارفرمایان ایرانی قرار گرفته و حتا دزدیده شده و اعضایشان توسط قاچاقچیان اعضا فروخته و خودشان به قتل می رسند. در نواحی شرقی کشور هم به صورت برده و یا کنیز مبادله می گردند.
…بیشتر
افزایش رهاسازی سالمندان!
با افزایش تورم و گرانی و فقیرتر شدن خانواده هایی که سالمند بدون مستمری دارند، رهاسازی این سالمندان در خیابان ها افزایش یافته است. بخشی از این پیرزنان و پیرمردان خود داوطلبانه خانه های فرزندان خود را ترک می کنند تا عذاب آنان را کاهش دهند.
در خیابان های تهران به ویژه در مراکزی که رستوران و مواد غذایی می فروشند و یا عرضه می شود، سالمندان بسیاری را می توان مشاهده کرد که در گوشه ای نشسته و منتظر آنند که غذای نیم خورده ای را تصاحب کنند.
سالمندان فقیر در این دوره از زندگی به دلیل از دست دادن دندان های خود، با مشکلات گوارشی عدیده ای روبرو هستند و علاوه بر این مشکل، کم بینایی به خاطر عدم توانایی تهیه عینک، کم شنوایی به دلیل نداشتن سمعک و گران بودن آن، فقر ویتامین های مورد نیاز را تجربه می کنند و به بیماری های زیادی مبتلا می گردند. …بیشتر